یکشنبه، 18 خرداد، 1404

فاطمه حیدری: من مهمان‌های خدا را آماده می‌کردم

فاطمه حیدری در ابتدای گفت‌و‌گو با خبرنگار برنا با اشاره به نحوه آغاز فعالیت خود در این حوزه گفت: در اسفند ماه سال ۱۳۹۸ زمانی‌که کرونا برای نخستین‌بار در کشور شیوع پیدا کرد، مادر یکی از دوستانم از دنیا رفت. با توجه به سابقه‌ای که داشتم ـ درواقع اولین‌بار در سن سیزده‌سالگی به همراه یکی از بستگان، مادربزرگم را غسل داده بودم ـ و دوستم از این موضوع مطلع بود، از من خواست که در روز تغسیل مادرش در کنارش حضور داشته باشم.

وی با اشاره به حضورش در سالن تطهیر بهشت زهرا (س) ادامه داد: همان روز با ورود به سالن، با گروهی از بانوان جهادگر روبه‌رو شدم که مشغول غسل دادن متوفیان بودند. تصمیم گرفتم که من هم وارد گروه جهادی تغسیل اموات کرونایی شوم. موضوع را با همسرم در میان گذاشتم و پس از موافقت او، به‌صورت رسمی فعالیت جهادی‌ام را آغاز کردم.

حیدری با بیان اینکه غسل مادربزرگش را در نوجوانی انجام داده بود، توضیح داد: شاید عجیب باشد که چگونه در سیزده‌سالگی توانستم این کار را انجام دهم، اما در شهرستان، این‌طور بود که اقوام نزدیک متوفی، کار غسل را برعهده می‌گیرند. مادرم آن روز در شوک شدید از دست دادن مادرش بود و شرایط روحی مناسبی نداشت، بنابراین با کمک دخترعموی مادربزرگم، این مسئولیت را پذیرفتم.

او افزود: از نه‌سالگی که مرجع تقلیدم را انتخاب کرده بودم، با علاقه کتاب‌های احکام را مطالعه می‌کردم و فرآیند‌های مربوط به تطهیر را با دقت دنبال می‌نمودم. به همین دلیل چگونگی انجام این کار را می‌دانستم و وقتی وارد سالن تطهیر شدم، هیچ ترس و واهمه‌ای نداشتم.

این بانوی جهادگر با بیان اینکه تنها اموات کرونایی را غسل نمی‌دادند، اظهار داشت: ما در کنار متوفیان کرونایی، افراد دیگری را نیز تطهیر می‌کردیم. از آن دوران، آرامش زیادی گرفتم. پیش از ورود به غسالخانه فرد زودرنجی بودم، اما حضور در آن محیط مرا به انسانی صبورتر و آرام‌تر بدل کرد.

وی در ادامه با اشاره به تداوم حضورش در غسالخانه حتی پس از کاهش بحران کرونا، گفت: ما حتی پس از فروکش کردن کرونا، همچنان به عنوان جهادگر به سالن تغسیل می‌رفتیم و به همکاران آنجا کمک می‌کردیم. همسرم نگران بود که زیاد وارد شدنم به غسالخانه باعث شود که اذیت شوم و خدای نکرده قسی‌القلب شوم. به همین دلیل با یکی از اساتید اخلاق مشورت کرد و توصیه شد که گاهی بین کار، لحظه‌ای وارد محوطه شوم و خانواده‌های داغدار را ببینم؛ این بسیار تأثیرگذار بود و مانع قسی‌القلب شدن می‌شد.

حیدری با اشاره به حس معنوی تغسیل اموات تصریح کرد: این‌که مهمان خدا را آماده سفر می‌کنی و راهش می‌اندازی که برود، یک حس خوب و نابی دارد. این‌که تو به عنوان جهادگر بالای سر متوفی‌ای هستی که پر از اضطراب و تنش است، خیلی مهم است. او در آن لحظه دیگر هیچ راهی برای برگشت ندارد و مرگش را لمس و حس کرده، و تو با مسئولیت و آرامش باید کنار او باشی.

