شنبه، 14 تیر، 1404

نیرویی آسمانی، دل را به سوی حسینیه هدایت می‌خواند؛ سکوتی از جنس حضور

>>>>خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه- فاطمه علی آبادی: محرم، قصیده‌ای سرخ است که با خونِ حماسه، بر صحیفه تاریخ نگاشته شده است. روایتی جانسوز از عشق، ایثار و شهادت که هر سال، با حلول هلالِ ماتم، در گوش جان‌ها زمزمه می‌شود. محرم، تنها یک ماه در تقویم نیست؛ بلکه یک مکتب است. مدرسه‌ای که در آن، درسِ آزادگی، جوانمردی و فداکاری تدریس می‌شود. دانشگاهی که هر ساله، میلیون‌ها دانشجو، از سراسر جهان، در آن ثبت‌نام می‌کنند و با قلبی سرشار از عشق به حسین (ع)، فارغ‌التحصیل می‌شوند.

محرم، نه فقط برای شیعیان، بلکه برای تمام آزادگانِ جهان، پیام دارد. پیامی که می‌گوید: “حتی در اوجِ تاریکی و ستم، می‌توان با سلاحِ ایمان و اراده، بر ظلم پیروز شد و نام خود را در تاریخ جاودانه کرد.” محرم، فرصتی است برای تطهیرِ روح و پالایشِ جان. مجالی برای بازگشت به خویشتن و مرورِ اعمال و رفتار. ماهی است که در آن، می‌توان با اشکِ توبه، گناهان را شست و با دلی پاک، به استقبالِ فردایی روشن رفت.

در این ایام، کوچه‌ها و خیابان‌ها، رخت عزا بر تن می‌کنند و شهر، سیاه‌پوش می‌شود. صدای نوحه‌ها و مرثیه‌ها، از هر سو به گوش می‌رسد و دل‌ها را به لرزه درمی‌آورد. گویی تمام کائنات، در عزای حسین (ع) گریان است. در تکیه‌ها و حسینیه‌ها، مجالس روضه‌خوانی برپا می‌شود و واعظان، با سوز و گداز، مصائب کربلا را روایت می‌کنند. اشک‌ها، بی‌اختیار، از چشمان عزاداران جاری می‌شوند و دل‌ها، در آتشِ غم می‌سوزند.

بر همین اساس به حسینیه هدایت می‌رویم تا از حال و هوای مردم عزادار در این مکان معنوی مطالبی را به مخاطبان تقدیم کنیم.

دل بی‌تاب است و پاها بی‌قرار. گویی نیرویی آسمانی، دل را به سوی خود می‌خواند. امروز، قرار است به حسینیه‌ای قدم بگذارم که عطرِ حسین (ع)، در آن پراکنده است آری حسینیه هدایت. راه می افتم. از درب خانه که خارج می‌شوم دیوارهای شهر به سخن در می آیند. دیوارهای شهر، در این ایام، دیگر فقط پوششی سیمانی و آجری ندارند؛ بلکه به تکیه‌گاهی برای غم‌ها، بهانه‌ای برای اشک‌ها و آینه‌ای تمام‌نما برای انعکاس مظلومیت حسین (ع) تبدیل شده‌اند. هر خشت، هر آجر، هر ترک و شکاف، داستانی از غربت و تنهایی را روایت می‌کند.

دیوارها، در سکوتِ سنگینِ این روزها، گویی زبان باز کرده‌اند و با تمام وجود، فریاد مظلومیت سر می‌دهند. فریادی که از اعماق تاریخ برمی‌خیزد و در گوش زمان طنین‌انداز می‌شود. فریادی که نه فقط گوش‌ها، بلکه دل‌ها را نیز می‌لرزاند و روح را به تسخیر خود درمی‌آورد. آن‌ها، دیگر دیوارهای معمولی نیستند؛ بلکه شاهدانِ خاموشِ تمام رنج‌ها و مصیبت‌هایی هستند که بر خاندان پیامبر (ص) رفته است. شاهدانی که با چشمان گریان، صحنه‌های کربلا را به یاد می‌آورند و با هر قطره باران، اشک ماتم می‌ریزند.

