سه‌شنبه، 07 مرداد، 1404

فاطمه آقاجان‌زاده: غسال‌خانه یک پله تا ته دنیا فاصله دارد/ به بچه‌ها گفتم نمادین کفنم کنند

lang="fa">>فاطمه آقاجان‌زاده از بانوان داوطلب فعال در دوران همه گیری ویروس کرونا در گفت‌وگو با خبرنگار برنا با اشاره به تجربه حضور خود در غسال‌خانه بهشت‌زهرا بیان کرد: همیشه دوست داشتم که در چنین محیطی قرار بگیرم چون شنیده بودم که غسل دادن هفت مومن شیعه ثواب بسیار بالایی دارد. با این حال پیش از آن هیچ‌گاه جرات نکرده بودم به دنبال این موضوع بروم. تا این dir="ltr">>‎ lang="fa">>که در استوری‌ یکی از دوستانم که فعالیت‌های جهادی انجام می‌داد فراخوانی برای حضور در غسال‌خانه دیدم. تصمیم گرفتم هم خدمتی کرده باشم و هم خودم را محک بزنم. با او هماهنگ کردم و بعد از رفتن به آن محیط شروع به کار کردم.

lang="fa">>وی افزود: آن زمان ترس از کرونا بسیار زیاد بود ولی من به‌شخصه نمی‌ترسیدم، با خودم می‌گفتم این بندگان خدا که به‌دلیل کرونا فوت شده‌اند چه گناهی دارند که بدون غسل دفن شوند؟

lang="fa">>این داوطلب جهادگر با اشاره به اقدامات سفت و سخت بهداشتی در غسال‌خانه گفت: در آن‌جا همه چیز کاملا استرلیزه بود، از لباس و دستکش گرفته تا ماسک و عینک. همه باید مسائل ایمنی را به شدت رعایت می‌کردیم، اگرچه بعدها مشخص شد که حتی یک‌درصد هم ویروس در آب خروجی از غسال‌خانه وجود ندارد.

lang="fa">>وی با بیان این‌که برخلاف بسیاری از داوطلبان خانواده‌اش با این فعالیت او موافق بودند، تصریح کرد: با این‌که آن زمان حدودا بیست ساله بودم نه‌تنها مخالفتی نداشتند بلکه از من حمایت کردند. حتی چند روزی خاله، مادرم و خواهرم هم برای کمک آمدند.

lang="fa">>آقاجان‌زاده درمورد اولین مواجهه خود با غسل اموات کرونایی اذعان داشت: تا وقتی در این شرایط قرار نگیری، نمی‌فهمی که قرار است چه واکنشی داشته باشی. همیشه تصورم این بود غسل میت خیلی ترسناک باشد ولی وقتی برای اولین‌بار در این فضا قرار گرفتم، دیدم که اصلا نمی‌ترسم، حتی از خودم ناراحت شدم و گفتم نکند مشکل از من است و این عکس‌العمل طبیعی‌ام به‌خاطر این است که خیلی سنگ‌دل هستم! وقتی این قضیه را با یکی از بزرگان مطرح کردم در جوابم گفت اتفاقا رفتارت طبیعی است و درستش هم همین است، چون زنده‌ها ترس دارند، مرده‌ها ترس ندارند!

lang="fa">>این جهادگر درباره حال و هوای غسال‌خانه تاکید کرد: آن‌جا واقعا یک حال و هوای عجیبی داشت. زمان کار در غسال‌خانه انگار که داری در یک پله مانده به ته دنیا، کار می‌کنی. هر لحظه می‌توانی خودت را در آن شرایط قرار دهی. مثلا ما اواخر کارمان روی سنگ می‌خوابیدیم، حتی من یک‌بار از بچه‌ها خواهش کردم که من را کفن کنند تا ببینم چه حس و حالی دارد. یعنی مدام خودت را در آن شرایط قرار می‌دهی و به خودت یادآوری می‌کنی که پایان همه‌مان همین است. اینجا جایی است که همه جور آدمی واردش شده چه آدمی که هیچ کسی را نداشته و گوشه خیابان پیدایش کرده‌اند، چه کسی که هنرمند مطرح و سرشناسی بوده، چه تاجر چه فقیر همه درنهایت به این‌جا آمده‌اند. همین باعث می‌شود که روی رفتارمان با آدم‌ها دقت داشته باشیم.

lang="fa">>او همچنین گفت: شاید باورش سخت باشد ولی ما انرژی آدم‌هایی که به آن‌جا می‌آمدند را کاملا حس می‌کردیم، مثلا این را حس ‌می‌کردیم که آن آدم الان واقعا از این دنیا کنده و می‌خواهد برود یا این‌که دوست دارد بیشتر بماند. بعضی آدم‌ها یک‌طوری بودند که کاملا پیدا بود که واقعا می‌خواستند بروند، مثلا بعضی از افرادی که خیلی پیر و سالخورده بودند، به‌طرز عجیبی سریع و تمیز شسته می‌شدند و سریع می‌رفتند، ولی یک‌سری آدم‌ها بودند که باید چندبار غسل انجام می‌دادیم، هربار مانعی پیدا می‌شد که باعث می‌شد دوباره از ابتدا شروع کنیم، گاهی میت‌هایی بودند که ما برای تطهیرشان حتی پنج، شش بار این کارها را تکرار می‌کردیم. کاملا پیدا بود که این آدم دلش نمی‌خواهد برود حالا به هر دلیلی و ما متوجه این موضوع می‌شدیم.

