مرضیه رضاپور از بانوان داوطلب فعال در دوران همه گیری ویروس کرونا در گفتوگو با خبرنگار برنا از روزهایی سخن گفت که با وجود مخالفت خانواده، مسیر فعالیت جهادی را تا غسالخانه ادمه داد و از نزدیک لمس کرد، و مرگ، بزرگترین درس زندگی او شده است.مرضیه رضاپور که فعالیت داوطلبانهاش را از بیمارستان آغاز کرد درباره آن روزها گفت: از همان ابتدا دوست داشتم به غسالخانه بروم، اما خانوادهام بهویژه پدرم شدیدا مخالف بودند. آن روزها ترس از ابتلا به کرونا به شدت همهگیر شده بود و وحشت افتاده بود به دل مردم. همه نگران سلامت خود و عزیزانشان بودند.این بانوی جهادگر با بیان این مطلب که با این حال پس از فوت مادربرزگم بر اثر کرونا، تصمیم من جدیتر شد، افزود: بالاخره فعالیتم را از گروه جهادی نرجسخاتون آغاز کردم و وارد بیمارستان شدم. آن قدر به بیماران کمک کردم که پس از گذشت مدت زمانی چند ماهه رضایت پدرم را جلب کردم و به غسالخانه رفتم.او با اشاره به نخستین مواجهه با فضای غسالخانه، ادامه داد: روز اول خیلی بهتزده بودم و اضطراب داشتم، چون تا قبل از آن هرگز به غسالخانه نرفته بودم، ولی کمکم با خواندن ذکر و توکل به خدا آرامش یافتم. در همان ایام نیز نامزد کردم و خوشبختانه همسرم هم از فعالیت من حمایت کرد.رضاپور با لحنی طنزآمیز درخصوص سختیهای کار در سالن تطهیر بیان کرد: آن زمان همیشه به من میگفتند که بروم جنازه را بیاورم! تا سوالی میپرسیدم یا حرفی میزدم در جواب میگفتند فعلا برو آن جنازه را بیاور! بعد که میآوردم، میگفتند خب حالا جنازه را باز کن! این مرحله از کار بسیار اذیتم میکرد، چون باز کردن جنازه آن هم برای اولینبار یک حس وصفناشدنی داشت؛ حسی که تا آن را تجربه نکنید، متوجه نمیشوید. واقعا با صحبت کردن نمیتوان آن را توصیف کرد.او توضیح داد: بعضیها مسن بودند، بعضیها جوان بودند، بعضی چهرهها خون آلود بود. بالاخره با نام خدا جنازهها را باز میکردم و همه این لحظهها با یاد خدا قابلتحمل بود.این بانوی داوطلب ادامه داد: گاهی در میانه کار متوجه میشدیم که بدن متوفی به دلیل چسب یا مواد دیگر نیاز به تطهیر دوباره دارد و ناچار بودیم غسل را تکرار کنیم. بارها پیش آمد که یک نفر را چندینبار غسل دادیم. بعضیها هم بودند که تطهیرشان آنقدر راحت و سریع انجام میشد که حس میکردیم خودشان برای رفتن عجله داشتند.او در ادامه یکی از خاطرات تلخ آن دوران را اینگونه روایت کرد: بدنی را برای تطهیر آوردند که یکی از بانوان غسال با تجربه آنجا گفت این زن تازه زایمان کرده است، از فرم بدنش مشخص بود که نوزاد شیرخواری دارد. این صحنه دل همهمان لرزاند.رضاپور تاکید کرد: حضور در غسالخانه به ما آموخت که فرقی نمیکند چه کسی باشی، پایان همه ما یکی است. یک روز کفنپیچ میشویم و میرویم.مرضیه رضاپور در پایان با بیان اینکه این تجربه تاثیر عمیقی بر زندگیاش گذاشته است، اظهار داشت: کار در غسالخانه تجربه بسیار متفاوت و ماندگاری بود که مرا متحول کرد. گویی مرگ را از نزدیک لمس کردم. این تجربه را گنجینهای بزرگ در زندگیام میدانم.گفتنی است رویداد کرونا به همت سازمان بهشت زهرا (س) و همراهی خبرگزاری برنا، انجمن سینمای جوانان ایران، سازمان تاکسیرانی شهرداری تهران، مجموعه پزشکی سانیک و موسسه رسانهای صبا، با هدف تقدیر از فداکاریهای پرسنل این سازمان و همچنین نیروهای جهادی و داوطلبی و ثبت و جمع آوری آثار تصویری، قلمی و فیلمهای تولید شده در آن برهه زمانی در نیمه دوم خردادماه برگزار میشود.انتهای پیام/