شاید روز اول باورش سخت بود که جنگ واقعا اتفاق افتاده است اما آوار جنگهای دیگری که حمله نظامی به کشور، همراه خود آورد باعث شد خیلی زود بپذیریم واقعا جنگ شده و بسیاری از مسائل را دستخوش تغییر کرده است. در همان روزهایی که با بحرانهایی مانند قطع بودن اینترنت و اضطراب جنگ دستوپنجه نرم میکردیم، خیلی از افراد با بحران جدیدی مواجه شدند: یک پیام از منابع انسانی و کارفرما با این محتوا که «تعدیل» شدهاید.
تبسم کارمند یک شرکت دانشبنیان بود و در بخش ارتباطات بینالمللی این شرکت، کارهای مربوط به برگزاری تورهای نمایشگاهی در کشورهای مختلف را انجام میداد. اولین روز کاری بعد از شروع جنگ به کارمندان شرکتشان گفتند باید مرخصی اجباری رد کنند و روزهای بعد با این که اینترنت قطع شد و عملا نمیتوانستند کار کنند، «دورکار» بودند.
۳۱ خرداد، شرکت تبسم از کارمندان خود خواست بهصورت حضوری سر کار بیایند. او میگوید: «با این کار توپ را در زمین ما انداختند چون هیچکس نمیتوانست حضوری به محل کار برود و همین اتفاق هم افتاد؛ هیچکس نرفت.»
او میگوید: «ما تعدیل شدیم چون دیگر توری برگزار نمیشد و سفارتها بسته بودند. به ما وعده دادند که اگر در مرداد و شهریور شرایط بهتر شد، میتوانیم سر کار برگردیم و اگر چالش مالی داریم میتوانیم دنبال کار دیگری باشیم که در این شرایط عملا غیرممکن است. من کل برنامه زندگیام را بر اساس این که کار ثابت و درآمد دارم چیده بودم و الان دیگر نمیتوانم به تهران برگردم.»
محمد که در یک استارتآپ هتلداری و گردشگری کار میکرد، تعلیق نشده اما یک تا دو هفته، همکاری با او بهدلیل «استاپ عملیاتی» از سمت شرکت متوقف شده است. محمد میگوید اصلیترین چالش این روزهایش این است که اگر تعدیل میشد میدانست بازگشتی در کار نیست و «بین زمین و هوا» نمیماند.
او قرارداد یکساله داشته اما زمان امضا، وکیل شرکت اجازه نداده از قرارداد عکس بگیرد و نسخه دیگری از آن را ندارد. محمد نمیداند بندی در قرارداد او برای شرایط جنگی وجود داشته یا نه.
محمد میگوید: «دلم برای همکارانی میسوزد که برای گذران زندگی خود واقعا به این پول احتیاج داشتند و موقعیتهای شغلی بهتری که سال گذشته داشتند، از دست دادند.» شرکت آنها حقوق ماه خرداد را زودتر واریز کرده اما چون شیوه همکاری آنها بر اساس پورسانت بوده، بخش اصلی حقوقش را دریافت نکرده است.
زهرا خبرنگار است و میگوید او و همکارانش «غیرمستقیم» تعلیق شدهاند: «قرار است با همه ما جلسهای برگزار کنند که احتمالا قرار است بخشی از حقوقمان را ندهند. واقعا دنبال بهانه بودند اگرنه فرق کسی که چند کسبوکار دارد و مدیر ماست با من کارمند چیست؟ من هم اگر حقوق نگیرم نمیتوانم اجاره بدهم و او هم اگر ۱۰ روز کارش بخوابد، ورشکست خواهد شد.»
سینا که در شرکت «دنسه» کار میکرد، میگوید روز ششم جنگ از منابع انسانی با آنها تماس میگیرند و میگویند مدیرعامل دچار حمله عصبی شده و دیگر نمیتواند مسئولیت امور مالی و دخل و خرج شرکت را به عهده بگیرد. به گفته او، شرکت آنها تعداد زیادی از نیروهای خود را تعدیل کرده و تصمیم گرفته با بخشی از آنها بهصورت پروژهای همکاری کند تا هزینهها مدیریت شوند. تعداد خیلی کمی از نیروها که باقی ماندهاند هم احساس امنیت شغلی نمیکنند و از همین حالا دنبال کار میگردند.
