به گزارش سرویس سیاسی تابناک، به پیروان تفکرات وی «بابیه» میگویند که اکنون منقرض شده اند ولی شخص دیگری به نام «میرزا حسینعلی نوری» (م.۱۳۰۹ ق.)، ملقب به «بَهاء الله» که در ابتدا از مبلغان فرقۀ بابیه بود و کم کم از سران این جماعت به شمار آمد تا این که او نیز فضا را مناسب دید و در جمع ساده لوحان ادعای مهدویت و امام مهدی بودن و مراتب معنوی کرد و فرقۀ «بَهاییت» را تأسیس نمود.
به هر روی این دو خبیث با رفتارها و عملکردهایی که انجام دادند و مسیر مهدویت را برای عدهای منحرف کردند از جمله دشمنان امام مهدی (ع) قرار میگیرند. روسیه در مقام قدرتی استعماری و استکباری از این دو شخص حمایتهایی نمود و با دشمنان امام مهدی (عج) در خیانتشان به معنویت و مهدویت همراهی کرد و در جُرم آنان سهیم گشت که این مسأله به اذعان بزرگان و سران این فرقه در آثارشان مکتوب و منعکس میباشد و ما به تعدادی از این نمونهها در این فرصت اشاره میکنیم.
الف) همراهی روسیه با علی محمد باب سرسلسلۀ «بابیه»
۱-فراری دادن باب
«مستخدمین و سردمداران سفارت روس، باب را از دست مأمورین [ناصرالدین شاه قاجار]نجات دادند تا فرار کند یا به روسیه بپیوندد.» [۱]
۲-پنهان کردن جسد باب
بعد از آن که باب به دستور «امیر کبیر» (م.۱۲۶۸ ق.)، صدر اعظم شاه اعدام شد؛ همچنان روسیه مشغول فتنه انگیزی و حمایت از این دشمن امام مهدی (عج) بود؛«هنگام اعدام باب و یارانش، کنسول (نمایندۀ ساکن در ایران) روسیه از اعدامیان، نقاشى تهیه کرد و جسد باب را نیز پنهان کردند.» [۲]
۳-شفاعت شورشیان بابی
«محمد على حجت زنجانى که شورش بابیه را در «زنجان» راه انداخت مورد شفاعت وزراى دُوَل خارجه [واقع]شد.» [۳]
۴-ابراز خوشحالی از نزاع بابیان با علمای دین
گزارش «دالگورکى» (متوفای ۱۸۷۶ میلادی و دیپلمات روسیه در ایران) و ابراز خوشحالى او از منازعات بابیه با علماى اسلام. [۴]
۵-حمایت دست نشاندۀ روسیه در ایران از باب
شخصی در آن ایام به نام منوچهر خان گرجی اهل شهر «تِفلیس» گرجستان و متعلق به «روسیۀ تِزاری» در خانوادهای مسیحی در ظاهر به اسلام گروید و از دست نشاندههای دولت روس بود که به ایران آمد و حتی به مناصب حکومتی نائل شد تا آن جا که او حاکم «اصفهان» و «گیلان» و «فارس» شد.
او از مبلّغان على محمد باب به گرمى استقبال کرد و خود تبلیغ مىکرد. حتّى عدهاى را فرستاد تا باب را از زندان آزاد کنند و به اصفهان بیاورند. [۵]وى همچنین قصد داشت که محمد شاه [قاجار و متوفای ۱۲۶۴ هجری]را به [فرقۀ]«بابیت» بکشاند. [۶]و با نزدیک شدن به محمد شاه در عزل و نصب به نفع بابیت اقدام کند و ثروت فراوانى را جذب کرده، و صرف بابیت کند. [۷]ب)
همراهی روسیه با بهاء الله سرسلسلۀ «بهاییت»
۱-امتناع از تحویل دادن بهاء الله
«سفیر روسیه از تسلیم حضرت بهاء اللّه به نمایندگان شاه امتناع ورزید ...» [۸]
۲-حفاظت و حراست از بهاء الله
«شخص وزیر به طور رسمى و صریح خواستار گردید که در حفظ و حراست ودیعۀ پُر بهایى که دولت روس به وى مىسپارد؛ بکوشد.» [۹]
۳-پذیرایی در منزل منشی سفارت روس
«در بین راه به سفارت روس که در «زرکَنده» نزدیک «نیاوران» بود رسیده، «میرزا مجید» منشىِ سفارت روس، از آن حضرت مهمانى کرد و پذیرایى نمود، جمعى از خادمین «حاجى علیخان حاجب الدّوله»، حضرت بهاء اللّه را شناختند و او را از توقّف حضرت بهاء اللّه در منزل منشى سفارت روس آگاه ساختند و در عین حال روسها هم از او حمایت کردند.» [۱۰]
۴-تلاش فراوان دالکورگی سفیر روس جهت آزادی بهاء الله
«از یک طرف وساطت و دخالت پَرَنس (شاهزاده) «دالگورکى» سفیر روس در ایران، که به جمیع وسایل در آزادى حضرت بهاء اللّه مىکوشید و در اثبات بىگناهى آن مظلوم آفاق، سعى شکور مبذول داشت و از طرف دیگر اقرار و اعتراف رسمى «ملّا شیخ على تُرشیزى» ملقّب به «عظیم»، که در زندان حضور حاجب الدّوله و مترجم سفارت روس و نمایندۀ حکومت، برائت حضرت بهاء اللّه را تأیید و به صراحت دخالت و شرکت خویش را در حادثه رَمى (تیر اندازی به) [ناصرالدین]شاه اظهار نمود.» [۱۱]
۵-گواهی سفیر روس بر بی گناهی بهاء الله
«و، چون حقیقت حال آشکار شد؛ برائت حضرت بهاء اللّه از این تهمت ثابت گشت که ابداً در واقعۀ [ترور]شاه ذی مدخل نبودند و سفیر روس به برائت ایشان شهادت داد.» [۱۲]
۶-عدم تحویل بهاء الله از سفارت روسیه به مأمور حکومتی ایران
«ناصر الدّین شاه فوراً مأمورى فرستاد تا حضرت بهاء اللّه را از سفارت روس تحویل گرفته، نزد شاه بیاورد. سفیر روس از تسلیم حضرت بهاء اللّه به مأمور شاه امتناع ورزید و به آن حضرت گفت که به منزل صدر اعظم بروید و کاغذى به صدر اعظم نوشت که باید حضرت بهاء اللّه را از طرف من پذیرایى کنى و در حفظ این امانت، بسیار کوشش نمایى و اگر آسیبى به بهاء اللّه برسد و حادثهاى رخ دهد؛ شخص تو مسئول سفارت روس خواهى بود!» [۱۳]حمایتهای بی اندازۀ روسیه از بهاء الله آن قدر بوده است که بهاء الله لوحی را به افتخار پادشاه روس با عنوان «لوح مَلِک روس» نگاشته که در بخشی از آن آمده است؛
«. یا مَلِکَ الرُّوسِ أَنِ اسْتَمِعْ نِدَاءَ اللهِ المَلِکِ القُدُّوسِ...» [۱۴](ای پادشاه روس، ندای خداوند مَلِک قدوس را بشنو!...)
