به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، زنان، نه فقط در خیابان و خانه، بلکه در لایحهها و مصوبات قانونی هم قربانی میشوند، در این شرایط عجیب نیست که ارتکاب انواع خشونت علیه آنان دیگر «حادثه» نباشد؛ بلکه اخباری باشد که روزانه در رسانه ها نوشته می شود . یک روز با چاقو، یک روز با گلوله، یک روز با اسید یا مشت و لگد قربانی می شوند. آنچه امروز ما با آن روبهرو هستیم، دیگر صرفاً آمار نگرانکننده خشونت نیست؛ بلکه نتیجه سالها تعلل است.
زهرا بهروزآذر، معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، روزگذشته در حیاط دولت در پاسخ به خبرنگار رکنا جملهای گفت که به اندازه تمام قتلهای خاموش زنان در این سالها درد دارد:
«لایحه منع خشونت علیه زنان دیگر پیشگیرانه نیست!»
لایحهای که قرار بود سپر دفاعی حقوق زنان باشد، امروز به گفته خود دولتمردان دیگر حتی توان پیشگیری ندارد. چون ۱۵ سال پاسکاری مداوم بین سه نهاد قدرت، آن را از معنا و اثر تهی کرده است.
سهضلعی بیمسئولیت: دولت، مجلس، قوه قضائیه
هریک از نهادها، از دولتها تا مجالس متعدد، هر بار گوشهای از لایحه را قیچی کردند. از آنچه «امنیت روانی زنان» مینامید تا سازوکارهای حمایتی، از مجازات خشونتگر تا تعریف دقیق خشونت. نتیجه؟ متنی بیدندان، بیجان و بیاثر که فقط نامش «منع خشونت» است، اما در عمل حتی یک مشت را هم متوقف نمیکند.
از لایحه تا لاشه
وقتی بهروزآذر میگوید «لایحه دیگر پیشگیرانه نیست»، در واقع دارد اعتراف میکند این لایحه تبدیل به لاشهای شده که فقط در بایگانیها جا خوش کرده است. قانونی که هر بار بنا بود تصویب شود، بندهایی از آن حذف شد و حالا، نتیجه این عقبنشینی: هر روز خبر خشونت علیه زنان در یک گوشه استان های کشور است.
و اما ، امروز درست یک روز بعد از اظهارات رسمی خانم معاون رئیس جمهور در امور زنان با سه جنایت تکاندهنده علیه زنان مواجه شده ایم.
در کرج، مردی با تصور خیانت همسر، ابتدا زنش را با چاقو زد، بعد دختر پنجسالهاش را کشت. کودک بیگناه را در خاک میگذاشت که دستگیر شد.
ساعاتی بعد در اخبار مطرح شد که در مدرسهای دیگر، ناظم زنی توسط همسرش با اسید هدف قرار گرفت. جلوی دانشآموزان و دیگر معلمان!
روزگذشته نیز در یاسوج، مردی پس از شنیدن جواب رد از دختر مورد علاقهاش، وارد داروخانه محل کار او شد و گلولهای شلیک کرد. پایان یک «علاقه یکطرفه» با جنازهای بر زمین.
چند روز قبل نیز پدری در گوشه ای از شهر ، با چاقو به دختر جوانش حمله کرد، مقابل چشمان مردم شهر، با ضربات متعدد چاقو، دختر را کشت آنهم فقط به خاطر اینکه دختر شاهد خیانت پدر بود.
حتی در این روزها ، زن کشی توسط زن نیز رخ داده است، در مازندران، یک زن به تصور اینکه زنی دیگر با همسر او در ارتباط است به محل کار زن که یک آرایشگاه بود هجوم برده و با ضربات چاقو او را کشت!
اینها سند زندهای بودند بر اینکه قانون وقتی وجود ندارد، خشونت افسارگسیخته میشود.
اخباری از این دست کم نیستند، طی سالها رخ داده اند، هر بار که به وقوع پیوستند، رسانه ها مطالبه مردم در خصوص تصویب قانون های حمایتی تکرار شده است اما از حمایت قانونی همچنان خبری نیست!
در این ۱۵ سال، چند دولت آمد؟ چند رئیس قوه قضائیه تغییر کرد؟ چند دوره مجلس عوض شد؟ همه رفتند، اما آنچه ماند، خشونت بود. زنانی که رفتند، دخترانی که زیر خاک رفتند، زنان و دخترانی که با صورت سوخته از اسید در خانه حبس شدند، و قانونی که هنوز در راهروها سرگردان است.
و اکنون، تنها راه نجات موج فرهنگسازی است و همزمان تصویب قانون های حمایتی آنهم فوری نه با تعلل چندین ساله.
- فیلم آواز احساسی الهام حمیدی در موزیک ویدیوی حمید عسگری ! / باهاش زیر باران قدم می زنید !
- >> مشاهده خبر