شنبه، 03 خرداد، 1404

حسرت روی صندلی‌های خالی/ نابرابری طبقاتی جوانان در دسترسی به کنسرت!

گروه اجتماعی خبرگزاری برنا، رضا نیکنام: گزارش پیش‌رو تنها با آمار و تحلیل کامل نمی‌شود؛ باید صدای واقعی جوانان را شنید. از آنهایی که کنسرت رفتن برایشان عادت هفتگی است تا آنهایی که سال‌هاست پشت ویترین باجه‌های فروش بلیت، فقط تماشاچی بوده‌اند. در این بخش، با چند جوان از طبقات اقتصادی متفاوت گفت‌و‌گو کرده‌ایم تا ببینیم این شکاف طبقاتی چگونه زندگی و احساسات آنها را تحت‌تاثیر قرار داده است.

دیدگاه جوانان مرفه (برای ما تفریح، برای دیگران رویا)

علی، ۲۵‌ساله، دانشجوی رشته مدیریت در دانشگاه آزاد (تهران شمال) گفت: «در یک ماه گذشته، کنسرت ۲ خواننده رپ و پاپ رفتم. بلیت‌ها گران بود، ولی پدرم گفت مهم نیست، برو خوش بگذرون. بعضی از دوستانم میگن خوش‌بحالت، ما حتی یک بار هم نتونستیم بریم. راستش تا قبل از این حرف‌ها، فکر نمی‌کردم اینقدر فرق داشته باشه... ولی حالا می‌بینم که شاید ما داریم یک چیز عادی رو تبدیل به یک رویای دست‌نیافتنی برای بقیک می‌کنیم.»

ترانه، ۲۳‌ساله، کارمند شرکت خصوصی (فرزند پزشک) نیز گفت: «من هر کنسرت خوبی که بیاد، حتما بلیت می‌خرم. اصلا برام عجیبه که کسی نتونه بره. یک بار به دختر همسایه که دانشجو بود گفتم بیا با من، ولی خجالت می‌کشید که پول بلیت را قبول کند. آن موقع تازه فهمیدم که برای خیلیکا، کنسرت رفتن یک تجربه لاکچری، نه یک تفریح ساده.»

دیدگاه جوانان طبقه متوسط (بین آرزو و واقعیت گیر کردیم)

محسن، ۲۷‌ساله، کارگر فنی (تهرانپارس) می‌گوید: «عاشق محسن یگانه هستم، ولی بلیت کنسرتش ارزون نیست. یک بار رفتم جلو سالن میلاد، صداش رو از بیرون شنیدم... اون شب تو راه برگشت، تو مترو داشتم فکر می‌کردم چرا من که همان اندازه طرفدارم، نباید توی سالن باشم؟ بعد یک پسر رو دیدم که تو استوری اینستاش داره از کنسرت پست می‌ذاره... یک جورایی حس کردم ما تو یک کشور زندگی نمی‌کنیم.»

نیلوفر، ۲۴‌ساله، دانشجو (شهرقدس) گفت: «من با پس‌انداز ۳ ماهه، توانستم بلیت کنسرت یک خواننده پاپ را بخرم. خیلیا بهم میگن این پول را چرا خرج می‌کنی؟ ولی نمی‌دونن موسیقی تنها چیزی هست که روحم را آرام می‌کند. مشکل اینجاست که خیلیا حتی این پس‌انداز رو هم ندارن.

دیدگاه جوانان کم‌درآمد (ما فقط می‌تونیم حسرت بخوریم)

رضا، ۲۰‌ساله، کارگر ساختمانی (حاشیک شهر کرج) می‌گوید: «همه دوستام تو اینستا استوری کنسرت می‌گذارند. منم دلم می‌خواد برم، ولی پول یک بلیت کنسرت با پول یک هفته نون خوردن ما برابره. مگه ما چقدر فرق داریم؟ مگه ما هم آدم نیستیم؟ چرا باید هنر فقط برای پولدار‌ها باشه؟»

نوید، ۱۹‌ساله، دانشجو (شهرری) می‌گوید: «چند سال پیش یک بار معلمان گفت برید کتاب بخونید تا فرهنگتون بالا بره. ولی وقتی ما حتی پول سینما را هم نداریم، چطور باید فرهنگمون را بالا ببریم؟ من عاشق خوانندگی هستم، ولی تا حالا نتوانستم حتی یک کنسرت زنده ببینم. همه میگن جوانان باید هنری داشته باشن، ولی کسی نمی‌پرسه چطوری؟»

