یوسف بیوک خان کارشناس حوزه خانواده و پژوهشگر اجتماعی درباره دلایل تجرد قطعی دهه شصتیها به خبرنگار باشگاه جوانی خبرگزاری برنا میگوید: در حالی که در گذشته طلاق به عنوان تابو اجتماعی بزرگی شناخته میشد؛ از دهه ۷۰ و ۸۰ به بعد که همزمان با ورود نسل دهه شصتی به سن ازدواج بود؛ فرهنگ عمومی نسبت به طلاق، تغییر و شیب رشد آن افزایش پیدا کرد. به تدریج، طلاق به امری آسان تبدیل شد که برای آن جشن نیز میگرفتند.
بیوکخان به طور خاص به تفکیک جنسیتی در الگوهای رشد و انتخابهای اجتماعی این نسل میپردازد و میگوید: دختران دهه شصتی به شدت به سوی تحصیلات دانشگاهی و ورود به بازار کار تشویق شدند. دخترهای متولد این دهه، همواره در صدد شکستن الگوی زن سنتی و به دنبال موفقیتهای تحصیلی و شغلی بودند؛ اگرچه این اتفاق در نوع خود مثبت بود اما در عین حال باعث شد بخشی از ساختار سنتی جمعیت با تنش مواجه شود.
این کارشناس حوزه خانواده با تحلیلی جامعه شناختی ادامه میدهد: پسران این نسل نیز با فشارهای متفاوتی مواجه بودند. رقابت سخت در کنکور، اشباع ظرفیتهای شغلی دولتی و تحصیلاتی و ورود زودهنگام به بازار کار، دلیلی برای فاصله گرفتن مسیر زندگی این دو گروه، پسران و دختران دهه ۶۰ از یکدیگر بود که دیگر نتوانند در قالب الگوهای سنتی ازدواج به راحتی با هم جفت شوند.
>>دختران شاغل، پذیرای پسران سطح پایین نبودند
بیوک خان با تاکید بر روند سنتی ازدواج در دهههای گذشته که مبتنی بر خواستگاری مرد از زن، بررسی شرایط و سپس تصمیمگیری نهایی بود میگوید: این مدل با تغییرات جدید کارکرد پیشین خود را از دست داد. دخترانی که مسیر تحصیلات و اشتغال را طی کردند، دیگر پذیرای نقشهای سنتی نبودند. از سوی دیگر، پسران پس از گذراندن دوره سربازی و ورود به بازار کار تازه در نقطهای قرار میگرفتند که در مقایسه با دختران، نه از لحاظ تحصیلی و نه از نظر درآمدی همسطح آنها محسوب نمیشدند.
بیوکخان این ناهماهنگی تحصیلی و اقتصادی را یکی از دلایل اصلی در بههمخوردن نظم سنتی ازدواج میداند و تشریح میکند: دختران تحصیلکرده و شاغل، انتظارات بالاتری پیدا کردند و دیگر خواهان همسری با سطح پایینتر نبودند و این جریان خودبهخود موجب افزایش نرخ تجرد در میان متولدین دهه ۶۰ شد.
بیوکخان تغییر سبک زندگی را یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار میداند و میگوید: با ورود مفاهیم جدید از دنیای مدرن، کلیشههای سنتی مانند لزوم ازدواج برای رسیدن به موفقیت، جای خود را به مفاهیمی همچون موفقیت شغلی، جایگاه اجتماعی و استقلال فردی داد. در این میان، راهکارهایی برای پر کردن خلأهای عاطفی، نظیر نگهداری حیوانات خانگی یا روابط عاطفی خارج از چهارچوب ازدواج نیز به شدت افزایش پیدا کرد و به مرور زمان، زمینه برای کاهش رغبت به ازدواج فراهم شد.
>>نسل جوان به روابط پنهان تمایل دارد
بیوکخان این تحول را تکرار مسیر غرب در جامعه ایرانی میداند و ادامه میدهد: ایران بدون اینکه زمینههای بومیسازی آن را فراهم کند؛ مسیر مدرنشده غرب را طی کرد.
بیوکخان در نقد ساختار سنتی ازدواج در ایران و تلاقی آن با الگوهای مدرن میگوید: با توجه خانوادههای ایرانی بر اجرای کامل مراسمات ازدواج از خواستگاری تا حنابندان و پاتختی اصرار دارند؛ از همین رو میتوان گفت ایران با بازگشت به رسوم قدیمی ازدواج روبهرو است. این در حالی است که نسل جوان در دل مدرنیته به روابط پنهان، عدم رسمیت و گریز از هزینههای گزاف ازدواج تمایل دارد.
بیوکخان با بیان این که این تضاد میان خواست خانوادهها و فرزندان و همچنین فشارهای اقتصادی مضاعف بر اجرای کامل سنتهای ازدواج، خود به مانعی جدی برای تشکیل خانواده تبدیل شده میگوید: پدیدهای که برای دهه شصتیها رخ داد، از لحاظ تاریخی، تحولات جامعهشناختی و ساختار جمعیتی، پدیدهای خاص و کمسابقه در ایران معاصر است. این نسل از نظر جمعیت از نسلهای پیشین متمایز بود؛ میتوان گفت نسل دهه ۶۰ جمعیتی زیاد بودند که با نیازهای خاص در زمینههای تحصیل، اشتغال و سبک زندگی، مجموعهای از چالشهای تازه را در جامعه ایجاد کردند.
بیوکخان میگوید: این نگاه نوین به طلاق، جوانان را نسبت به پایداری روابط عمیق، بیاعتماد و آنان را به سمت روابط سطحیتر سوق داد. تغییر الگوی درآمدی و تحصیلی میان زنان و مردان این نسل، دگرگونی سبک زندگی و ورود مفاهیم مدرن به زیست روزمره، تناقض میان سنتهای قدیمی ازدواج و خواستههای نسل مدرن و تحول فرهنگ طلاق و از بین رفتن قبح اجتماعی آن در تحلیل وضعیت ازدواج و خانواده دهه شصتیها نقش بسزایی ایفا کردند.
بیوک خان فرهنگ طلاق را بهعنوان یکی از عوامل مهم در کاهش میل به ازدواج در این نسل میداند و خاطرنشان میکند: برای مقابله با بحران ازدواج و کاهش نرخ تجرد در جامعه، باید نگاهی کلگرایانه و بینرشتهای داشت؛ این پدیده در مفاهیم جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد و فرهنگ قابل بررسی است.
انتهای پیام/