سه‌شنبه، 09 اردیبهشت، 1404

داستان تصویری کوتاه: بهار داره میاد

قصه کودکانه بهار داره میاد ... تصویری

سلام بچه ها اسم من ناتاشاست .. من خیلی خوشحالم که فصل زیبای بهار داره از راه می رسه .. بهار فصل مورد علاقه ی منه .. شما چه فصلی رو بیشتر از همه دوست دارید؟ من که عاشق بهارم ..

با رفتن زمستون و اومدن بهار زمین دوباره زنده و سبز می شه.. من و مامان به حیاط میریم و توی گلدونها گلهای رنگی می کاریم. با اومدن بهار همه جا باید پر از گل باشه ..

وقتی بهار از راه میرسه حیوانات هم از خواب بلند زمستانی شون بیدار میشن.. بهار همه رو بیدار و سرحال میکنه ..

من و دوستهام به حیاط میایم و شکوفه های رنگی روی درختها رو تماشا می کنیم..درختها پر از گل شده و همه جا خیلی زیبا شده.. با گرمتر شدن هوا دوباره می تونیم توی حیاط بازی کنیم ..

من به تک تک درختها با دقت نگاه می کنم، درختهای خشک و بدون برگ حالا پر از جوانه های سبز شده که به زودی به برگهای سبز تبدیل می شن..

چمن های سبز و تازه هم دونه دونه از خاک خشک باغچه بیرون اومدند و من می دونم که دوباره همه جا سرسبز میشه و بوی چمن های تازه همه جا رو پر می کنه..

حیوانات هم از اومدن فصل بهار و زنده شدن دوباره زمین خوشحال هستند.. پرنده ها آواز می خونند و صدای آوازشون همه جا رو پر می کنه.. من و مامان به حیاط میایم و به صدای آواز گنجشک ها و چکاوک ها گوش میدیم.. من فکر می کنم صدای پرنده ها مثل یک موسیقی زیبا و گوش نوازه.

با اومدن بهار پرنده ها لونه می سازند و تخم می گذارند. بالای یکی از درختها چکاوک ها لونه ساختند و 4 تا تخم گذاشتند..

من هر روز بهشون سر میزنم و منتظرم تا جوجه ها از تخم بیرون بیان. فکر کنم دیدن جوجه های تازه از تخم دراومده خیلی شگفت انگیز باشه ..

یک روز صبح وقتی به حیاط اومدم دیدم که تخم ها ترک خوردند.. اوووه ! واقعا هیجان انگیز بود.. تخم ها دونه دونه ترک می خوردند و جوجه های کوچولو سر از تخم بیرون می آوردند و جیک جیک می کردند .. چکاوک مادر براشون کرم می اورد و اونها با اشتها می خوردند..

با اومدن فصل بهار بچه های حیوانات دیگه هم متولد میشن. خانم همسایه یک گوسفند داره که به تازگی دو تا بره ی کوچولوی بامزه به دنیا آورده من خیلی اونها رو دوست دارم و هر روز به دیدنشون میرم ..

با اومدن فصل بهار بارونهای بهاری هم شروع میشن.. درست وقتی که هوا آفتابیه یک دفعه ابرها آسمون رو پر می کنند و رگبار و رعد و برق بهاری شروع میشه. من عاشق قدم زدن زیر بارون بهاری هستم .. چکمه هام رو پام می کنم چترم رو برمیدارم و همراه مامان زیر بارون میریم..

بارون کمک می کنه تا گلها و چمن های تازه زودتر رشد کنند و همه جا سرسبز بشه .. من با چکمه هام توی چاله های پر از آب می پرم و شالاپ شولوپ می کنم و کیف می کنم.. بارون خیلی زود قطع میشه و هوا دوباره آفتابی میشه ..

خیلی زود گلهایی که من و مامان توی باغچه کاشتیم رشد می کنند و باغچه مون پر از گلهای رنگی میشه.

حالا حیاط واقعا رنگارنگ و بهاری شده..

بهار فصل تولد و شروع خیلی چیزهاست.. اما خیلی زود هم تموم میشه و فصل گرم تابستان از راه میرسه ..

من میدونم که هر فصل زیبایی های خودش رو داره و تابستان هم پر از سرگرمی های هیجان انگیز و لذت بخشه..

1 سال پیش

دسته‌بندی‌ها