جمیله فراهانی در گفتوگو با خبرنگار برنا با اشاره به آغاز فعالیتش بهعنوان نیروی جهادی اظهار کرد: زمان اوج کرونا بود و این ویروس مهلک ترس و واهمهای در وجود همهمان انداخت. اطلاعیهای در خصوص نیاز به نیروی جهادی دیدم ولی نمیدانستم برای چه کاری میخواهند. آن زمان شرایط مادرم بهگونهای بود که نیاز به مراقبت داشت.
وی با بیان اینکه اینجاست که واقعا شیطان پا میگذارد، گفت: شیطان میگوید که تو کجا میخواهی بروی؟! تو الان باید از مادرت مراقبت کنی. مادرت واجب است، باید پیش او باشی. بههرحال با خودم درگیر بودم که اگر مادر سالمندم را تنها بگذارم اذیت میشود. در نهایت گفتم توکلت علی الله و برای آن اطلاعیه تماس گرفتم که گفتند برای تغسیل اموات کرونایی نیرو لازم دارند.
این بانوی جهادی با تاکید بر اینکه ابتدا شوکه شدم، چون به همه چیز فکر میکردم بهجز شستوشوی اموات! افزود: گفتم من که این کار را بلد نیستم. گفتند آموزش میدهند. چند ساعتی به این پیشنهاد و همینطور تنها ماندن مادرم فکر میکردم که در همان ساعات حکم رهبر را شنیدم که فرموده بودند اموات کرونایی باید غسل داده شوند.
فراهانی با بیان اینکه تا پیش از آن شنیده بودیم که متاسفانه این غسل انجام نمیشود، ادامه داد: بالاخره پس از آن چند ساعت دل را به دریا زدم و یا علی گفتم و رفتم.
وی تصریح کرد: گاهیاوقات صحنههایی که در غسالخانه میدیدم باعث میشد دائم استغفار کنم و بگویم خدایا ما کجای این جهانیم؟ چه چیزی را داریم با خودمان میبریم آنطرف؟ مدام میگفتم ببخش و از ما بگذر. گاهی پیکرهایی را میدیدم که بدون هیچ دلیلی بوی تعفن عجیبی داشتند. هیچگاه هم پاسخی برای این موضوع پیدا نکردم. فقط ضمن تطهیرشان زیر لب میگفتم خدایا بگذر از این فردی که حالا دیگر دستش از دنیا کوتاه شده و نمیدانم که بوده، چه بوده و چه کرده که این بو را دارد با خودش به آن طرف میبرد.
او در ادامه اظهار داشت: واقعا غم بزرگی به دلم میآمد و حالم خیلی خراب میشد که چرا خیلی از افراد یک ذره به خودشان نمیآیند؟ چرا یک ذره تغییر به وجود نمیآید؟ بههرحال ما به واسطه فعالیتی که داشتیم، با چشم خودمان میدیدیم که آخر و عاقبتمان همین است، چه پولدار باشیم چه ندار باشیم.
وی در ادامه توضیح داد: واقعا هیچکداممان هیچ چشمداشتی نداشتیم. خود غسالها خیلی تعجب میکردند، میپرسیدند چهقدر حقوق میگیرید و ما میگفتیم که نیروی جهادی هستیم و پولی نمیگیریم. باورشان نمیشد حتی زمانیکه در بیمارستان بودیم، چون خداوند توفیق داد و من در بیمارستان شهدای تجریش هم برای بیماران کرونایی خدمت میکردم. ما نیروهای جهادی در بیمارستان با جان و دل کار میکردیم خیلی وقتها حالمان هم خیلی بد میشد ولی اصلا به روی خودمان نمیآوردیم. با اینکه پیش از آن روحیهام خیلی متفاوت بود و با دیدن خیلی چیزها حتی با دیدن خون حالم خیلی بد میشد ولی آنجا واقعا خداوند یک نیرویی به من داده بود که مبادا چهرهام در هم برود، مبادا رفتاری کنم که خود بیمار یا همراه بیمار حالش گرفته شود. با خوشرویی کارمان را انجام میدادیم یا مثلا اگر از ما عذرخواهی میکردند، پاسخ میدادیم که نه اصلا وظیفه ما همین است و برای همین کار آمدهایم و با تعجب به ما نگاه میکردند و میپرسیدند که بابت کارمان چقدر پول میگیریم و ما برایشان توضیح میدادیم که نیروی جهادی پول نمیگیرد. یعنی من به هر کجا که میرفتم، اولین سوالشان این بود که شما چهقدر پول میگیرید؟!
جمیله فراهانی در پایان گفت: توی غسالخانه از بچههای دهه هشتادی داشتیم تا ماهایی که پا سن گذاشتهایم. توکلمان فقط به خدا و اهل بیت بود و واقعا با جان و دل کار میکردیم. آنجا با تمام وجود ازخودگذشتگی را میدیدی. یعنی با دیدن آن صحنهها، هشتسال دفاعمقدس تداعی میشد. آن همکاری، همراهی و همدلی، خیلی زیبا خودش را نشان میداد. بچهها ماسک همدیگر را میبستند، دستکش، دست همدیگر میکردند، اگر کسی در انجام یک کاری مشکل داشت بقیه به او کمک میکردند و... واقعا صحنه جهاد در جبهه جنگ به آن صورت بود در اینجا به این صورت حتی در بیمارستان هم همینطور. امیدوارم که کاری کرده باشیم و خداوند قبول کرده باشد.
گفتنی است رویداد کرونا به همت سازمان بهشت زهرا (س) و همراهی خبرگزاری برنا، انجمن سینمای جوانان ایران، سازمان تاکسیرانی شهرداری تهران، مجموعه پزشکی سانیک و موسسه رسانهای صبا، با هدف تقدیر از فداکاریهای پرسنل این سازمان و همچنین نیروهای جهادی و داوطلبی و ثبت و جمع آوری آثار تصویری، قلمی و فیلمهای تولید شده در آن برهه زمانی در نیمه دوم خردادماه برگزار میشود.