علیرضا رحیمی معاون امور جوانان، در یادداشتی نوشت:
در سالهای اخیر، موضوع جمعیت و مهاجرت در کشور ما از حوزه دغدغههای تخصصی خارج شده و به یکی از مسائل روز جامعه تبدیل شده است. کاهش نرخ رشد جمعیت، اگرچه در ظاهر پدیدهای عددی به نظر میرسد، اما در عمق خود بازتابی از دگرگونیهای اقتصادی، فرهنگی و روانی در زیست ایرانی است. باید بپذیریم که کاهش فرزندآوری صرفا انتخابی شخصی یا نتیجه تبلیغات فرهنگی نیست؛ بلکه حاصل پیوستهای از بیثباتی اقتصادی، تضعیف امید به آینده و دشوار شدن زندگی روزمره است. در بسیاری از کشورها، پس از گذار به خانوادههای کوچک، تلاش برای بازگرداندن الگوی پیشین، یا ناکام مانده یا با هزینههای بسیار بالا همراه شده است.
به گزارش باشگاه جوانی خبرگزاری برنا، وی در ادامه این یادداشت نوشت: ایران هنوز به مرز بحران جمعیتی نرسیده، اما نشانههای نگرانکنندهای در راه است، به همین دلیل، اگر صورتمساله را درست نخوانیم، ممکن است با نسخههای عجولانه و بیتاثیر، وقت و منابع کشور را تلف کنیم. در کنار این بحث، مهاجرت نیز به یکی از مولفههای مهم اجتماعی بدل شده است. مهاجرت، بهویژه در قالب قانونی و هدفمند، میتواند ابزار توسعه باشد. بسیاری از کشورهایی که با افت جمعیتی مواجه شدهاند، بخشی از راهحل را در جذب مهاجران دیدهاند، اما باید میان پدیده مهاجرت و پناهندگی تمایز قائل شد.
مهاجرت تصمیمی است آگاهانه، در مسیر انتخاب یک زندگی بهتر و در چارچوب قانون، اما پناهندگی عمدتا محصول استیصال است و پیامدهای متفاوتی برای کشور میزبان دارد؛ ازجمله فشار بر منابع عمومی، خدمات یارانهای و نظام اشتغال. در کشوری مانند ایران، که همچنان بخش بزرگی از خدمات پایه با یارانه عمومی تامین میشود، حضور گسترده و بدون ساختار روشن اقامتی، میتواند اختلالهای اقتصادی و اجتماعی ایجاد کند؛ حتی اگر در ظاهر به عنوان «نیروی کار ارزان» تلقی شود.
در بلندمدت، اتکا به چنین نیرویی نه تنها کمکی به بهرهوری نمیکند، بلکه مانعی برای رشد فناورانه و اصلاح ساختار تولید میشود. اما مهمتر از همه این است که ما در تحلیل این مسائل، دچار شتابزدگی نشویم. نه با کلیگویی، نه با کلیشهها و نه با انتقادهای هیجانی. صورتمساله را باید دقیق و بیپیرایه خواند. چرا خانواده ایرانی، در این زمانه، تصمیم به نداشتن فرزند میگیرد؟ چرا برخی جوانان در سودای مهاجرتاند؟ چرا مفهوم تعلق به سرزمین، در برخی اقشار جامعه کمرنگتر شده است؟ این پرسشها نیازمند پاسخهایی جدی، شجاعانه و دور از مصلحتاندیشیهای مرسوم است.
در آخر باید بگویم، برای حل این مسائل، راهکارهای شتابزده، شعاری یا صرفا دستوری راهگشا نیستند. به رویکردی جامع و مبتنی بر داده و واقعیت نیاز داریم. سیاستگذاری موثر از دل فهم دقیق مساله بیرون میآید، نه از آرزوی حل سریع آن.
دبیر شورای عالی نوجوانان و جوانان کشور و معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان
انتهای پیام/