به گزارش برنا، فعالیتهای اراذل و اوباش تأثیرات منفی بسیاری بر جامعه دارد. یکی از مهمترین تأثیرات آنها افزایش حس ناامنی و ترس در میان مردم است. این امر میتواند به کاهش کیفیت زندگی افراد و حتی ترک مناطق خاص منجر شود. همچنین، حضور مداوم این گروهها در مکانهای عمومی میتواند موجب آسیب به اقتصاد محلی شود، زیرا مردم تمایلی به حضور در این مناطق ندارند. از سوی دیگر، رفتارهای این گروهها میتواند باعث تضعیف نظم اجتماعی و ترویج فرهنگ خشونت و قلدری شود.
گاهی فقدان آموزشهای اجتماعی و فرهنگی مناسب در جوامع، به ویژه در مناطق آسیبپذیر، میتواند موجب بروز رفتارهای هنجارشکن شود. افراد با کمبود مهارتهای زندگی و عدم آگاهی از پیامدهای منفی اعمال خود، دست به رفتارهای خشونتآمیز میزنند. گاهی از مهمترین دلایل بروز پدیده اراذل و اوباش، مشکلات اقتصادی و اجتماعی است. بیکاری، فقر، و عدم دسترسی به فرصتهای برابر برای رشد و توسعه فردی، افراد را به سمت رفتارهای پرخطر و غیرقانونی سوق میدهد. در این شرایط، افراد به دنبال کسب قدرت از راههایی میروند که در نهایت منجر به فعالیتهای مجرمانه میشود.
زمانی که صحبت از چرخه تکرار شدن جرم به میان میآید نمیتوانیم فقط یک عامل را بررسی کنیم چرا که متوقف شدن در زنجیره تکرار جرم وابسته به عوامل مختلف فردی و اجتماعی است. عواملی، چون پیشینههای ذهنی، خانوادگی و تربیتی فرد در کنار عوامل محیطی و اجتماعی بسیار تاثیرگذار است.
علیرضا عابدین، جامعهشناس و متخصص روانشناسی بالینی، به خبرنگار برنا گفت: اراذل و اوباش افرادی هستند که با رفتارهای ضد اجتماعی خودشان مثل ضرب و شتم و غیره، تهدیدی روانی و جسمانی برای جامعه هستند و با ایجاد رعب و وحشت احساس قدرت میکنند، هرچند کاذب. این رفتار سلطه جویانه یک حرکت جبرانی در مقابل احساس واقعی آنهاست که از آن واهمه دارند. ضعف و حقارتی که ریشه در دوران کودکی و نوجوانی آنها دارد. یعنی رفتار پرخاشگرانهشان بخاطر تمام تحقیرها و شرمساریهایی که خود آنها در خانه، خانواده و محیط دوران کودکی شان تجربه کردند.
وی افزود: کارکرد این رفتار جبرانی، نوع مسکن درمان برای زخمهایی است که همواره تا امروز در روان آنها باقی مانده است. باید در صحنههای عمومی، در اجتماعها و در رؤیت عوام قرار بگیرند تا برای آنها کارکردی داشته باشد. اراذل و اوباش به این طریق از نگاه ترسیده و وحشتزده تماشاچیان تغذیه میشوند و آنها از این نگاهها قوت میگیرند.
وی با اشاره به نقش رسانهها و اهمیت توجهشان گفت: اگر حاضرین و تماشاچیها شامل رسانههای جمعی و صداوسیما در صحنه وجود نداشته باشند، اراذل و اوباش تغذیه نکنند و این نوع رفتارها و تشویق نکنند درست مثل هر تهدیدکننده و باجگیر دیگری، اگر حاضرینی به آن صورت نداشته باشد در بلند مدت عملا پاک و به اصطلاح خاموش میشود، چون این رفتار به نوعی پاداش میدهد.
