به گزارش گروه رسانههای >>خبرگزاری تسنیم، سازمان رادیو و تلویزیون رژیمصهیونیستی روز گذشته (یکشنبه 4 خرداد 1404، 25 می 2025) از اعزام تمام تیپهای رزمی و فعال ارتش این رژیم به نوار غزه خبر داد. این رسانه محور اصلی عملیات جدید را «شمال نوار غزه» و منطقه «خان یونس» اعلام کرده است؛ موضوعی که نشان میدهد بیشتر از هر چیز هدف صهیونیستها، جداسازی بخشهای مختلف نوار غزه به منظور اشغال بلندمدت این منطقه است. همزمان برخی گزارشها نشان میدهد رژیمصهیونیستی تلاش دارد با ایجاد شرایط گرسنگی و قحطی در نوار غزه، اجازه ارائه کمکها منحصراً در جنوب را بدهد تا بتواند با این حربه، جمعیت منطقه را در جنوب متمرکز کند؛ اتفاقی که در دوره پیشین جنگ نیز به نوعی به اجرا درآمد. آنچه در برهه کنونی اهمیت دارد، تبعات بیشترین تمرکز نظامی صهیونیستها بر غزه از ابتدای جنگ تاکنون است. علاوه بر استفاده حداکثری تلآویو از توان خود در غزه، اوضاع داخلی و خارجی رژیم بغرنجتر شده و همزمان گروههای مقاومت بدون تغییر در حال وارد آوردن تلفات به نظامیان صهیونیست هستند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی هرچه زمان به پیش میرود در شرایط پیچیدهتری قرار گرفته و دولت تحت کنترل خود را نیز به آن دچار میکند. تلآویو نام عملیات جدید را «ارابههای گیدعون» نامگذاری کرده اما اگر ارابههای این عملیات به گل نشسته و حداکثریترین تهاجم رژیم نیز شکست بخورد، وضعیت به چه سمت و سویی خواهد رفت؟
>>چه حجمی از یگانهای ارتش رژیم وارد غزه شدهاند؟
نیروی زمینی ارتش رژیمصهیونیستی دارای 10 تیپ فعال و 21 تیپ ذخیره است؛ اعضای تیپهای فعال نظامیان رسمی و تماموقت بوده و در تیپهای ذخیره سربازانی فعالیت میکنند که در حالت ذخیره قرار داشته و ضمن فعالیت در امور غیرنظامی در جامعه، در طول سال ایامی را به فعالیتهای نظامی در ارتش میپردازند.
از 10 تیپ فعال رژیم، 9 تیپ برای اجرای عملیات وارد غزه شدهاند. نیروی زمینی رژیم دارای 6 تیپ پیاده و 4 تیپ زرهی است که تمام 6 تیپ پیاده شامل گولانی، گفعاتی، ناحال، کفیر، چتربازان و نیروهای کماندو به همراه 3 تیپ زرهی شامل تیپ 7، تیپ 188و تیپ 401 وارد غزه شدهاند. تنها تیپ از نیروهای فعال که به غزه نرفته، تیپ 460 زرهی است. این تیپ هرچند یگانی از نیروهای فعال است، اما ماموریتش بر حوزه آموزشی متمرکز شده است. از این رو میتوان گفت، بدون درنظر گرفتن تیپ آموزشی 460 زرهی، تمام یگانهای فعال رژیم در غزه متمرکز شدهاند.
علاوه بر تیپهای فعال، تعداد کمی از عناصر یگانهای ذخیره نیز در عملیات مشارکت خواهند داشت.
>>چرا سهم قابل توجهی به نیروهای ذخیره داده نشده است؟
در ابتدای جنگ غزه، نیروهای ذخیره در نبردهای غزه حضوری فعال داشتند اما سهم اصلی به تیپهای فعال تعلق داشت. با آغاز تنشها در مرزهای شمالی تنها یک روز پس از عملیات 7 اکتبر، یگانهای ذخیره عمده مسئولیت تمرکز بر مرزهای شمالی را برعهده گرفتند.
به مرور اما لزوم تمرکز نیروهای ذخیره بر مرزهای شمالی و کرانه باختری و همچنین دشواری نبردها در غزه، نیرویهای فعال سهم بیشتری از جنگ غزه را در اختیار گرفته و به تدریج تمام جنگ در این منطقه را تشکیل دادند.
اگر در گذشته دو عامل «لزوم اختصاص نیرو به جبهه لبنان و کرانه باختری» و «دشواری نبرد در غزه» باعث خروج نسبی این یگانها از غزه شد، اما در حال حاضر یکی از این عوامل حذف شده است.