lang="fa">>آقاجان‌زاده در ادامه گفت: آن‌جا چیزهای عجیب‌وغریب واقعا زیاد بود، مثلا بعد از این‌که افراد فوت می‌کنند همه شکل همدیگرند. آن‌جا حدودا پنج، شش چهره‌ بیشتر نمی‌بینی، خیلی شبیه به هم می‌شوند. حتی گاهی پیش می‌آمد که ما فرد را اشتباه می‌گرفتیم و می‌گفتیم ما که این بنده‌خدا را همین الان شستیم، اما بعد که اسم‌ها را چک می‌کردیم متوجه می‌شدیم که نه فرد دیگری است. این اتفاق خیلی برای بچه‌ها می‌افتاد، مخصوصا برای ما که تازه‌کار بودیم و با چنین چیزی مواجه نشده بودیم. بعد متوجه شدیم که این موضوع که چهره‌ها شبیه به هم می‌شود برای غسال‌ها یک چیز عادی است.

lang="fa">>فاطمه آقاجان‌زاده در پارویداد عکس، فیلم و گزارش کرونا.فاطمه آقاجان‌زاده: غسال‌خانه یک پله تا ته دنیا فاصله دارد/ به بچه‌ها گفتم نمادین کفنم کننداین مطلب مربوط به رویداد عکس، فیلم و گزارش کروناست که به همت سازمان بهشت زهرا (س) و همکاری خبرگزاری برنا برگزار می‌شود. / فاطمه آقاجان‌زاده، از بانوان جوان و داوطلب در دوران همه گیری ویروس کروناست که از تجربه خدمت خود در ایام همه‌گیری کرونا، حضور داوطلبانه در غسال‌خانه و مواجهه با مرگ سخن گفت.فاطمه آقاجان‌زاده از بانوان داوطلب فعال در دوران همه گیری ویروس کرونا در گفت‌و‌گو با خبرنگار برنا با اشاره به تجربه حضور خود در غسال‌خانه بهشت‌زهرا بیان کرد: همیشه دوست داشتم که در چنین محیطی قرار بگیرم، چون شنیده بودم که غسل دادن هفت مومن شیعه ثواب بسیار بالایی دارد. با این حال پیش از آن هیچ‌گاه جرات نکرده بودم به دنبال این موضوع بروم. تا این‎که در استوری یکی از دوستانم که فعالیت‌های جهادی انجام می‌داد فراخوانی برای حضور در غسال‌خانه دیدم. تصمیم گرفتم هم خدمتی کرده باشم و هم خودم را محک بزنم. با او هماهنگ کردم و بعد از رفتن به آن محیط شروع به کار کردم.وی افزود: آن زمان ترس از کرونا بسیار زیاد بود ولی من به‌شخصه نمی‌ترسیدم، با خودم می‌گفتم این بندگان خدا که به‌دلیل کرونا فوت شده‌اند چه گناهی دارند که بدون غسل دفن شوند؟این داوطلب جهادگر با اشاره به اقدامات سفت و سخت بهداشتی در غسال‌خانه گفت: در آن‌جا همه چیز کاملا استرلیزه بود، از لباس و دستکش گرفته تا ماسک و عینک. همه باید مسائل ایمنی را به شدت رعایت می‌کردیم، اگرچه بعد‌ها مشخص شد که حتی یک‌درصد هم ویروس در آب خروجی از غسال‌خانه وجود ندارد.وی با بیان این‌که برخلاف بسیاری از داوطلبان خانواده‌اش با این فعالیت او موافق بودند، تصریح کرد: با این‌که آن زمان حدودا بیست ساله بودم نه‌تنها مخالفتی نداشتند بلکه از من حمایت کردند. حتی چند روزی خاله، مادرم و خواهرم هم برای کمک آمدند.آقاجان‌زاده درمورد اولین مواجهه خود با غسل اموات کرونایی اذعان داشت: تا وقتی در این شرایط قرار نگیری، نمی‌فهمی که قرار است چه واکنشی داشته باشی. همیشه تصورم این بود غسل میت خیلی ترسناک باشد ولی وقتی برای اولین‌بار در این فضا قرار گرفتم، دیدم که اصلا نمی‌ترسم، حتی از خودم ناراحت شدم و گفتم نکند مشکل از من است و این عکس‌العمل طبیعی‌ام به‌خاطر این است که خیلی سنگ‌دل هستم! وقتی این قضیه را با یکی از بزرگان مطرح کردم در جوابم گفت اتفاقا رفتارت طبیعی است و درستش هم همین است، چون زنده‌ها ترس دارند، مرده‌ها ترس ندارند!