انگار شرکتها هیچ ارزشی برای وضعیت روحی کارمندان قائل نشدند
سینا میگوید بسیاری از کارمندان از این اتفاق که در میانه جنگ افتاده ناراحت هستند چون علاوه بر ترس و اضطراب جنگ، با یک بحران مهم مواجه شده و احساس میکنند شرکت هیچ ارزشی برای آنها قائل نشده است. او میگوید افرادی که تعدیل شدهاند فکر میکنند شرکت میتوانست راههای دیگری در پیش بگیرد؛ مثل یک ماه مرخصی بدون حقوق بدهد تا وضعیت مشخص شود یا حقوقشان را بهصورت مرحلهای پرداخت کند.
این دست روایتها در روزهای اخیر زیاد شنیده میشود. بسیاری از کاربران در «لینکدین» از تجربه تعدیلشان میگویند یا با تشکیل گروههایی در شبکههای اجتماعی، تلاش میکنند دنبال راهکاری برای این بحران باشند. خیلی از روایتها هم ناگفته مانده چون بسیاری از افراد کورسوی امیدی برای بازگشت به شغل خود دارند و نمیخواهند شنیده شدن صدایشان به قیمت بیکاری دائمی تمام شود.
نگاه جامعهشناختی به تعدیل نیرو چیست؟
سعید معیدفر، جامعهشناس، درباره خاستگاه تعدیل نیروی انسانی میگوید: «در نظام سرمایهداری همیشه روی به حداکثر رساندن سود و کاستن هزینهها تاکید میشود و عقلانیت ابزاری حکم میکند که کارفرمایان برای به حداکثر رساندن سود خود اقدام کنند. تجربه قرن ۱۸، ۱۹ و حتی نیمه اول قرن بیستم نشان داد که این نوع عقلانیت حتی برای خود نظام سرمایهداری هم تبعات فاجعهباری داشته است.»
سرمایهداری که صرفا منافع خودش را در نظر بگیرد، دیر یا زود با یک زمین سوخته مواجه میشود
معیدفر ادامه میدهد: «زمین سوخته یعنی منابع محیط زیستی بهتدریج رو به زوال میروند و نیروی انسانی با مشکلات فراوان مواجه میشود. این نیرو عملا توانمندی و کارآمدی خود را از دست میدهد و در همه ابعاد، جامعه و سرمایهدار ضرر میکنند.»
معیدفر میگوید: «شرکتهایی که میخواهند درآمد پایدار ایجاد کنند و در درازمدت دوام بیاورند، باید به مسئولیتهای اجتماعی خود توجه کنند. آنها باید به کارکنان خود مسئولانه نگاه کنند چون کارکنان ابزار نیستند؛ انسانهایی هستند که برای بقای هوشمند و فعال نیاز به توجه دارند و بنگاه اقتصادی باید حقوقشان را تامین و رعایت کند.»
class="sc-9996cfc-0 haEmbW">>اگر اعضای بنگاههای اقتصادی احساس کنند کارفرمایان نسبت به منافع آنها بیتوجهاند و در خطرات آنها را بدون حمایت به حال خود رها میشوند، ممکن است منافع شرکتها را با ضرر روبهرو کنند. همه میدانیم زمانی که افراد رضایت لازم را از محل کار یا جامعه خود دریافت نکند، چه کارهایی میتواند انجام دهد.class="sc-9996cfc-0 iCBGOT">>- سعید معیدفر، جامعهشناس
به باور این جامعهشناس صرف نظر از تبعاتی که یک بنگاه اقتصادی ممکن است در صورت بیتوجهی با نیروی انسانی با آن مواجه شود، بهعنوان یک انسان باید متوجه نیاز به حمایت همنوع خود باشد.
رها شدن فرد آسیبدیده میتواند آسیبهای اجتماعی ایجاد کند
معیدفر میگوید: «وقتی فرد در شرایط سخت به حال خود رها میشود، آسیبهای اجتماعی مثل فقر، نابرابری، بیخانمانی و... پدیدار میشوند. افراد فقیر و نیازمند معمولا بیشتر درگیر چنین آسیبهایی میشوند. این موضوع در آینده محیط بنگاه اقتصادی و منافع آن را به خطر میاندازد.»
class="sc-9996cfc-0 haEmbW">>در شرایط سخت، اقشار آسیبپذیر بهسرعت به حمایتهای همهجانبه نیاز دارند اگرنه خیلی زود به ورطه فقر و آسیبهای اجتماعی جبرانناپذیر کشیده میشوند.class="sc-9996cfc-0 iCBGOT">>- سعید معیدفر، جامعهشناس
نقش دولت در جلوگیری از آسیبهای تعدیل نیروی انسانی
به اعتقاد این جامعهشناس، دولتها میتوانند پشتوانههای بزرگی در این شرایط باشند تا اگر بنگاههای اقتصادی فراتر از توان خود متضرر شدند، از آنها حمایت کنند.
