>>علی فردوسی در گفتگو با>> خبرنگار مهر و در پاسخ به >>سوالی درباره کمکار بودنش، گفت: کمکار نیستم ولی از فضاهای رسمی شعر >>دورم. در جلسات شعر و جشنوارهها و… شرکت نمیکنم؛ در هیچ قالبی، نه به عنوان شاعر، نه شرکتکننده، نه داور. شعر خودم را مینویسم و گاهی هم در اینستاگرام منتشر میکنم. البته با بعضی خوانندهها و گروههای سرود همکاری میکنم و برای آنها شعر مینویسم که بیشتر جنبه سفارشی دارد.
فردوسی درباره جدیدترین کتابش گفت: حقیقت اینکه بعد از >>چاپ هشت نه کتاب شعر، خیلی دغدغه چاپ کتاب جدید نداشتم، >>اما چند ماه مجید صالحی مدیر انتشارات شانی زنگ زد و اصرار کرد که ما داریم چند تا کتاب جدید >>شعر چاپ میکنیم و از آنجا که مدتها >>است کتاب جدید چاپ نکردهای، دوست دارم کتاب >>جدیدت را در شانی منتشر >>کنی. با پیشنهاد آقای صالحی من هم وسوسه شدم و مجموعه را جمع کردم و نامش را «>>سلمآه» گذاشتم.
>>غزلهای >>سلمآه عاشقانه و اجتماعی است
شاعر «غزل >>آلا» درباره حال و هوای مجموعهشعر جدیدش گفت: محتوای کلی کتاب شعرهای عاشقانه و اجتماعی است >>اما بیشتر کتاب را غزلهای عاشقانه تشکیل میدهند. ما در ایران وقتی کتاب چاپ میکنیم، نمینشینیم به خودمان بگوییم «>>خب حالا وقت آن است که یک مجموعهشعر با این محتوا و حال و >>هوا چاپ کنم» و بعد >>حول و حوش این موضوع شعر بنویسیم. در نتیجه کتابهای شعر ما در بهترین و طبیعیترین و واقعیترین حالت نمایانگر بخشی از احساسات ما در یک بازه زمانی است. برای من هم همینطور است. این کتاب و این شعرها، >>علی فردوسی حد فاصل سال ۹۸ تا ۱۴۰۳ را نشان میدهند و تقریباً متعلق به چهار پنج سال گذشته هستند. مجموع شعرهای این بازه زمانی نزدیک ۳۲ غزل شده که در کتاب «>>سلمآه» منتشر شده است. خودم >>الآن تعداد دقیق غزلها را مطمئن نیستم، چون فکر کنم یکی دو تا غزل حذف شدهاند.
فردوسی درباره پاسخ به این سوال که >>علی فردوسی سال ۹۸ تا ۱۴۰۳ چه حال و هوایی داشته، گفت: غمگین است. من به صورت کلی >>دست و دلم به شعر >>شاد نمیرود. عمده شعرهای کتاب >>سلمآه هم عاشقانه غمگین است. >>بعضی وقتها شاید یکسری واکنشهای اجتماعی به بعضی چیزهایی که در اطراف ما است، در شعر من هم وجود >>داشته باشد ولی عمده شعرها عاشقانه غمگین است.
وی با اشاره به تجربههای دیگری که در قالبهای دیگر دارد، گفت: من با خوانندهها و گروههای سرود زیادی کار میکنم، در نتیجه بخش زیادی از شعرهایی که مینویسم در قالب >>چهارپاره جای میگیرند که شعرهای موضوعی و سفارشی هستند. جدا از آن، در این سالها رباعی هم زیاد نوشتهام؛ اگرچه تا امروز آنها را منتشر نکردم. هیچوقت کتاب رباعی مستقل نداشتم و به فکرم نیفتاده بود ولی شاید یک روز این کار را انجام دهم، چون خیلی رباعی دارم. در یک دورهای درباره نیایش و دعا و… هم رباعیهای زیادی نوشتم که اگر اینها را هم لحاظ کنم، شاید >>نزدیک چهار پنج مجموعهرباعی آماده داشته باشم.
>>از روایت سینمایی در کتاب «هفت» تا غزل سبک عراقی در «>>سلمآه»
فردوسی درباره «>>سلمآه» >>اسم کتاب جدیدش گفت: >>اسم دختر من >>سلما است و >>اسم کتاب «>>سلمآه» است. ترکیبی از >>اسم دخترم، ماه و >>آه کتاب >>سلمآه را شکل داده. دختر من عزیزترین آدم >>دنیای من است و من دوست داشتم این کتاب به نام او باشد. >>منتها برای اینکه جنبه ادبی کتاب بیشتر شود و با حال و هوای خودم هم نزدیک شود، این >>اسم به >>سلمآه تبدیل شده است. داخل کتاب هم یکی از شعرها برای دخترم است.
این شاعر درباره تفاوت کتاب «>>سلمآه» با کتاب قبلیاش «هفت» توضیح داد: شاید شما شعر سنگ را که من درباره مقاومت فلسطین نوشتهام خواندهاید که در کتاب >>هفت منتشر شده است. شعر سنگ متعلق به دورهای است که من در >>شعرها یک روایت سینمایی از وقایع و موضوعات داشتم. آن شعرها عمده شعرهایی هستند که در کتاب قبلی من چاپ شدهاند؛ همان کتاب >>هفت. سوای اینکه هفت هفتمین کتاب من بود، به دلیل اینکه یک >>نوع روایت سینمایی هم داشت، اسمش را به نام هنر هفتم گذاشتم.
وی ادامه داد: یک دورهای من از آن >>نوع روایت سینمایی خیلی خوشم میآمد، ولی >>الآن اگر کتاب >>سلمآه را بخوانید، با شعرهایی از جنس سبک عراقی روبرو میشوید. البته شاید التزام به روایت عمودی، در شعرهای من، بیشتر از شعر >>قدما در سبک عراقی باشد، ولی به >>هرحال شعرهای کتاب >>سلمآه در حوزه غزل عراقی تقسیمبندی میشود.
در ادامه غزلی را از کتاب «>>سلمآه» میخوانیم؛
*
با کولهی امید به آینده راهیام
حال و هوای مدرسهی مهر ماهیام
چون تختهای نشسته به دیوار سالهاست
یک نسل زل زدهاست درون سیاهیام
من مرد چارخانهی >>تنهای گچ به دست
در پشت جلد دفتر >>چل برگ >>کاهیام
یک لنگهپا کنار کلاس ایستادهام
بیچارهی فلکزدهی اشتباهیام
>>هربار پای تخته صدایم زدند، باز-
از هول صفر شد نمرات شفاهیام
اینگونه من بزرگ شدم، ساده و زلال
هم پالکیّ شعر حسین >>پناهیام
انشای من هنوز همان علم و ثروت است
یک عمر آزگار سر این دو راهیام