آری دیوارهای شهر هم با تمام وجود، در عزای حسین (ع) شریکند. سیاهیِ پارچه‌ها، بر تنِ آن‌ها می‌نشیند و رنگِ غم، چهره‌شان را دگرگون می‌کند. گویی تمام شهر، در سوگِ بزرگترین مصیبت تاریخ، سیاه‌پوش شده است. نوشته‌های “یا حسین”، “یا ابوالفضل” و “لبیک یا حسین”، بر دیوارهای شهر، همچون زخم‌هایی تازه، خودنمایی می‌کنند. این نوشته‌ها، نه فقط کلماتی بر سنگ و آجر، بلکه فریادهایی از اعماق جان هستند که بر زبانِ دیوارها جاری شده‌اند.

با هر قدمی که به سویِ حسینیه هدایت برمی‌دارم، قلبم تندتر می‌تپد. گویی در آستانه وصال معشوق قرار گرفته‌ام. تمامِ وجودم، سرشار از عشق و اشتیاق است. وقتی وارد حسینیه می‌شوند خادمان حسینی مرا به سمت سفره نذری امام حسین (ع) که فراتر از یک رسم و رسوم و نمادی از سخاوت، همدلی و پیوند قلوب است هدایت می‌کنند. در این سفره صبحانه فقیر و غنی در کنار هم می‌نشینند و از طعام متبرک آن حضرت تناول می‌کنند. اینجا، رنگ و نژاد، مقام و منزلت، هیچ‌کدام معنایی ندارد؛ همه مهمان سفره کرم حسین (ع) هستند.

عطر خوش حلیم، فضا را پر می‌کند و دل‌ها را به یاد سفره کرامت اهل بیت (ع) می‌اندازد. طعم هر لقمه، آمیخته با عشق و ارادت است و بر جان می‌نشیند. گویی هر ذره از این طعام، شفابخش دردها و مرهمی بر زخم‌های دل است. سفره نذری، فرصتی است برای دستگیری از نیازمندان و گره‌گشایی از مشکلات گرفتاران. در این میان، خیرین و نیکوکاران با بذل مال و جان، تلاش می‌کنند تا سفره‌های نذری را هرچه باشکوه‌تر برپا کنند و دلی را شاد نمایند.

سفره نذری امام حسین (ع)، تنها یک سفره غذا نیست؛ بلکه سفره‌ای است که در آن، درس ایثار، فداکاری، جوانمردی و انسانیت آموخته می‌شود. پس از خوردن صبحانه به سمت درِ حسینیه حرکت می‌کنم و وقتی به آن محدوده می‌رسم، لحظه‌ای مکث می‌کنم. گویی در برابرِ دری از بهشت ایستاده‌ام. نفسی عمیق می‌کشم و با دلی لرزان، قدم به درون می‌گذارم. فضای حسینیه، آکنده از عطر عود و گلاب است. چشمانم، به دنبال نشانی از حسین (ع) می‌گردد. در گوشه‌ای، زنی با چهره‌ای نورانی، مشغول ذکر و دعا است. در گوشه‌ای دیگر، کودکی با لباس سیاه، در آغوش مادرش، به خواب رفته است.

نگاهی به سقفِ حسینیه می‌اندازم. پارچه‌های سیاهِ عزاداری، از سقف آویزان شده‌اند و گویی تمامِ فضا را در غم و اندوه فرو برده‌اند. دلم می‌خواهد با تمامِ وجود، در این غم شریک شوم و با تمام وجود، اشک بریزم. خود را به گوشه‌ای دنج از حسینیه می‌رسانم. جایی که سکوت، آغوش انتظار را گشوده و زمزمه‌های دلتنگی، فضا را معطر کرده است. اینجا، در این خلوت پیش از غوغا، دلم را به دستِ امواج خیال می‌سپارم.

چشمانم، در میانِ معماری ساده و صمیمی حسینیه، به جستجوی معنایی عمیق‌تر می‌پردازند. دیوارهایی که قصه‌های هزاران اشک را در خود پنهان کرده‌اند، گویی با زبانی بی‌صدا، از عشق و ایثارِ حسینی سخن می‌گویند. هنوز، هیاهوی آمد و شد عزاداران، به اوج نرسیده است. اما، در همین سکوت نسبی نیز، می‌توان هم‌نوایی قلب‌ها را حس کرد. قلب‌هایی که برایِ یک هدف می‌تپند: تجدیدِ بیعت با حسین (ع).

