به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در دل مهرستان، جایی میان گرمای سوزان جنوب شرق ایران و سکوتی که فریاد را بلعیده، روستایی به نام کهناب همچنان در بی‌آبی مطلق زندگی می‌کند. اینجا نه شبکه آب‌رسانی وجود دارد، نه منبع پایدار برای تأمین آب شرب، و نه حتی امیدی به پایان این تشنگی.

در کهناب، زندگی در اتاق‌هایی تنگ و از هم جدا شده جریان دارد؛ اتاق‌هایی که هرکدام به خانواده‌ای تعلق دارد و حیاطی مشترک، تبدیل به عرصه‌ای برای آشپزی، استحمام، شستن ظروف و بازی کودکان شده است. اتاق‌ها، نه به لحاظ ایمنی در برابر گرما و سرما مقاوم‌اند، نه شرایط بهداشتی مناسبی دارند. خانواده‌ها با کمترین امکانات، در فضایی زندگی می‌کنند که تعریف استانداردهای سلامت و زندگی انسانی، در آن جایی ندارد.

آب نیست؛ زندگی ایستاده است

تمام ذخیره آب شرب روستای کهناب به یک تانکر کوچک و فرسوده ختم می‌شود. تانکری کهنه، با دیواره‌هایی ترک‌خورده و نشتی‌دار، که خود تبدیل به تهدیدی برای سلامت شده است. این تانکر نه تنها ظرفیت کافی برای تأمین نیازهای اولیه را ندارد، بلکه بارها به دلیل نشت و آلودگی، منبع شیوع بیماری‌های گوارشی در میان کودکان و سالمندان شده است.

مردم کهناب اغلب روزها بدون آب می‌مانند. در گرمای بالای ۴۰ درجه، وقتی تانکر خالی می‌شود، خانواده‌ها باید کیلومترها راه بپیمایند تا از روستاهای دیگر بطری بطری آب بیاورند. این وظیفه بر دوش زنان و دختران افتاده، که هر روز در کنار تأمین آب، از تحصیل و سلامت خود نیز باز می‌مانند.

شرایط بهداشتی؛ محرومیت مضاعف

در نبود آب، شستن دست‌ها، حمام رفتن، تمیز کردن ظروف، شستن لباس، و حتی شستن نوزادان به کابوسی روزانه تبدیل شده است. زباله‌ها به دلیل نبود سیستم جمع‌آوری، در فضای باز اطراف خانه‌ها انباشته شده‌اند. حشرات و جوندگان ناقل بیماری در چنین شرایطی به راحتی تکثیر می‌شوند.

بهداشت قاعدگی برای دختران و زنان نیز به معضل بزرگی تبدیل شده است؛ بدون آب کافی و فضای خصوصی، بسیاری از زنان از ابتدایی‌ترین امکانات بهداشتی محروم‌اند. این مسئله، پیامدهای جدی روانی و فیزیکی برای آنان داشته است.

معاش؛ چرخ اقتصاد در گل مانده است

اهالی کهناب عمدتاً کشاورز و دامدارند. اما نبود آب، خشکسالی‌های متوالی، و فقدان حمایت دولتی، باعث شده زمین‌ها بایر شوند و دام‌ها یکی پس از دیگری تلف شوند. مردان روستا ناچار به مهاجرت موقت برای کارگری‌اند و زنان و کودکان با فقر روزافزون در خانه می‌مانند. برخی جوانان به‌دلیل بی‌کاری و ناامیدی، به شهرها مهاجرت کرده‌اند و بسیاری از آن‌ها در حاشیه‌نشینی گرفتار شده‌اند.

بر اساس اصل ۲۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، «برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کارافتادگی، بی‌سرپرستی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت‌های پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی.» اما کهناب، فرسنگ‌ها با این «حق» فاصله دارد.

وظیفه دولت در قبال چنین مناطقی نه فقط احداث خط لوله آب، بلکه برنامه‌ریزی ساختاری برای توسعه زیرساخت‌های اولیه انسانی است. ایجاد خانه‌های بهداشت مجهز، مدارس ایمن، مشاغل پایدار، و سامانه‌های آبرسانی سیار یا انتقالی، ابتدایی‌ترین اقدامات است.

صدای کهناب را کسی می‌شنود؟

در روزگاری که سیاست‌گذاران درباره انتقال آب از خزر به کویر یا صادرات آب مجازی به کشورهای همسایه حرف می‌زنند، خانواده‌هایی در کهناب حتی به اندازه‌ی یک بطری آب سالم دسترسی ندارند. کودکانی که از تشنگی تب می‌کنند و مادرانی که باید میان خوردن آب یا شستن صورت بچه‌شان یکی را انتخاب کنند.