این جهادگر درباره حال و هوای غسال‌خانه تاکید کرد: آن‌جا واقعا یک حال و هوای عجیبی داشت. زمان کار در غسال‌خانه انگار که داری در یک پله مانده به ته دنیا، کار می‌کنی. هر لحظه می‌توانی خودت را در آن شرایط قرار دهی. مثلا ما اواخر کارمان روی سنگ می‌خوابیدیم، حتی من یک‌بار از بچه‌ها خواهش کردم که من را کفن کنند تا ببینم چه حس و حالی دارد. یعنی مدام خودت را در آن شرایط قرار می‌دهی و به خودت یادآوری می‌کنی که پایان همه‌مان همین است. اینجا جایی است که همه جور آدمی واردش شده چه آدمی که هیچ کسی را نداشته و گوشه خیابان پیدایش کرده‌اند، چه کسی که هنرمند مطرح و سرشناسی بوده، چه تاجر چه فقیر همه درنهایت به این‌جا آمده‌اند. همین باعث می‌شود که روی رفتارمان با آدم‌ها دقت داشته باشیم.او همچنین گفت: شاید باورش سخت باشد ولی ما انرژی آدم‌هایی که به آن‌جا می‌آمدند را کاملا حس می‌کردیم، مثلا این را حس می‌کردیم که آن آدم الان واقعا از این دنیا کنده و می‌خواهد برود یا این‌که دوست دارد بیشتر بماند. بعضی آدم‌ها یک‌طوری بودند که کاملا پیدا بود که واقعا می‌خواستند بروند، مثلا بعضی از افرادی که خیلی پیر و سالخورده بودند، به‌طرز عجیبی سریع و تمیز شسته می‌شدند و سریع می‌رفتند، ولی یک‌سری آدم‌ها بودند که باید چندبار غسل انجام می‌دادیم، هربار مانعی پیدا می‌شد که باعث می‌شد دوباره از ابتدا شروع کنیم، گاهی میت‌هایی بودند که ما برای تطهیرشان حتی پنج، شش بار این کار‌ها را تکرار می‌کردیم. کاملا پیدا بود که این آدم دلش نمی‌خواهد برود حالا به هر دلیلی و ما متوجه این موضوع می‌شدیم.آقاجان‌زاده در ادامه گفت: آن‌جا چیز‌های عجیب‌وغریب واقعا زیاد بود، مثلا بعد از این‌که افراد فوت می‌کنند همه شکل همدیگرند. آن‌جا حدودا پنج، شش چهره بیشتر نمی‌بینی، خیلی شبیه به هم می‌شوند. حتی گاهی پیش می‌آمد که ما فرد را اشتباه می‌گرفتیم و می‌گفتیم ما که این بنده‌خدا را همین الان شستیم، اما بعد که اسم‌ها را چک می‌کردیم متوجه می‌شدیم که نه فرد دیگری است. این اتفاق خیلی برای بچه‌ها می‌افتاد، مخصوصا برای ما که تازه‌کار بودیم و با چنین چیزی مواجه نشده بودیم. بعد متوجه شدیم که این موضوع که چهره‌ها شبیه به هم می‌شود برای غسال‌ها یک چیز عادی است.فاطمه آقاجان‌زاده در پایان بیان کرد: خدمت در غسال‌خانه برای من تجربه بسیار جالبی بود و در آن مدت درس‌های بسیار زیادی آموختم.گفتنی است رویداد کرونا به همت سازمان بهشت زهرا (س) و همراهی خبرگزاری برنا، انجمن سینمای جوانان ایران، سازمان تاکسی‌رانی شهرداری تهران، مجموعه پزشکی سانیک و موسسه رسانه‌ای صبا، با هدف تقدیر از فداکاری‌های پرسنل این سازمان و همچنین نیرو‌های جهادی و داوطلبی و ثبت و جمع آوری آثار تصویری، قلمی و فیلم‌های تولید شده در آن برهه زمانی در نیمه دوم خردادماه برگزار می‌شود.یان بیان کرد: خدمت در غسال‌خانه برای من تجربه بسیار جالبی بود و در آن مدت درس‌های بسیار زیادی آموختم.

lang="fa">>گفتنی است رویداد کرونا به همت سازمان بهشت زهرا (س) و همراهی خبرگزاری برنا، انجمن سینمای جوانان ایران، سازمان تاکسی‌رانی شهرداری تهران، مجموعه پزشکی سانیک و موسسه رسانه‌ای صبا، با هدف تقدیر از فداکاری‌های پرسنل این سازمان و همچنین نیرو‌های جهادی و داوطلبی و ثبت و جمع آوری آثار تصویری، قلمی و فیلم‌های تولید شده در آن برهه زمانی در نیمه دوم خردادماه برگزار می‌شود dir="ltr">>.

dir="ltr">>

2 ماه پیش

دسته‌بندی‌ها