در این لحظات انتظار، خاطرات سال‌های گذشته، همچون نواری رنگین، از جلوی چشمانم می‌گذرند. یاد روزهایی که با پدر و مادرم، در همین حسینیه، به عزاداری مشغول بودیم. دلم می‌خواهد این بار نیز، همان حس و حال معنوی را تجربه کنم. دلم می‌خواهد این بار نیز، با تمام وجود، در عزای حسین (ع) اشک بریزم و با تمام وجود، از او یاری بخواهم.

نگاهی به اطراف می‌اندازم. کم‌کم، چهره‌های آشنا، در میان جمعیت نوظهور، خودنمایی می‌کنند. لبخند محبتی بر لبانم می‌نشیند و با اشاره‌ای، به آن‌ها خوشامد می‌گویم. صدای قدم‌ها، بلندتر می‌شود و هیاهوی نجواها، فضا را پر می‌کند. عزاداران، با چهره‌هایی مصمم و چشمانی اشکبار، به سوی جایگاهِ خود می‌شتابند. گویی هر کدام، داستانی از عشق و دلدادگی با خود به همراه آورده‌اند.

اکنون، دیگر حسینیه، مملو از جمعیت است. سکوت، جای خود را به زمزمه‌ها و نوحه‌ها داده است. هوا، سنگین و حزن‌آلود است. اما، در همین فضا نیز، می‌توان نوری از امید و ایمان را حس کرد. چشمانم را می‌بندم و تمام وجودم را به امواج غم می‌سپارم. می‌دانم که امشب، شبی متفاوت خواهد بود. امشب، قرار است با حسین (ع) تجدید پیمان کنم و با او، عهد ببندم که تا آخرین لحظه‌ی عمر، در راه او قدم بردارم.

با نوای ملکوتی قرآن، جان‌ها صیقل می‌یابند و دل‌ها به نور الهی منور می‌شوند. لحظات آغازین مراسم تلاوت قرآن، لحظاتی سرشار از معنویت و روحانیت است. سکوتی ژرف بر فضا حاکم می‌شود و همگان، گوش جان می‌سپارند به آیات وحی. قاری قرآن، با لحنی دلنشین و صدایی رسا، کلام خدا را تلاوت می‌کند. هر آیه، همچون قطره‌ای از دریای بیکران معرفت الهی، بر دل می‌نشیند و جان را سیراب می‌کند. حروف و کلمات، گویی زنده می‌شوند و با انسان سخن می‌گویند. در این لحظات، دل‌ها از تعلقات دنیوی رها می‌شوند و به سوی آسمان‌ها پر می‌کشند. گویی پرده‌ای از نور، بین انسان و خدا کشیده می‌شود و رازهای هستی بر او آشکار می‌گردد.

پس از عطرآگینی فضا با نوای روح‌بخش قرآن کریم، اینک نوبت به کلامی است که از سوی خدا برای سعادت بشری بیان شده تا با رعایت آنان به کمال برسند در ادامه بخشی از مسائل شرعی که توسط حجت الاسلام والمسلمین فلاح زاده بیان شده تقدیم مخاطبان می‌شود.

در ادامه صدای مداح، از پشت تریبون بلند می‌شود. او، داستان کربلا را روایت می‌کند و دل‌ها را به آتش می‌کشد. اشک‌ها، بی‌اختیار، از چشمانم جاری می‌شوند و دلم، در آتش مصیبت می‌سوزد. در این لحظات، احساس می‌کنم که به حسین (ع) نزدیک‌تر از همیشه هستم. احساس می‌کنم که او، در کنارم ایستاده است. احساس می‌کنم که تمام غم‌ها و دردهایم، در این لحظات، التیام می‌یابند.

امشب، در حسینیه، تنها نیستم. امشب، میلیون‌ها دل عاشق، در کنار من، به یاد حسین (ع) می‌تپند. امشب، تمام کائنات، در عزای حسین (ع) گریان است. امشب، با دلی شکسته و چشمانی اشکبار، از حسین (ع) می‌خواهم که مرا در راه خود ثابت‌قدم نگه دارد و مرا در روز قیامت، شفاعت کند. امشب، از حسین (ع) می‌خواهم که مرا از سربازان واقعیِ خود قرار دهد و مرا در یاری دین خود، موفق گرداند.