دولت باید میزان خسارت صنایع مختلف را ارزیابی کند
معیدفر اضافه میکند: «اگر دولتها صرفا قول بدهند اما با سرعت لازم عمل نکنند و کمک موثری که مطابق با خسارتها باشد، انجام ندهند، وضعیت پیچیدهتر میشود. دولتها باید بتوانند بهموقع از افراد آسیبدیده حمایت کنند و نگذارند بنگاهها به ورشکستگی برسند.»
class="sc-9996cfc-0 haEmbW">>دولتها باید ارزیابی کنند که کدام صنایع در این شرایط بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرند. ممکن است برخی از صنایع مانند صنایع غذایی، پررونقتر شوند و برخی از صنایع مانند گردشگری، بیشتر ضرر کنند. نیروی انسانی و خود این بنگاهها باید مورد توجه دولت قرار بگیرد و بهموقع به آنها کمک شود.class="sc-9996cfc-0 iCBGOT">>- سعید معیدفر، جامعهشناس
آمارهای بازار کار پیش از جنگ هم نگران کننده بود
معیدفر میگوید: «مشکل نیروی کار و اشتغال، مربوط به این دوره نیست، سالهاست بهخاطر بحرانهای اقتصادی فراوانی که داریم، با آسیب مواجهایم. آمارهای زیادی از بیکاری، بهویژه بیکاری فارغالتحصیلان یا سربار شدن خیلی از جوانان در خانوادهها هست که پیش از جنگ هم نگرانکننده بوده است.»
class="sc-9996cfc-0 haEmbW">>پیش از جنگ هم با بحران اشتغال و کمبود فرصتهای شغلی مواجه بودیم. حالا این موضوع شرایط را تشدید میکند و قطعا پیامدهای آن خیلی شدیدتر و جدیتر است. بعد از پایان جنگ با انواع بحرانهای اقتصادی و شغلی روبهرو خواهیم شد.class="sc-9996cfc-0 iCBGOT">>- سعید معیدفر، جامعهشناس
این جامعهشناس درباره تاثیر فیلترینگ نیز میگوید: «فیلترینگ شبکههای اجتماعی از جمله اینستاگرام که میتوانست بهشکل نوآورانه درآمد و شغل ایجاد کند، باعث شده خیلی از افراد آسیب ببینند. در جنگ این مشاغل آسیب زیادی دیدند.»
نگاه اقتصادی به بحران تعدیل نیرو؛ تعدیل همان اخراج است
رسول قنبری، پژوهشگر اقتصادی، باور دارد موضوعی که این روزها تحت عنوان «تعدیل نیرو» شناخته شده، همان اخراج است. او میگوید استفاده از «تعدیل» بهجای «اخراج» باعث میشود بار معنایی منفی این موضوع کمتر شود و از نظر کارفرما، ذهنیت جامعه پذیرفته که تعدیل، اخراج نیست؛ در حالیکه همان اتفاق میافتد.
قنبری میگوید: «اخراج نیروی کار در شرایط بحرانی جدید نیست؛ از ۱۹۷۰ و فراگیری نئولیبرالیسم و اتمام آنچه بهعنوان دولت رفاه شناخته میشد، حاشیه امن مشاغل بهشدت پایین آمده است.»
سرمایهداران و کارفرمایان از یک جایی به بعد بهدلیل کاهش سود سرمایه برای مدیریت هزینهها مجبور شدند کارمندان خود را اخراج کنند. آنها برای این که بتوانند هزینههای خود را در سال آینده کاهش دهند به اخراج نیرو روی میآورند.
به باور قنبری، موج ناگهانی تعدیل نیرو از دو منظر باید بررسی شود: «منظر اول این است که بخشی از این چالشها قابل درک است. من بهعنوان یک کارآفرین یا صاحب کسبوکار، احتمالا چشمانداز مثبتی که فکر میکردم میبینم، دیگر نمیبینم. جنگی رخ داده که بازار را کوچکتر میکند؛ پس هیچ امیدی ندارم که وارد بازارهای خارجی شوم و طبیعی است که بخواهم کسبوکارم را محتاطانهتر پیش ببرم.»
