سه‌شنبه، 20 خرداد، 1404

تهدید طوفان نمک در گلستان/خطر در خلیج‌ گرگان و تالاب‌ گمیشان

به گزارش >>خبرگزاری تسنیم از گرگان، در روزهایی که واژه‌هایی مانند « ریزگردهای نمکی»، « فرونشست زمین» و « خشک‌سالی اکولوژیکی» دیگر فقط هشدارهای علمی نیستند و به بخشی از واقعیت زندگی مردم در ایران بدل شده‌اند، تالاب بین‌المللی گمیشان نیز از خطر خشکیدگی مصون نمانده است.

در شرایطی که نفس تالاب‌های شمال ایران به شماره افتاده اما عملیات اجرایی ساخت ایستگاه پمپاژ آب از کانال آبرسانی میگو به تالاب بین‌المللی گمیشان در استان گلستان از روز گذشته آغاز شده است؛ پروژه‌ای که اگرچه گامی مثبت در مسیر احیای یکی از مهم‌ترین زیست‌بوم‌های کشور به شمار می‌رود اما پرسش‌هایی اساسی درباره تأخیر چندساله در آغاز آن، سرنوشت سایر مصوبه‌های مربوط به احیای تالاب و ظرفیت واقعی این‌گونه پروژه‌ها برای بازگرداندن حیات به مناطق خشک‌شده، همچنان بی‌پاسخ مانده است.

در دل دشتی که روزگاری صدای بال پرندگان مهاجر طنین‌انداز بود، حالا صدای ماشین‌آلات عمرانی شنیده می‌شود. ماشین‌هایی که آمده‌اند تا بستر خشک‌شده تالاب گمیشان را دوباره جان دهند. این تالاب با وسعتی بالغ بر 18 هزار هکتار یکی از مهم‌ترین ذخایر زیستی شمال کشور است که نقش حیاتی در حفظ تنوع گونه‌های گیاهی و جانوری، تعادل اکولوژیکی، و حتی تأمین معیشت محلی داشته است. اما خشکسالی، کاهش حق‌آبه، اجرای طرح‌های ناهماهنگ و برداشت‌های بی‌رویه از منابع آبی، این تالاب را به مرز نابودی کشاند.

سیدمهدی مهیائی با اشاره به آغاز پروژه آبرسانی از دریای خزر به تالاب گمیشان، آن را یکی از مصوبات کلیدی ستاد ملی تالاب‌ها دانست و اظهار کرد: پروژه پمپاژ آب با اعتباری بالغ بر 160 میلیارد ریال با هدف احیای تالاب گمیشان و جلوگیری از پیامدهای زیست‌محیطی ناشی از خشک شدن آن از روز گذشته آغاز شده و انتقال سه متر مکعب آب در ثانیه از کانال میگو به تالاب، از اهداف اصلی آن است.

معاون عمرانی استاندار گلستان هشدار داد در صورت بی‌توجهی به این مسئله، بیش از 60 هزار هکتار از اراضی منطقه در معرض تبدیل به کانون‌های فعال گرد و غبار نمکی قرار می‌گیرند که این موضوع نه‌تنها کشاورزی، بلکه سلامت عمومی، اقتصاد محلی و سکونتگاه‌های انسانی را تهدید می‌کند.

گمیشان تنها یک تالاب نیست بلکه یک سپر طبیعی است که اگر فروبپاشد، استان گلستان را در برابر توفان نمک بی‌دفاع خواهد کرد. اما پرسش اینجاست آیا آغاز دیرهنگام این پروژه که مصوبه آن به سال 1401 برمی‌گردد، نشانه‌ای از ضعف در هماهنگی‌های اجرایی نیست؟ چرا برخی مصوبه‌های زیست‌محیطی در حد اسناد باقی می‌مانند؟ چه نهادی مسئول نظارت بر حسن اجرای این مصوبات است؟ و مهم‌تر از همه، اگر همین امروز اراده‌ای واقعی برای احیای تالاب وجود دارد، چه تضمینی وجود دارد که این طرح در مدت زمان مقرر (9 ماه) به سرانجام برسد؟

علاوه براین نگاه برخی از کارشناسان به احیای تالاب گمیشان نیز نگاهی صرفاً فنی نیست. بسیاری از فعالان محیط‌زیست بر این باورند که طرح‌های پمپاژ باید همراه با اصلاح ساختارهای مدیریت منابع آب، کنترل زهکش‌ها، تقویت تصفیه‌خانه‌ها و بازنگری در طرح‌های توسعه کشاورزی منطقه باشد. اگر نه، این پروژه‌ها تنها حکم مسکّنی موقتی دارند و تالاب در نخستین بحران بعدی، دوباره در معرض خشکی قرار خواهد گرفت.

مهیائی نیز در بخش دیگری از سخنانش بر لزوم اجرای تمامی اقدامات 16‌گانه مصوب ستاد ملی تالاب‌ها تأکید کرد. اقداماتی که شامل تکمیل تصفیه‌خانه‌های فاضلاب، اجرای طرح‌های زهکشی اراضی کشاورزی و پمپاژ آب از خزر به خلیج گرگان است. اما سرعت کند اجرای این موارد طی سال‌های اخیر، نگرانی‌ها را افزایش داده است. واقعیت این است که تنفس تالاب‌ها نیازمند تصمیمات سخت، مدیریت یکپارچه و پرهیز از نگاه مقطعی است.

با این حال، اگر اجرای طرح جدید با نظارت مستمر، مشارکت جوامع محلی و رویکردی علمی و محیط‌زیستی همراه باشد، می‌تواند سرآغازی برای نجات یکی از آخرین تالاب‌های زنده شمال کشور باشد. آن طور که مسئولان می‌گویند حفظ رطوبت بستر تالاب و جلوگیری از تبدیل آن به کانون‌های گردوغبار، تنها بخشی از دستاوردهای این پروژه خواهد بود. این تالاب می‌تواند دوباره میزبان هزاران پرنده مهاجر باشد، دوباره زندگی به روستاهای اطراف برگردد و دوباره «نفس» زمین در این خطه شنیده شود.

در شرایطی که بسیاری از زیست‌بوم‌های ایران در آستانه فروپاشی‌ هستند، تالاب گمیشان شاید هنوز فرصت نجات داشته باشد. اما این فرصت با تأخیر و بی‌عملی از دست خواهد رفت! و باید دید آیا سرنوشت این طرح مانند دیگر مصوبه‌ها خواهد شد یا هنوز روزنه امیدی برای نجات این اکوسیستم‌ ارزشمند وجود دارد؟

انتهای پیام/

خبرهای تازه از استان‌ها و مناطق مختلف کشور

8 ساعت پیش

دسته‌بندی‌ها