به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا، مالخری شاید در نگاه اول جرم کمتری نسبت به سرقت به نظر برسد، اما تأثیر آن بر جامعه کمتر از خود سرقت نیست. این افراد با خرید اموال سرقتی، نهتنها به چرخه سرقت دامن میزنند، بلکه گاهی مالباخته را مجبور میکنند برای بازپسگیری داراییهای خود، دوباره هزینه کند و عملاً مال خود یا حتی اموال سرقتی دیگران را از مالخر بخرد.
این چرخه معیوب باعث میشود سارقان به راحتی اموال مسروقه را به فروش برسانند، مالخر سود خود را بگیرد و مالباخته بیشترین آسیب را ببیند. به گفته پلیس، شاید بهترین راه برای مقابله با این چرخه، هدفگیری و بازداشت مالخرها باشد؛ چرا که با از بین رفتن بازار فروش اموال سرقتی، فعالیت سارقان نیز مختل خواهد شد.
در ادامه، با متهمی گفتوگو میکنیم که به او لقب "سلطان نامرئی دزدان تهران" دادهاند؛ فردی که نقش کلیدی در مدیریت این چرخه داشته است.
>>چند سالته؟
۴۳ سالمه.
>>به چه جرمی الان بازداشت شدی؟
مالخری کامپیوتر خودرو.
>>چرا مالخری رو انتخاب کردی؟
برای اینکه کمبودهای زندگیام را جبران کنم. وقتی پای خانواده وسط باشه، آدم نمیخواد جلوی دیگران کم بیاره و دست به هر کاری میزنه.
>>یعنی به خاطر مشکلات خانوادگی اموال سرقتی میخرید و میفروختی؟
بله، به خاطر مشکلات خانوادگی بود.
>>چرا این شغل را انتخاب کردی؟
از قدیم هیچ کار دیگهای نکردم، فقط تو خرید و فروش لوازم یدکی خودرو بودم.
>>قبلاً هم به همین جرم بازداشت شده بودی؟
بله، سابقه دارم.
>>میدونی وقتی میری زندان چه تبعاتی برای خانوادهات داره؟
اشتباه خودمه، فقط خانوادهام اذیت میشن، خیلی هم اذیت میشن، هم روحی هم مالی.
>>به شماها میگن دزدان نقابدار چون اموالی که میخرید مال مردم بوده و صورتتون مشخص نیست. اگه خودت یه روز ببینی کامپیوتر ماشینت رفته چه حسی داری؟
سخته، برای ما هم سخته.
>>پس چرا ادامه دادی؟
چون پول خوبی گیرم میاومد.
>>سری قبل چقدر بازداشت بودی؟
هشت ماه.
>>بعد از آزادی چیکار کردی؟
اومدم بیرون شروع کردم به فروختن لوازم، ولی بابت همانها دوباره گیر افتادم.
>>تا حالا چندتا خودرو سرقت کردی؟
من مالخرم، چندتا دزد داشتم که برام لوازم میآوردن. گاهی لوازم دیگری هم میخریدم.
>>سارقا رو از کجا میشناختی؟
یکی از دوستام بود، بعد با چند نفر دیگه دوست شدم و همه منو میشناختن.
>>چند تا کامپیوتر خودرو خریدی؟
تعدادش رو دقیق نمیدونم، روزی ۳۰ تا ۴۰ عدد.
>>اموال سرقتی رو چطور میفروختی؟
یا خودم میفروختم یا تو دیوار آگهی میکردم.
>>مغازه داری؟
بله، لوازم یدکی داشتم.
>>میدونستی وقتی مال کسی سرقت میشه، باید هزینه زیادی برای تعمیر و جایگزینی بدن؟
بله، و متأسفم.
>>پولها رو کجا خرج میکردی؟
بیشتر خرج عیاشی و رفیقبازی بود، چیزی به خانوادهام نرسید.
>>زن و بچت چطور زندگیشون رو اداره میکنن؟
زنم اجاره مغازه رو میگیره و خرج زندگی رو تأمین میکنه.
>>بچههات چند سالشونه؟
پسرم ۱۸ سالشه، دخترم ۱۳.
>>چرا مسئولیت همچین کاری رو برعهده گرفتی؟
چون کسی نبود راهنماییام کنه، پدرم وقتی من ۱۰ ساله بودم فوت کرد، از اون موقع کار کردم.
>>فکر کردی اگر اموالت مصادره بشه، خانوادهات چه میشه؟
نه، زیاد فکر نکردم.
>>خانوادهات خبر دارن؟
نه، بهشون نگفتم. زنم گفته طلاق میگیره.