زینب خلیلیخو در ابتدای گفتوگو با خبرنگار برنا اظهار داشت: دغدغه تغسیل اموات را از قبل داشتم، اما هیچگاه شرایط حضور در این فضا برایم فراهم نمیشد. در ایام کرونا با گروههای جهادی در بخشهای مختلفی از جمله بیمارستان، بسته بندی، تهیه و توزیع ماسک همکاری داشتم. زمانی که متوجه شدم که کادر تغسیل تحت فشار هستند و به نیرو نیاز دارند؛ تصمیم گرفتم وارد این عرصه شوم.
وی افزود: آن زمان اصلا جرات نمیکردم به کسی بگویم که به غسالخانه میروم و چه کاری انجام میدهم. در محل کارم وقتی یکبار صحبتش پیش آمد، مدیرم گفت که اگر بخواهی به غسالخانه بروی، دیگر نباید اینجا سرکار بیایی. بههمین دلیل فعالیتم را پنهان کردم. در خانه هم تنها مادرم تا حدودی در جریان بود، اما پدرم به دلیل سن بالا و سابقه فشارخون از این موضوع مطلع نبود، چون میترسیدم با شنیدن آن دچار اضطراب شود. شاید حدود هفت، هشت ماه است که این موضوع را برای اولینبار بیان کردهام و آن هم فقط برای مادرم و چند نفر از بستگان نزدیک؛ در محیط کار هنوز کسی از حضورم در غسالخانه اطلاع ندارد.
او با اشاره به ترس اولیه از ورود به فضای تغسیل، تصریح کرد: باورم نمیشد بتوانم در این فضا دوام بیارم، اما بهعنوان یک مسلمان و طلبه وظیفه خودم میدانستم که در این زمینه وارد عمل شوم. از طرفی با توجه به تجربهام در مرکز مشاوره، میدانستم که تنها راه مقابله با ترس، روبهرو شدن با آن است. یکی از دلایلی که باعث مرگ برخی افراد در دوران کرونا شد، ترس بیش از حد آنها بود. من بهعینه افرادی را دیدم که فقط به آنها گفته بودند ممکن است مبتلا شده باشند و شب نشده، فوت کردند. درواقع ترس از کرونا باعث فوتشان شد.
این بانوی جهادگر گفت: اصلا با فضای غسالخانه آشنا نبودم و اولین مواجههام با این فضا کاملا متفاوت از تصوراتم بود. از جنین گرفته تا زنان مسن با شرایط مختلف برای تغسیل میآمدند. بهنظرم کار در غسالخانه نه بهخاطر مسائل مالی بلکه تنها با ایمان و اعتقاد قابل دوام است.
خلیلیخو ادامه داد: بسیاری از غسالها با وجود سن کم، بهشدت از نظر جسمی تحلیل رفته بودند و شاید تنها اعتقادشان باعث شده بود در این فضا دوام بیاورند. شغلی بسیار طاقتفرساست و مسئولان شهری باید به این نکته توجه داشته باشند که افراد این حوزه باید با اعتقاد قلبی وارد این کار شوند وگرنه توان ماندن در آن را نخواهند داشت و از پا میافتند.
وی با اشاره به خاطرهای تلخ در این دوران اظهار داشت: صحنهای که هنوز هم از خاطرم پاک نشده، مربوط به کودک کوچکی است که برای تغسیل آورده بودند. صورتش چنان سرخ و سفید و تپل بود که اصلا احساس نمیکردی فوت شده باشد.
او با گریه ادامه داد: هنوز هم وقتی آن تصویر در ذهنم مرور میشود، حالم بد میشود ... بدون اغراق میگویم واقعا برخی اموات طوری بودند که وقتی نگاهشان میکردی، باور نمیکردی که میت هستند. انگار زنده بودند و با آدم حرف میزدند، طوریکه آدم خجالت میکشید به آنها دست بزند. در مواجهه با آنها سعی میکردیم با صلوات و آرامش کار تغسیل را انجام دهیم.
زینب خلیلیخو در پایان تاکید کرد: غسالخانه یک فضا و دنیای ویژهای است و تنها کسانی که با حس خاصی وارد آن میشوند، میتوانند دوام بیاورند وگرنه آنجا دوام آوردن ندارد.
گفتنی است رویداد کرونا به همت سازمان بهشت زهرا (س) و همراهی خبرگزاری برنا، انجمن سینمای جوانان ایران، سازمان تاکسیرانی شهرداری تهران، مجموعه پزشکی سانیک و موسسه رسانهای صبا، با هدف تقدیر از فداکاریهای پرسنل این سازمان و همچنین نیروهای جهادی و داوطلبی و ثبت و جمع آوری آثار تصویری، قلمی و فیلمهای تولید شده در آن برهه زمانی در نیمه دوم خردادماه برگزار میشود.