به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در دل کوهستانهای مرزی ایلام، آماری سیاه، سالیان سال است که در حال ثبت است؛ آمارهایی از خودسوزی، خودکشی و مرگهای خانوادگی که روزبهروز در میان زنان این استان بیشتر میشود. ایلام که سالهاست زیر سایه فقر، بیکاری، سنتهای محدودکننده و خشونت خانگی رنج میکشد، حالا به یکی از کانونهای بحران روانی و اجتماعی کشور تبدیل شده است. آیا کسی صدای زنانی را میشنود که در سکوت، جان خود را آتش میزنند؟
ایلام در صدر خودکشیها؛ زنانی که هیچ راهی ندارند
حسن عباسی روزنامه نگار، که در چند هفته گذشته به این ایلام سفر کرده بود با مشاهده شرایط اجتماعی منطقه و شرایط زنان و تلاش ها برای کاهش آسیب هایی که زنان را نشانه گرفته اند اینگونه از روزگار زنان ایلام برای رکنا نوشت: آمارهای رسمی و غیررسمی از سالها پیش فریاد میزنند که ایلام، یکی از رکوردداران خودکشی در ایران است. آنچه اما آزاردهندهتر است، سهم سنگین زنان در این آمار است. در بسیاری از موارد، این مرگها نه صرفاً یک تصمیم فردی، بلکه نتیجه زنجیرهای از محرومیتهای اقتصادی، اجتماعی و ساختاریاند. چرا باید استانی که روزگاری به همبستگی اجتماعیاش افتخار میکرد، حالا بدل به گورستان خاموش امید زنانش شود؟
فقر زنانه
یکی از اصلیترین قاتلان خاموش در ایلام، فقر است. بیکاری گسترده، نبود فرصتهای شغلی پایدار، و تبعیض در دسترسی به بازار کار، زنان این استان را به حاشیه رانده است. در چنین شرایطی، فشار اقتصادی برای زنانی که نه شغل دارند، نه درآمد و نه تکیهگاهی اجتماعی، میتواند به بحرانهای روانی شدید منتهی شود.
وقتی فرهنگ، دیوار سکوت میکشد
در استان ایلام، بسیاری از زنان هنوز در چارچوب نقشهای سنتی اسیر ماندهاند؛ نقشهایی که اختیار، انتخاب و حتی رؤیا را از آنان دریغ میکند. جامعهای که هنوز زنان را تنها در نقش همسر و مادر تعریف میکند، تحمل صدای اعتراض یا آرزوی استقلال را ندارد. در مناطق روستایی، این محدودیتها شدت بیشتری دارد؛ جایی که زن اگر بخواهد "نه" بگوید، باید هزینههای سنگینی بپردازد.
خشونت خانگی؛ خانههایی که برای زنان قبر شدهاند
زنان بسیاری در ایلام قربانی خشونتهایی میشوند که از در خانه آغاز میشود و تا اعماق روان ادامه دارد. خشونت فیزیکی، روانی و حتی جنسی در خانههایی که به ظاهر امناند، زنانی را هر روز بیشتر به مرز فروپاشی میرساند. نبود قوانین حمایتی، ترس از طرد اجتماعی، و ناآگاهی از حقوق اولیه، زنان ایلامی را در برابر این خشونتها کاملاً بیدفاع گذاشته است.
مهاجرت، بیهویتی و زنی که خودش را نمیشناسد
فرار از فقر، خشونت و محدودیت، بسیاری از زنان ایلامی را به سمت مهاجرت میکشاند. اما مهاجرت نیز همیشه راهحل نیست. زنان جوانی که از خانواده و فرهنگ خود جدا میشوند، اغلب با بحران هویتی، تنهایی و بیپناهی مواجه میشوند. بدون حمایت، بدون حس تعلق، و بدون فرصت دوباره برای بازسازی، بسیاری از آنان در سکوت فرو میریزند.
فقدان خدمات روانی؛ وقتی روان آدمی بیپناهتر از جسم اوست
کمبود خدمات سلامت روان، روانپزشک، مشاور و آگاهی عمومی در استان ایلام، زخم دیگری بر پیکر این بحران انسانی است. در بسیاری از روستاها، دسترسی به خدمات رواندرمانی عملاً صفر است. نه سیستم درمانی حمایتی وجود دارد و نه دولت برنامهای برای مداخله زودهنگام. این کمتوجهی مزمن، مشکلات روانی را عمیقتر کرده و بحران را به سطح فاجعه رسانده است.
چه باید کرد؟ نسخهای برای نجات زنان ایلامی
ایجاد اشتغال واقعی برای زنان و جوانان، نه صرفاً شعار و بستههای حمایتی کاغذی. گسترش شبکههای خدمات سلامت روان در روستاها و آموزش مشاوران بومی برای گفتوگو و درمان.مبارزه ریشهای با خشونت خانگی از طریق اصلاح قوانین، ایجاد پناهگاههای امن و کمپینهای آگاهیرسان.بازتعریف نقش زنان در فرهنگ عمومی و حمایت از مشارکت فعال آنان در اجتماع.
- فیلم / واکنش شدید قو به مرغ دریایی مهاجم
- >> مشاهده خبر