علی بدیع، روزنامهنگار - اگر امروز به کلان شهرهای بزرگ دنیا در کشورهای توسعه یافته برویم، اولین چیزی که خودنمایی میکند فرهنگ ترافیکی است که همه افراد جامعه از مسئولین رده بالا گرفته تا کودکان خود را مقید به آن میدانند و این رفتارها نه با چوب و چماق میسر شده و نه با عوامل بازدارنده مانند جریمه و ... بلکه فقط و فقط با فرهنگ سازی برای ارتقا زندگی بهتر امکان پذیر است، البته فرهنگ سازی با شعار و تبلیغات کاذب در تضاد کامل است و این یکی از مشکلات جامعه امروز ماست.
بالاترین فرهنگ سازی در حوزه حمل و نقل شهری، تشویق و ترغیب آحاد جامعه به استفاده از حمل و نقل عمومی است، که متاسفانه شعار این برنامه را میدهیم ولی آنطور که باید و شاید به آن عمل نمیکنیم، یعنی نه دولت سهم خود را برای تکمیل ناوگان حمل و نقل عمومی شهرداریها پرداخت میکند و نه شهرداریها انگیزه لازم را از باب هزینه و زمان و تکریم به افراد استفاده کننده از ناوگان حمل و نقل عمومی میدهند، به عنوان مثال وقتی معاونت حمل و نقل فلان شهرداری کشور، پرسنل خود را از سرویس اداری منع میکند و افراد همین معاونت باری بر دوش حمل و نقل درون شهری اضافه میکنند، واقعا میتوان نام انرا فرهنگ سازی آنهم از سوی متولی امر گذاشت و یا اینکه در تبلیغات میدانی در حوزه حمل و نقل عمومی از ایستگاههای مترو و بدنه اتوبوسها گرفته تا پایانههای تاکسی شهری، بجای آنکه فرهنگ سازی برای استفاده از حمل و نقل عمومی باشد، فضای تبلیغی خارج از این امر قرار گیرد و دنبال تبلیغات سیاسی و سیاسی کاری باشد که اصلا ربطی به روابط عمومیهای مربوطه ندارد و وظیفهای هم در قبال آن ندارند، تکلیف کاملا مشخص است و هیچ انتظاری برای بهبود آن نباید داشت!
در رفتارهای ترافیکی هم غیر از این نیست، اگر به اصطلاح فرهنگ سازی کردیم ولی قانون گذار و مجری قانون به آن متعهد نباشد، کاری از پیش نخواهد رفت مانند مسیر ویژه اتوبوسهای تندرو که گویی فقط اتوبوسها در مسیر اشتباهی در حرکت هستند و جدا از رفتار نادرست ترافیکی از سوی همه، انگیزه همان کسانی هم که از حمل و نقل عمومی مانند اتوبوس استفاده میکنند قطعا کم خواهد شد، البته سابقه مثبت آنرا هم داریم که میتواند الگو باشد و آن استفاده اجباری از کمربند ایمنی بود که با فرهنگ سازی درست و پای کار آمدن همه اقشار و مسئولین در دهه ۷۰، در کوتاه مدت به یک فرهنگ و رفتار مثبت ترافیکی تبدیل شد و ارتقا و کیفیت بهتر زندگی شهروندی را به دنبال داشت.
خلاصه اینکه اگر میخواهیم گرایش بیشتر مردم به حمل و نقل عمومی باشد و رفتارهای ترافیکی مثبتی را در حوزه شهری شاهد باشیم، فرهنگ سازی واقعی و پای کار بودن همه احاد جامعه خصوصا مسئولین، در آن بالاترین نقش را دارد به شرط انکه واقعا بخواهیم و آنوقت است که میتوانیم.
یاعلی