دوشنبه، 16 تیر، 1404

رمزِ قرآن از حسین آموختیم، حسین بن علی (ع) در شعر اقبال لاهوری

>>>>خبرگزاری مهر>>، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: علامه محمد اقبال لاهوری، فیلسوف و شاعر بزرگ فارسی سرای هندی-پاکستانی، در اشعار خود به ویژه در بخش‌هایی از مثنوی «رموز بی‌خودی» و دیگر آثارش، به قیام امام حسین (علیه‌السلام) و مفهوم حُرّیت و آزادگی به عنوان محورهای اصلی توجه ویژه‌ای داشته است.

اقبال در اشعارش امام حسین (>>ع) را نماد عشق پاک، شجاعت، آزادگی و ایستادگی در برابر ظلم می‌داند. او این قیام را نه فقط یک حادثه تاریخی بلکه نمادی از آزادگی اسلامی و تجلی عشق الهی می‌شمرد که عقل ظالم و >>هوس‌پرور را به چالش می‌کشد و با خون خود ظلم و ستم را شکست می‌دهد.

هر که پیمان با >>هوالموجود بست

گردنش از بند هر معبود >>رست

مؤمن از عشق است و عشق از مؤمن است

عشق را ناممکن ما ممکن است

عقل سفاک است و او سفاک‌تر

پاک‌تر چالاک‌تر بی‌باک‌تر

عقل در پیچاک اسباب و علل

عشق چوگان‌باز میدان عمل

عشق صید از زور بازو افکند

عقل مکار است و دامی میزند

عقل را سرمایه از بیم و شک است

عشق را عزم و یقین لاینفک است

آن کُند تعمیر تا ویران کند

این کُند ویران که آبادان کند

عقل چون باد است، ارزان در جهان

عشق کمیاب و بهای او گران

عقل محکم از اساس چون و چند

عشق عریان از لباس چون و چند

عقل می‌گوید که خود را پیش کن

عشق گوید امتحان خویش کن

عقل با غیر آشنا از اکتساب

عشق از فضل است و با خود در حساب

عقل گوید شاد شو آباد شو

عشق گوید بنده شو آزاد شو

عشق را آرام جان حُرّیت است

>>ناقه >>اش را ساربان حُرّیت است

در اشعار اقبال، عشق و حریت دو عنصر جدایی‌ناپذیرند؛ او معتقد است که «هر که پیمان با >>هوالموجود بست، گردنش از بند هر معبود >>رست» و یا «مؤمن از عشق است و عشق از مؤمن است»، «عقل سفاک است و او سفاک‌تر» و سرانجام عشق است که عقل را شکست می‌دهد و آزادگی را به ارمغان می‌آورد. اقبال قیام امام حسین (ع) را «>>سرجلوه >>خیرالامم» می‌نامد که با فداکاری و ایستادگی خود، حریت و آزادگی را زنده کرد و باران رحمت الهی را بر امت اسلام نازل نمود.

از نظر اقبال، آزادی حقیقی تنها زمانی محقق می‌شود که انسان خود را در راه حق و عشق الهی فدا کند و این همان پیام اصلی قیام عاشورا است؛ یعنی آزادگی و حریت در بندگی خدا معنا پیدا می‌کند و امام حسین (ع) بهترین نمونه این آزادگی و عشق الهی است.

آن >>شنیدستی که هنگام نبرد

عشق با عقل هوس >>پرور چه کرد؟

آن امام عاشقان، پور بتول

سرو آزادی ز بستان رسول

الله الله بای بسم الله پدر

معنی ذبح عظیم آمد پسر

بهر آن شهزاده >>ی خیر >>الملل،

دوش ختم >>المرسلین >>نعم >>الجمل

سرخ رو عشقِ غیور از خون او

شوخیِ این مصرع از مضمون او

در میان امت آن کیوان جناب،

همچو حرف قل >>هو الله در کتاب

موسی و فرعون و >>شُبیر و یزید

این دو قوّت از حیات آید پدید

زنده حق از قوّت >>شُبیری است

باطل آخر داغ حسرت >>میری است

پس از این مقدمه چینی، اقبال به جدایی خلافت و حکومتِ جامعه از قرآن می‌پردازد که همین باعث جدا شدن مسیر از آزادگی و حریت می‌شود و منجر به قیام سیدالشهدا علیه السلام می‌شود، و خون او تا قیامت ریشه استبداد را قطع می‌کند و لااله‌الاالله را معنی می‌بخشد:

چون خلافت رشته از قرآن گسیخت،

حُرّیت را زهر اندر کام ریخت،

>>خاست آن سر جلوه‌ی >>خیرالامم

چون >>سحابِ قبله، باران در قدم

بر زمین کربلا بارید و رفت،

لاله در ویرانه‌ها >>کارید و رفت

تا قیامت قطعِ استبداد کرد

موجِ خون او، چمن ایجاد کرد

بهر حق در خاک و خون غلتیده است،

پس بنای >>لااِلَه گردیده است

مدعایش سلطنت بودی اگر

خود نکردی با چنین سامان سفر

دشمنان چون ریگ صحرا >>لاتعَد

دوستان او به یزدان هم عدد

سِرِّ ابراهیم و اسماعیل بود،

یعنی آن اجمال را تفصیل بود

عزم او چون کوهساران استوار،

پایدار و تند سیر و کامگار

تیغ، بهر عزّت دین است و بس

مقصد او، حفظ آئین است و بس

>>ماسِوی الله را مسلمان بنده نیست،

پیش فرعونی سرش افکنده نیست

خون او تفسیرِ این اسرار کرد

ملت خوابیده را بیدار کرد

تیغِ >>لا چون از میان بیرون کشید،

از رگِ ارباب باطل خون کشید

نقش >>اِلا الله بر صحرا نوشت

سطرِ عنوان نجات ما نوشت

رمزِ قرآن از حسین آموختیم

>>ز آتش او شعله‌ها اندوختیم

شوکتِ شام و فَرِ بغداد رفت

>>سطوتِ >>غرناطه هم از یاد رفت

تار ما از زخمه >>اش لرزان هنوز

تازه از تکبیر او ایمان هنوز

>>ای صبا >>ای پیک دور افتادگان

اشک ما بر خاک پاک او رسان...

اقبال در بخشی دیگر از رموز بیخودی و آنجا که به مقام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اشاره می‌کند هم این طور می‌گوید:

مریم از یک نسبتِ عیسی عزیز،

از سه نسبت حضرت زهرا عزیز

نورِ چشمِ رحمتٌ >>للعالمین

آن امامِ اولین و آخرین

آنکه جان در پیکر گیتی دمید

روزگارِ تازه آئین آفرید

بانوی آن تاجدار هل >>اَتی

مرتضی، مشکل >>گشا، شیر خدا

پادشاه و کلبه‌ای ایوان او،

یک حُسام و یک زره سامان او

مادرِ آن مرکزِ پرگار عشق

مادرِ آن کاروان سالار عشق

آن یکی شمع شبستان حرم

حافظ جمعیت >>خیرالامم

تا نشیند آتش پیکار و >>کین،

پشت پا زد بر سر تاج و نگین

وان >>دگر مولای ابرار جهان،

قوّت بازویِ احرارِ جهان

در نوایِ زندگی، سوز از حسین

اهل حق، حُرّیت >>آموز از حسین

سیرت فرزندها، از >>اُمّهات

جوهر صدق و صفا از >>اُمّهات

>>مزرعِ تسلیم را حاصل بتول

مادران را اسوه کامل بتول

در شعر و اندیشه اقبال لاهوری، امام حسین (>>ع) نماد حریت، آزادگی، عشق الهی و ایستادگی در برابر ظلم است و قیام عاشورا تجلی این ارزش‌ها و پیام‌آور بیداری و آزادی حقیقی انسان‌هاست.

رویدادها، تحلیل‌ها و مطالب فرهنگی را در خوشه خبر بخوانید

5 روز پیش

دسته‌بندی‌ها