در حال حاضر جبهههای لبنان و کرانه باختری آرام است، اما به نظر میرسد علاوه بر عامل «دشواری نبرد در غزه» که از گذشته باقی مانده است، عامل جدید «نافرمانی نیروهای ذخیره» باعث شده تا آنها از نبرد دورنگاه داشته شوند.
این نافرمانی از دو جنبه بروز پیدا کرده است؛ خودداری از پیوستن به فراخوان جذب به یگانها و دیگری خودداری از عمل به دستورات.
>>استعداد نفراتی یگانهای مستقر شده چقدر است؟
تعداد سربازان هر تیپ در ارتش رژیمصهیونیستی بین 2 تا 5 هزار نفر است. با توجه به حضور 9 تیپ اصلی و فعال در نبردها که شامل حداکثر نفرات و تجهیزات هستند، ارتش رژیم تنها با استقرار این یگانها 45 هزار نفر را وارد غزه کرده است.
علاوه بر این تعداد، عناصری از یگانهای ذخیره نیز به غزه وارد شدهاند که آماری از تعدادشان وجود ندارد. از این رو تخمین تعداد آنها کاری دشوار است اما میتواند از جهاتی آن را بررسی کرد.
هرچند گفته شده در کنار یگانهای فعال، تعداد کمی از نیروهای ذخیره نیز وارد غزه شدهاند، اما مشخص نیست این تعداد با کدام قیاس «کم» توصیف شده است. در اینجا دو قیاس وجود دارد؛ «قیاس بیرونی» که طی آن نیروهای ذخیره مشارکتکننده در مقایسه با نیروهای فعال مشارکتکننده، «کم» تلقی شدهاند و یا در «قیاس درونی» نیروهای ذخیره مشارکتکننده در مقایسه با تعداد کل نیروهای ذخیره، «کم» توصیف شدهاند.
در قیاس بیرونی، اگر 45 هزار نیروی فعال در غزه مستقر شده باشد، تعداد نیروهای ذخیره باید در حد یک تا سه تیپ باشد؛ نیرویی که بین 5 تا 15 هزار نفر را شامل میشود.
در قیاس درونی، تعداد سربازان ذخیره فراخوان شده بلافاصله پس از 7 اکتبر 2023، 360 هزار نفر بود که تقریباً دوسوم این تعداد شامل 220 هزار نفر به خدمت پیوستند.
حضور تعداد کمی از سربازان ذخیره در غزه با قیاسی درونی، احتمالاً باید شامل 10 درصد این نیروها باشد که عددی تقریباً 20 هزار نفری را نشان میدهد.
اعداد قیاس درونی و بیرونی تقریباً مشابه یکدیگرند. با این حال شاخص دیگری نیز برای تخمین نفرات وجود دارد. محیط کوچک نبردها در فلسطین اشغالی و نواحی پیرامونی آن باعث شده تا در هر نبرد، نتوان مقدار مشخصی از نیروها را به کار گرفت.
به عنوان نمونه، طی جنگ 33 روزه سال 2006 تعداد سربازان ارتش رژیم 10 هزار نفر بود که با ادامه جنگ و پیچیدهتر شدن آن تعداد نفرات به 30 هزار نفر افزایش پیدا کرد، اما به سرعت این نتیجه به دست آمد که رشد نیروها تنها باعث بالا رفتن تلفات شده است. در نبرد علیه غزه نیز نیروهایی که برای جنگ به داخل این منطقه رفتند، در عمده مواقع 30 هزار نفر بوده است. در نبرد بزرگ دو ماهه سال 2024 علیه لبنان نیز با توجه به گستردگی نبردها، رژیم 70 هزار نفر را به شمال برد که تمام آنها نیز برای نبرد به کار نیامدند.
این مسئله نشان میدهد، تعداد سربازان به کار گرفته شده در جبهههای جنگ غزه 30 هزار نفر و در جنگ با لبنان 70 هزار نفر بودهاند.
در حال حاضر اما ارتش رژیم 45 هزار نیروی فعال را به غزه برده است و به نظر میرسد جبهه نبرد در این منطقه، نباید گنجایشی بیشتر از 60 هزار نفر را داشته باشد. از این رو از نظر گنجایش نیز ارتش رژیم در شرایط حداکثری قادر به اعزام 15 هزار نیرو علاوه بر نیروهای فعال به غزه است؛ این تعداد معادل 3 تیپ نیرو است.