تحلیل روایات متفاوت‌جوانان طبقات مختلف

تحلیل روان‌شناختی و اجتماعی این‌روایت‌ها از نگاه محمدی، روان‌شناس حوزه جوان و خانواده حکایت از آن دارد که احساس «تبعیض سیستماتیک» در بین جوانان کم‌درآمد به‌شدت قوی است. در نقطه مقابل طبقه مرفه اغلب از عمق محرومیت دیگران بی‌خبر است تا زمانی که مستقیم با آن مواجه شود.

جوانان طبقه متوسط نیز درگیر یک تناقض هستند؛ از یک طرف می‌خواهند مثل قشر مرفه زندگی کنند، از طرف دیگر فشار اقتصادی آنها را از آرزو‌هایشان دور می‌کند. البته فراموش نکنیم که شبکه‌های اجتماعی به‌جای کاهش این شکاف، آن را پررنگ‌تر کرده‌اند، چون دائما سبک زندگی لاکچری را به رخ دیگران می‌کشند.

پیشنهاد‌هایی از زبان خود جوانان

برگزاری کنسرت‌ها با قیمت‌های ناچیز برای مناطق محروم

حمایت هنرمندان با اختصاص درصدی از بلیت‌ها به‌صورت رایگان یا بسیار ارزان برای جوانان کم‌درآمد

ایجاد فضا‌های عمومی برای اجرا‌های آزاد هنرمندان در پارک‌ها توسط شهرداری‌ها

۵۰ درصد تخفیف برای خانواده‌های دارای بیش از دو جوان

اجرا‌های ویژه در فرهنگسرا‌های مناطق کم‌برخوردار

پرداخت اقساط ۶ ماهه بلیت‌ها

اجرای طرح «هر خانواده، یک بلیت» خرید یک بلیت و چرخشی استفاده کردن فرزندان

فروش ۴ بلیت به قیمت ۲ بلیت برای خانواده‌های کم درآمد‌

اعتباری فرهنگی برای خانواده‌های کم‌بضاعت

شارژ سالانه ۳ میلیون تومان اعتبار برای خرید بلیت

راه اندازی سامانه‌ای برای تخصیص بلیت‌های یارانه‌ای

برپایی کنسرت‌های اقساطی و امکان پرداخت هزینه بلیت در ۳ ماه

برپایی استودیو‌های سیار و ضبط اجرا‌ها و پخش رایگان در شهر‌ها و نقاط محروم

هنر، حق همه است یا امتیاز خاص؟

کنسرت‌ها و رویداد‌های فرهنگی نباید فقط به کالایی لوکس برای قشر خاصی تبدیل شوند. وقتی جوانی به دلیل شرایط اقتصادی از دیدن کنسرت خواننده محبوبش محروم می‌شود، نه‌تنها یک تجربه شخصی را از دست می‌دهد، بلکه احساس می‌کند جامعه او را نادیده گرفته است. برای ساختن جامعه‌ای منسجم و عادلانه، باید فکری به حال این نابرابری کرد؛ شاید با کنسرت‌های ارزان‌تر، شاید با سیاست‌های حمایتی، یا شاید با تغییر نگاه‌مان به هنر و فرهنگ.

این گزارش نشان می‌دهد که موسیقی، این زبان جهانی، در کشور ما به کالایی طبقاتی تبدیل شده است. ایجاد توازن در دسترسی به تجربیات فرهنگی علاوه بر اینکه به عدالت اجتماعی کمک می‌کند، بلکه به غنای فرهنگی کل جامعه می‌انجامد. همان‌گونه که «هربرت مارکوزه» می‌گوید: «هنر واقعی آن است که بتواند مرز‌های طبقاتی را درنوردد.»

در‌حالی‌گزارش را به‌پایان می‌بریم که گروهی از جوانان هنوز بیرون سالن کنسرت روی زمین نشسته‌اند و از طریق تلفن همراهشان صدای کنسرت را گوش می‌دهند. یکی از آنها می‌گوید: «شاید روزی برسد که ما هم بتوانیم از همان در اصلی وارد شویم.» این جمله، نه یک آرزو، که حق مسلم هر جوان ایرانی است.

انتهای پیام /

10 ساعت پیش

دسته‌بندی‌ها