به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، نقطه صفر مرزی ایران و افغانستان، بهویژه در محدوده سیستان، روزهای سخت و تلخی را سپری میکند. طوفانهای شدید، ریزگردهای خفهکننده، قطع جریان رود هیرمند و بیآبی گسترده، چهرهای تلخ به این منطقه دادهاند؛ منطقهای که زمانی دریاچه هامون در دل آن میدرخشید، اکنون زیر لایههایی از خاک دفن شده است.
خشکی هامون، طوفان ۱۲۰ روزه و گرمای ۵۰ درجهای
دریاچه هامون که پیشتر نقشی حیاتی در اقلیم منطقه داشت، سالهاست خشک شده. ساکنان میگویند از سال ۱۳۷۶ خشکسالی آغاز شده، اما پنج تا شش سالی میشود که بحران به اوج خود رسیده است.
«باد ۱۲۰ روزه» که پیشتر با عبور از پهنه آبی هامون، هوای منطقه را خنک میکرد، امروز به طوفانی سوزان و خاکزا تبدیل شده است. اکنون در اردیبهشت دماسنجها عدد ۵۰ درجه را نشان میدهند.
ریزش ریزگردها، خفگی کودکان و کهنسالان
با خشک شدن هامون و انسداد مسیرهای آبی از سوی طالبان، ریزگردها دیگر مهمان ناخوانده نیستند؛ ساکنان منطقه آنها را بخشی از زندگی روزمره خود میدانند. این گردوغبارها منجر به شیوع گسترده بیماریهای تنفسی شدهاند. از نوزادانی که بهسختی نفس میکشند تا سالمندانی که با سرفههای خشک روز را به شب میرسانند، همه درگیر تبعات سهمگین بحران محیطزیستیاند.
قطع آب، بدعهدی طالبان و وعدههای بیسرانجام
مردم محلی میگویند هرچند رایزنیهای دولتی با طالبان برای بازگشایی مسیر رودخانه هیرمند انجام شده، اما این گفتوگوها خروجی ملموسی برای مردم نداشته است. گاهگاهی اندکی آب برای تامین شرب زاهدان آزاد میشود، اما نه در حدی که سیستان را نجات دهد، نه آنقدر که هامون دوباره جان بگیرد.
برق رفت، زندگی ایستاد
همزمان با بحران آب، مشکل قطعی برق نیز زندگی را دشوارتر کرده است. برق در منطقه ، روزانه حدود دو ساعت قطع میشود و برنامه قطعی، بهصورت چرخشی بین محلهها تقسیم شده است. در گرمای سوزان ۵۰ درجه، این خاموشیها برای مردم نه فقط ناراحتی، بلکه تهدیدی علیه سلامت است.
مردمی که با کمترین امکانات، بیشترین فشار را تحمل میکنند، از مسئولان انتظار دارند که از دریاچهای که دیگر نیست، تا کودکی که اولین نفسهایش با ریزگرد آغاز میشود را نجات دهند.
سیستان روایت غمانگیزیست از طبیعتی در حال مرگ، دیپلماسیای ناکام، و ملتی که همچنان ایستاده است.