>>چرا صهیونیستها بیسابقهترین حجم نیرو از ابتدای جنگ را اعزام کردهاند؟
تمرکز بیشترین حجم از نیروها از ابتدای جنگ تاکنون در غزه دلایلی دارد که در این بخش مورد بررسی قرار گرفتهاند:
1- آرامش در دیگر جبههها
با آغاز جنگ، جبهههای لبنان، کرانه باختری و سوریه نیز در معرض فعال شدن قرار گرفتند. جبهه لبنان و کرانه باختری نیمهفعال شده و جبهه سوریه نیز در معرض خطر بود اما پس از مدتی دولت سوریه تصمیم گرفت جبهه جولان را آرام کند. با آتشبس در لبنان، تخریب شبکه مقاومت در کرانه باختری و سقوط سوریه، هر سه جبهه آرام شدهاند. از این رو صهیونیستها امکان بیشتری برای تمرکز نیرو بر غزه یافتهاند.
2- فرصت کم برای پیروزی
صهیونیستها فرصت زیادی برای پیروزی در غزه ندارند زیرا ادامه یافتن جنگ دشواریهای آنها را به مراحل غیرقابل بازگشتی میرساند. از این رو آنها با رساندن استقرار نظامی خود در غزه به اوج، قصد دارند شانس خود را برای پیروزی امتحان کنند. نتانیاهو بر همین اساس است که چندی قبل ادعا کرد جو بایدن، رئیسجمهور پیشین آمریکا اجازه پیروزی در غزه را به رژیمصهیونیستی نداد؛ منظور نخستوزیر رژیم از این ادعا، فشارهای بایدن برای عدم ورود به شهر رفح و همچنین تأخیر در ارسال برخی از محمولههای تسلیحاتی به سرزمینهای اشغالی است. حالا بهزعم سران تلآویو آنها فرصتی برای حمله حداکثری یافته و در پی امتحان شانس خود در وضعیتی بهتر قرار دارند.
3- افزایش تعداد «محورهای جداساز»
صهیونیستها در دوره قبلی و پیش از دومین دور آتشبش، غزه را به دو نیم تقسیم کرده بودند. با این حال آنها علاوه بر کریدوری که غزه را به دو نیم تقسیم میکرد، با اشغال محور فیلادلفیا مماس بر مرز با اردن، مرز غزه با این منطقه را نیز با هدف «جداسازی» اشغال کردند. پیش از آتشبس تعداد محورهای جداساز به 2 مورد میرسید. در دوره جدید غزه قرار است از نظر جغرافیایی بهجای دو قسمت، به سه قسمت تقسیم شود. همین تقسیم، دستکم به یک محور اشغالی بیشتر نسبت به دوره قبلی نیاز دارد. همچنین محورهای جدیدی به عنوان منطقه حائل ایجاد خواهند شد. دو تا سه برابر کردن محورهای جداساز نیازمند تعداد نیروی بیشتری نسبت به 30 هزار نیرو در دوره قبلی است.
>>اهداف حملۀ جدید
صهیونیستها از ابتدای نبرد اهدافی داشتهاند که قرار است در دوره جدید، با قدرت پیگیری شوند:
1- اعمال پراکندگی سکونتگاهها همانند کرانه باختری
کرانه باختری وسعت و جمعیت بیشتری نسبت به غزه دارد، اما از نظر جمعیتی پراکنده است. همین مسئله باعث شده تا صهیونیستها با ایجاد شهرکهای صهیونیستنشین و ایست و بازرسیهای مختلف، مناطق مختلف کرانه باختری را از یکدیگر جدا کرده و بهتر تحت نظارت قرار دهند.
تلاش برای دو یا سه تیکه کردن نوار غزه، جلوگیری از حضور افراد وابسته به مقاومت در نواحی شمالی و کاستن از تراکم جمعیتی در آن، نشانهای از حرکت به سمت تقلید از وضعیت کرانه باختری است.
2- ایجاد تمرکز جمعیتی در جنوب با هدف اخراج یا احیای بازدارندگی
صهیونیستها بر این عقیدهاند که اخراج ساکنان غزه به خارج از فلسطین اشغالی دو مرحلهای است؛ در مرحله اول ساکنان شمال و مرکز به سمت جنوب سوق داده شده و سپس با حملات شدید به جنوب، آنها راهی جز خروج به سمت مصر نخواهند داشت.
بهزعم تلآویو حتی اگر در دوره کنونی این هدف محقق نشود، به دلیل فراهم آوردن چنین شرایطی، حماس تا مدتها از ترس حمله به جنوب و آواره شدن ساکنان غزه از تکرار عملیاتی مشابه 7 اکتبر خودداری خواهد کرد.