امشب می‌خواهم با حسین (ع) تجدید بیعت کنم و با او، عهد ببندم که تا آخرین لحظه‌ی عمر، در راه او قدم بردارم. امشب، به سوی حسینیه رفتم تا با حسین (ع)، پیمان ببندم که هرگز از یاری مظلوم و مبارزه با ظالم، دست نکشم.

در ادامه حجت الاسلام والمسلمین شیخ حسین انصاریان که عالمی وارسته است لب به سخن می‌گشاید و با کلامش گویی دریچه‌ای از بهشت به روی دل‌ها باز می‌کند. کلامش، نه از سرِ تفنن و خودنمایی، بلکه از عمق جان و با نیتی خالص برمی‌آید. صدایش، آرام و مهربان است، اما نفوذی شگرف دارد و بی‌اختیار، دل‌ها را به تسخیر خود درمی‌آورد. این عالم، نه فقط دانشمند، بلکه حکیمی است که تجربه سال‌ها سلوک و تهذیب نفس را در کوله‌بار خود دارد. سخنانش، آمیزه‌ای است از علم، عرفان و اخلاق. هر جمله‌اش، مرواریدی است گرانبها که از دریای حکمت الهی صید شده است.

وقتی او سخن می‌گوید، گویی کلمات، جان می‌گیرند و کلامش مسکنی بر دردهای روح است و مرهمی بر زخم‌های دل. سخنانش، به انسان امید می‌دهد و او را به سوی روشنایی و رهایی رهنمون می‌سازد.

در ادامه بخشی از این سخنرانی تقدیم مخاطبان می‌شود:

هنگامی که غوغای مراسم به پایان می‌رسد و آخرین قدم‌ها از حسینیه بیرون می‌روند، نفسی عمیق می‌کشم و در جای خود می‌مانم. گویی تازه فرصتی دست داده تا در این فضای مقدس، جان تازه‌ای بگیرم. سکوت، کم‌کم بر حسینیه سایه می‌افکند. سکوتی که با سکوت‌های دیگر فرق دارد؛ سکوتی سرشار از آرامش، معنویت و خاطرات. دیگر نه صدای نوحه است و نه همهمه جمعیت، تنها صدای قلبی است که هنوز در هوای روضه مانده است.

لازم به ذکر است حسینیه هدایت تهران یکی از حسینیه‌های قدیمی و معروف تهران است که در خیابان ایران (عین الدوله) واقع شده است. این حسینیه به دلیل فعالیت‌های مذهبی و فرهنگی گسترده، سخنرانی‌های عالمان برجسته و برگزاری مراسم عزاداری با شکوه، از دیرباز مورد توجه مردم تهران و سایر شهرهای ایران بوده است.

حسینیه هدایت در سال ۱۳۲۷ هجری شمسی توسط مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی فلسفی تأسیس شد. آقای فلسفی از خطبای مشهور و برجسته تهران بود و سخنرانی‌های او در این حسینیه با استقبال فراوانی روبرو می‌شد.

حسینیه هدایت از دیرباز محل سخنرانی وعاظ و خطبای مشهور بوده است. سخنرانی‌های مرحوم فلسفی در این حسینیه از شهرت خاصی برخوردار بود و بسیاری از مردم برای شنیدن سخنان او به این مکان می‌آمدند. پس از درگذشت مرحوم فلسفی، سخنرانان برجسته دیگری نیز در این حسینیه به ایراد سخنرانی پرداخته‌اند.

مراسم عزاداری در حسینیه هدایت با شور و شکوه خاصی برگزار می‌شود. در ایام محرم و صفر، این حسینیه مملو از جمعیت عزادارانی است که برای سوگواری شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفایش به این مکان می‌آیند.

حسینیه هدایت علاوه بر فعالیت‌های مذهبی، در زمینه فعالیت‌های فرهنگی نیز فعال است. برگزاری کلاس‌های آموزش قرآن، جلسات بحث و گفتگو، و انتشار کتب و نشریات مذهبی از جمله فعالیت‌های فرهنگی این حسینیه است.

مطالب جذاب سبک زندگی را در خوشه خبر از دست ندهید

1 روز پیش

دسته‌بندی‌ها