عابدین در خصوص نقش مثبت رسانهها افزود: رسانهها در قالب آموزش، پیشگیری کنند و مردم را نسبت به خدماتی که میشود در اختیارشان گذاشت آگاه کند و در این راه هم راسخ باشند. یعنی قول ندهیم که ما حضور خواهیم داشت و بعد نباشیم. این بدترین کاری است که ما میتوانیم بکنیم و بگوییم که هم صدا و سیما، رسانههای اجتماعی و نیروی انتظامی حضور خواهد داشت و هم خدمات روان درمانی. اگر بتوانیم این قولها را بدهیم و صادق باشیم آنها میتوانند به ما اعتماد بکنند.
بیمار یا مجرم؟
عابدین افزود: وظیفه ما و همه کسانی که در کادر درمان هستند، شما که در کادر رسانه اجتماعی هستید و افرادی که در نیروی انتظامی هستند، بیشتر این است که برای مردم ایجاد امنیت کنیم. این در درجه اول مهم است یعنی حق و حقوق مردم از هر چیزی حائز اهمیت بیشتری است.
این بحث وجود دارد که بگویم ما این افراد را به عنوان بیمار میبینیم یا مجرم. به نظر میرسد ترکیبی از این دو به واقعیت بیشتر نزدیک است؛ که اینها مجرمانی هستند که بیمارند. پس در درجه اول به نظر من باید به آنها به چشم مجرم نگاه کرد و بعد خدمات درمانی برایشان ارائه داد.
وی با اشاره به روند بازپروری این افراد گفت: پیش آگاهی درمان این نوع افراد ضعیف است. با بهترین درمانها باز هم کامل درمان نمیشوند و همیشه خطری متوجه مردم بیگناه وجود خواهد داشت. یک بار دیگر میخواهم تکرار کنم که مسئولیت اصلی ما اینجا حفاظت از مردم است. اگر زیادی دلسوزانه بخواهیم به آنها نگاه کنیم احتمالا تا اندازه خیلی زیادی این نوع رفتار را تغذیه و تشویق میکنیم.
وی با اشاره به خدمات روانی برای این افراد گفت: این نوع خدمات چه در زندانها و بازداشتگاهها اتفاق بیفتد یا مراکز بهزیستی، حتی اگر قسمتی از تنبیهشان در حکمی که صادر میشود شامل خدمات روان درمانی و تداوم خدمات روان درمانی باشد به بازپرویشان کمک میکند. به جای زندانی کردنشان میشود قسمتی از زمانی را که آنان باید در زندان پشت میلهها باشند را خارج از زندان و در حال دریافت خدمات روان درمانی باشند. داخل زندانها، بازداشتگاهها، کلانتریها و هم در مراکز بهزیستی میشود این خدمات را ارائه داد.
تکرار جرم برای مجرم میصرفد
علاوه بر بحث روانشناسی و زمینهای نباید نقش قانون و برخورد قضائی با این افراد را نادیده بگیریم. گاه ممکن است فرد پیش از گذراندن دوره تنبیهی خود در زندان تمایل به تکرار جرم داشته باشد، اما برخورد قانونی و حقوقی باعث شود دوباره سراغ تکرار آن نرود. گاهی هم ممکن است این رفتار تاثیر معکوس بگذارد و یا به اصطلاح تکرار جرم برای مجرم صرف داشته باشد.
عرفان لاجوردی، وکیل پایه یک دادگستری، به خبرنگار برنا گفت: مهمترین مشکلی که وجود دارد و نیروی انتظامی را دلخور کرده است قانون کاهش مجازات است و امکاناتی که برای آزادی مشروط متهمین وجود دارد. زمینه محدودیت ظرفیت زندانها هم باعث شده وقتی جرایمی معمولا از جنس سرقت اتفاق میافتد حداقل مجازات برای مجرم در نظر گرفته میشود یا با آزادی مشروط بیرون میآیند. یعنی اقتصاد جرم به نحوی شده که تکرار جرم برای مجرم میصرفد. مسائل اصلی برمیگردد به قانون کاهش مجازات و ابزارهایی که برای آزادی مشروط و تبدیل مجازات مجرمین وجود دارد که در مجموع وقوع جرم و تکرارش را به صرفه میکند.