تعدیل ناشی از توسعه بدون مطالعه و استراتژی کسبوکارها
او درباره منظر دوم به یک نکته مهم اشاره کرده و تعدیل نیرو را ناشی از نوعی اشتباه مدیریتی میداند: «این که کسبوکارها خیلی سریع سراغ تعدیل نیرو رفتند به این مربوط است که من بهعنوان کارآفرین ایرانی، در یک توهم سیر میکردم و شرکتم را بدون مطالعه، استراتژی و برنامه گسترش دادم و حالاحتی نمیدانم چطور باید این توسعه را ادامه دهم. اگر طبق استراتژیهای توسعه کار میکردم، احتمالا به این حجم از تعدیل نیاز نبود.»
بخش بزرگی از بار تعدیلها به دلیل تفکر غلط کسبوکاری در ایران است
قنبری ادامه میدهد: «من در چند روز گذشته شرکتهایی را دیدهام که بیش از ۳۰۰ نفر پرسنل داشتند و نیمی از نیروی کار خود را اخراج کردند برای این که توسعه آنها هیچوقت مبتنی بر تقاضای بازار نبوده بلکه مبتنی بر زیادهخواهی و توهم توسعه مدیران ارشد بوده است.»
class="sc-9996cfc-0 haEmbW">>بخش بزرگی از بار تعدیلها متوجه کارآفرینان، صاحبان کسبوکار و اساسا تفکر کسبوکاری در ایران است که هیچوقت استراتژی درستی برای توسعه بازار خود نداشته و از تجربیات جهانی استفاده نکردهاند. طبیعی است که با کوچکترین بحران، با این حجم از تعدیل نیرو روبهرو شویم.class="sc-9996cfc-0 iCBGOT">>- رسول قنبری، پژوهشگر اقتصادی
جنگ هم نمیشد، تابستان امسال با موج گسترده تعدیل نیرو مواجه بودیم
قنبری ایده چالش تعدیل گسترده نیرو فارغ از جنگ را تایید میکند و میگوید: «حتی اگر جنگ هم نمیشد حدس من این بود که تابستان امسال بهخاطر سفت و سخت شدن تحریمها، تابستان سختی برای کسبوکارها بود و احتمالا با تعدیل مواجه میشدیم. نه در این مقیاس اما در مقیاسی نزدیک به این اتفاق میافتاد.»
این اقتصاددان معتقد است که در بحرانها اقشار خاصی زودتر تحت فشار قرار میگیرند؛ او رانندگان تاکسیهای اینترنتی، آرایشگرها، افرادی مانند دستفروشها که به درآمدهای روزانه متکی هستند و افرادی که خدمات نفر بهنفر ارائه میدهند را بهعنوان اقشار آسیبپذیرتر مثال میزند.
دولت وظیفه ایجاد شغل ندارد، مگر در حیطه بروکراسی خودش
قنبری درباره نقش دولت در بحران تعدیل ناگهانی نیرو میگوید: «دولت وظیفه ایجاد شغل ندارد، مگر در حیطه بروکراسی خودش. دولت وظیفه دارد شرایط اشتغال و رشد اقتصادی را برای همه فراهم کند؛ یعنی روی زیرساختها سرمایهگذاری کند، شرایط توسعه صادرات را ایجاد کند، بازار داخلی را گسترش دهد و بازار خارجی برای کالاهای تولید داخل فراهم کند. در چنین شرایطی است که دولت میتواند متضمن یک شغل پایدار و مناسب شود و یک اشتغال رقابتی با سایر کشورها ایجاد کند.»
او ناکامی دیپلماسی خارجی را یکی از عواملی میداند که نیروی کار بهواسطه آن، خیلی به ایجاد اشتغال توسط دولت، امیدوار نیستند.
بازه زمانی طلایی دولت برای جبران خسارات
class="sc-9996cfc-0 haEmbW">>تفاوت زیادی بین شرایط قبل و بعد از جنگ وجود ندارد. فقط در شرایط پساجنگی دولت باید با دلسوزی بیشتری این کار را انجام دهد؛ از جمله این که دلجویی کند، خسارتها را ارزیابی و آسیبدیدهها را شناسایی کند.class="sc-9996cfc-0 iCBGOT">>- رسول قنبری، پژوهشگر اقتصادی
به باور او، دولت اگر میخواهد سرمایه اجتماعیاش از بین نرود و مشروعیتش کاهش پیدا نکند، یک بازه زمانی طلایی دارد. اگر این برهه طلایی بگذرد، تلاشهای دولت تاثیری در زندگی افراد نخواهد گذشت و مشروعیتش پایین میآید.