از سوی دیگر، اولین عبادتگاه رسمی بهاییان نیز در شهر «عشق آباد» در کشور «ترکمنستان» امروزی و متعلق به روسیۀ آن روزگار به نام «مشرق الاذکار» بنا نهاده شد که همۀ اینها از ارتباط مستقیم و تنگاتنگ روسیه در همراهی با بهاییان حکایت دارد.
به هر روی نقش استعماری روسیه در حمایت از دو فرقۀ پوشالی و توخالی بابیه و بهاییه غیر قابل انکار است و بیانگر دشمنی بارز روسیه با امام مهدی (عج) است.
میرزا حسینعلی نوری پس از آزادی در لوحی که برای امپراطور روس نازل کرده، مقامی بس والا به او إعطاء فرمود. بهمین خاطر عبدالبهاء از پیروان بهائی می خواهند تا برای تداوم و إستمرار تزار روس ألکساندر سوم (فرزند نیکلاویچ الکساندر دوم) إمپراطور روسیه دست به دعا برداشته و دوام دولت و إزدیاد شوکت و عظمتش إشتغال بورزند.
عزیزالله سلیمانی در کتاب مصابیح هدایت جلد 2 صفحه 232 به نقل از عبدالبهاء می نویسد: «جمیع دوستان به دعای دوام عمر و دولت و إزدیاد حشمت و شوکت أعلی حضرت إمپراطور أعظم الکسندر سوم و أولیای قوی شوکتش اشتغال ورزند زیرا که در ألواح منیعه که در این أوقات از أرض مقدس عنایت و إرسال رفته می فرمایند آنچه را که ترجمه و خلاصه آن این است که به پاس این…
که همواره أمر حضرت مالک وری به حفظ و مراعات آن تعلق یافته، باید این طایفه مظلومه أبدا این حمایت و عدالت دولت بهیه روسیه را از نظر محو ننمایند و پیوسته تائید و تسدید حضرت إمپراطور أعظم و جنرال أکرم را از خداوند جلّ جلاله مسئلت نمایند».
اما این پیشگوئی عبدالبهاء همانند دیگر پیشگوئی های وی هرگز به واقعیت نپیوست و الکساندر سوم که تحت عنوان الکساندار صلح طلب شناخته می شد، سلطنتش چندان دوام پیدا نکرد و در دهم آبان 1273 شمسی پس از 14 سال حکومت در سن 49 سالگی و در زمان حیات عبدالبهاء از دار دنیا رفت و فرزندش نیکلای دوم، امپراطور و فرمانروای مطلق روسیه از خاندان رومانوف به جای پدر نشست که تا انقلاب فوریه 1917 میلادی (بهمن 1295 ش) بر سر کار بود.
دکتر سید مرتضی میرسراجی (دکترای تخصصی الهیات و مدرس گروه معارف دانشگاه)
پی نوشت
[۱]الکواکب الدریه فى مآثر البهائیة، ج ۱، ص ۲۸۴
[۲]پیشین، ج ۱، ص ۲۴۹
[۳]نقطة الکاف، ص ۲۳۳
[۴]شورش بابیان در ایران، ج ۳۰، ص ۱۴۳- ۱۵۹، بهاییان، ص ۵۱۴
[۵]مفتاح باب الابواب، ص ۹۳
[۶]قرن بدیع، ج ۱ ص ۱۱۵
[۷]پیشین، ج ۱، ص ۱۱۴
[۸]همان، ج ۱، ص ۲۱۷- ۳۱۹؛ ایام تسعة، ص ۳۸۷ و تلخیص تاریخ نبیل زرندى، ص ۶۳۰
[۹]همان
[۱۰]مطالع الانوار با تلخیص تاریخ نبیل زرندى، ص ۵۳۳
[۱۱]قرن بدیع، ص ۸۳
[۱۲]بهاء اللّه و عصر جدید، ص ۴۴
[۱۳]تلخیص تاریخ نبیل زرندى، ص ۶۴۸
[۱۴]قرن بدیع، ج ۲، ص ۴۹.