او تأکید کرد: همیشه زیپ کاور‌ها را با ذکر سلام بر امام حسین (ع) باز می‌کردم تا متوفی آرامش داشته باشد. در تمام لحظات تطهیر در حال ذکر، صلوات و استغفار بودیم. گاهی با دوستانمان روضه می‌خواندیم و برای متوفی‌ها دعا می‌کردیم.

این بانوی جهادگر با یادآوری ترس عمیق روز‌های ابتدایی کرونا اظهار داشت: یک ترس عجیبی در همه وجود داشت، طوری که همه از هم فرار می‌کردند. وقتی به سالن نگاه می‌کردیم، برای هر متوفی اغلب تنها یک تا سه نفر و نهایتاً پنج نفر از اقوام‌شان می‌آمدند. این باعث شد خیلی‌ها از پدر و مادرشان، یا از فرزندانشان دوری کنند. این وضعیت دقیقاً یادآور روز قیامت بود؛ روزی که هیچ‌کس به هیچ‌کس نگاهی ندارد.

وی افزود: در تمام آن روزها، پدرم بیمار بود و من با وجود اینکه پلاکت خونم صفر بود، در سالن تغسیل حضور داشتم، بی‌آنکه اطرافیان بدانند. با وجود بیماری قلبی پدرم، هیچ‌کدام از اعضای خانواده‌ام در آن دو سال کرونا نگرفتند. برای خیلی‌ها عجیب بود که ما با رفت‌وآمد مداوم به بیمارستان و غسالخانه چگونه بیمار نشدیم.

حیدری با یادآوری فعالیت‌های جهادی‌اش در بیمارستان نیز گفت: بعضی روز‌ها بعد از اتمام کار در غسالخانه به بیمارستان مسیح دانشوری می‌رفتم و آنجا هم فعالیت جهادی داشتم؛ از اورژانس تا ICU. کمک به بیماران، گرفتن فشار و اکسیژن خون، دادن دارو، همراهی با کادر درمان، ماساژ درمانی، ذکر گفتن، صحبت با بیماران و شنیدن درد دل‌هایشان بخشی از روزهایم بود.

وی با اشاره به یکی از تلخ‌ترین خاطراتش اظهار داشت: یادم نمی‌رود مادری را که در بخش سی‌ودو بیمارستان در حال جان دادن بود، در حالی‌که فرزندانش تنها از پشت پنجره نظاره‌گر بودند و جرأت ورود نداشتند. این درد، جانم را سوزاند.

وی در ادامه تصریح کرد: همه اینها نشانه‌هایی از عظمت خداوند است. اگر انسان‌ها این نشانه‌ها را ببینند، این‌قدر در حق هم بدی نمی‌کنند. سخت‌ترین مرحله زندگی همین است؛ آدم‌ها به هم بدی می‌کنند، دنبال مال دنیا و تجملات‌اند، اما لحظه‌ای که دارند از دنیا می‌روند، همه می‌پرسند چه چیزی به جا گذاشته؟ و فرشتگان می‌پرسند چه با خود آورده؟

فاطمه حیدری در پایان انسان گفت: به لطف خداوند، متوفیان و مادران کرونایی و بیمارانی که برایم دعا می‌کردند، امروز هم خادم امام رضا (ع) هستم و هم خادم سیدالکریم.

گفتنی است رویداد کرونا به همت سازمان بهشت زهرا (س) و همراهی معاونت خدمات شهری شهرداری تهران (سازمان مدیریت پسماند)، خبرگزاری برنا، موسسه رسانه‌ای صبا، با هدف تقدیر از فداکاری‌های پرسنل این سازمان و همچنین نیرو‌های جهادی و داوطلبی و ثبت و جمع آوری آثار تصویری، قلمی و فیلم‌های تولید شده در آن برهه زمانی در نیمه دوم خردادماه برگزار می‌شود.

14 ساعت پیش

دسته‌بندی‌ها