وی درباره تاثیر تشدید خشونت و بازدارندگی آن افزود: با تشدید اقدام و برخورد از جانب ضابط موافق نیستم. اینکه بگوییم ضابط برخورد خشنتری انجام دهد این راهکار نیست و خودش منجر به تخلف میشود. یک مجرم خودش از سلسله حقوق شهروندی برخوردار است و برخوردهای خشن مثل ضرب و شتم، توهین، و رفتارهای این چنینی هم خلاف قانون هستند و هم از لحاظ جلوگیری از جرم تاثیری ندارند. شدت مجازات اصولا نقش بازدارندگیاش کمتر از قطعیت مجازات است. یعنی اگر یک مجرم یا سارق بداند اگر او را بگیرند و تنبیه کنند آنقدر بازدارندگی ندارد تا اینکه اطمینان داشته باشد حتما مجازاتی را در پیش خواهد داشت.
عرفانی با اشاره به محکومیتهای تکمیلی و حکم عدم اقامت در محلههای معین گفت: مبنای قانونی وقتی رفع میشود دست قاضی برای صدور احکام محکومیت بازتر میشود، اما در عین حال آن دغدغه قضایی قضات از جهت ظرفیت زندانها سر جای خود باقیست. پس ظرفیت زندانها را افزایش دهیم و از طرفی مجازاتهای تکمیلی تعریف شدهای مثل دستورات ناظر بر عدم اقامت در محلهای معین یا اقداماتی مثل معرفی دورهای مجرمان را در نظر بگیریم. ما مسئلهای داریم که مجرم بعد از آزادی با فرآیند مددکاری مواجه نیست پس بهتر است ما یک طیفی از مجازات را داشته باشیم که قسمتی از مجازات را در زندان سپری کند و بخش دیگری از طریق محرومیت از حقوق اجتماعی ویژه ممنوعیت از حضور در اماکن جرم زا اعمال شود.
قدرت نمایی کف خیابان
اگر شما مشغول راه رفتن در خیابان باشید و ناگهان ببینید کسی با قمه به دیگران حمله میکند طبیعیترین واکنش تماس گرفتن با پلیس یا فرار است. اگر قرار باشد ما در هر کوچه و خیابان شاهد چنین اتفاقاتی باشیم دیگر نه میتوانیم با خیال راحت بیرون برویم و نه میتوانیم از آسیبهای حضور این افراد در جامعه جان سالم به در ببریم.
دکتر رضا غنیلو، مدرس دانشگاه وکارشناس رسمی دادگستری، درباره تهدیدات و آسیبهای ناشی از حضور اراذل و اوباش در جامعه گفت: حضور اراذل و اوباش در سطح جامعه تهدیدی جدی برای امنیت عمومی محسوب میشود. این افراد با ایجاد درگیریهای خیابانی، زورگیری، قدرتنمایی، و تهدید باعث ایجاد ترس و ناامنی در میان مردم میشوند و نظم اجتماعی را مختل میسازند.
وی افزود: تکرار جرم توسط اراذل و اوباش سابقهدار یک پدیده تصادفی یا فردی نیست، بلکه نتیجه مستقیم کاستیهای نظاممند در سیاستهای کیفری، نظارتی و اجتماعی کشور است. برای قطع این چرخه، باید اقداماتی مانند تشدید مجازاتهای بازدارنده و اجرای دقیق احکام تکمیلی، اصلاح ساختار زندانها با هدف بازپروری واقعی و تفکیک حرفهای مجرمان، طراحی برنامههای رواندرمانی، توانمندسازی اقتصادی و مداخلات اجتماعی برای بازگشت موفق فرد به زندگی عادی و دیگر موارد اقداماتی چندلایه صورت گیرد و تنها با اتخاذ رویکردی جامع، چندوجهی و مبتنی بر دادههای واقعی میتوان از بازگشت اراذل سابقهدار به چرخه جرم جلوگیری کرد و امنیت پایدار را در جامعه نهادینه ساخت.
انتهای پیام /