3- اشغال بلندمدت
اگر صهیونیستها بتوانند محورهای مورد نظر خود را در غزه ایجاد و به شکل ایمنی تثبیت کنند، اشغال بلندمدت غزه قابل تصور است. ایجاد محورهای جداساز با هدف سوق دادن وضعیت ارتباطی سکونتگاههای غزه به سمت مدل کرانه باختری، میتواند بهانهای برای اشغال بلندمدت ایجاد کند.
>>تبعات عملیات جدید
عملیات ارابههای گیدعون در صورت شکسست، تبعاتی برای نتانیاهو و رژیم دارد که در ذیل مورد اشاره قرار گرفتهاند:
1- روند جنگ در غزه نشان داده است عملیات جدید با مقاومت فلسطینیها منجر به ادامه یافتن تلفات نظامی صهیونیستها خواهد شد؛ موضوعی که میتواند در ارتش ایجاد نافرمانی و در جبهه داخلی باعث افزایش اعتراضات شود. همچنین افزایش تلفات غیرنظامیان، اوضاع خارجی تلآویو را بغرنجتر خواهد کرد.
2- اگر رژیمصهیونیستی با اختصاص تمام توان خود در غزه شکست بخورد، بیشتر از گذشته با تضعیف بازدارندگیاش مواجه میشود.
اگر 7 اکتبر با تضعیف بازدارندگی رژیم، تلآویو را وارد نبرد چند عرصهای کرد، تضعیف مجدد آن در عملیات ارابههای گیدعون، باعث بازگشت حملات چند عرصهای خواهد شد.
3- پیش از عملیات جدید، نتانیاهو برای تداوم جنگ بهانههایی مانند عدم حمایت کامل بایدن و همچنین فعال بودن جبهههای لبنان و کرانه باختری را داشت، اما اگر در فصل جدید آغاز شده شکست بخورد، توجیهی برای ادامه دادن به نبردها نخواهد داشت.
>>تفاوت اوضاع نسبت به دورۀ گذشته
وضعیت بینالمللی و داخلی برای نتانیاهو جهت اجرای عملیات جدید متفاوت شده و برخلاف برخی برداشتها که ناشی از روی کارآمدن ترامپ بود، کلیت شرایط برای نخستوزیر رژیم رو به وخامت رفته است.
1- برخلاف دوره قبل فشار بینالمللی بیشتر شده و شکل دولتی و ائتلافی پیدا کرده است. نهتنها مردم، بلکه دولتها به صف مخالفت و اعمال فشار پیوسته و حداقل در اروپا و اتحادیه اروپایی، زمزمههایی از حرکتهای مشترک شنیده میشود.
در همین راستا همکاریهای مشترکی میان دولتهای عربی و اروپایی برای پررنگتر کردن راهکار دودولتی در سازمان ملل و جامعه بینالمللی در دست اجراست.
2- دوره قبلی جنگ برای صهیونیستها متضمن استفاده از فضای انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا بود که میتوانست قدرت مانور آنها در این کشور را بیشتر کند. در آن دوره بایدن و ترامپ برای جلب توجه صهیونیستها تلاش میکردند و در شرایطی که گمان میرفت ترامپ برای نتانیاهو گزینه بهتری است، دموکراتها در ماههای منتهی به انتخابات بر حمایتهای خود برای تغییر این وضعیت افزودند. در حال حاضر فضای انتخاباتی وجود ندارد و همچنین آشکار شده که ترامپ علیرغم مزیتهایی که برای صهیونیستها دارد، تهدید نیز به شمار میرود.
3- در روزهای اخیر کسانی مانند «یائیر گولان»، رهبر حزب دموکرات رژیمصهیونیستی، «ایهود اولمرت» و «ایهود باراک» دو تن از نخستوزیران اسبق این رژیم بر میزان انتقادهای خود از نتانیاهو افزودند. گولان، ارتش رژیم را به نسلکشی و قتل شیرخوارگان و اولمرت این نیرو را به ارتکاب جنایات جنگی متهم کردند.
اولمرت همچنین از دولتهای خارجی خواست برای سرنگونی نتانیاهو با جناحهای داخلی همکاری کنند. باراک نیز بر تشدید نافرمانی مدنی برای اختلال در جامعه و اقتصاد برای سرنگونی دولت تأکید کرد.
>>اوضاع غزه چگونه است؟
1- نظامی
از نظر نظامی گروههای مقاومت در مرحله نخست عملیات ارابههای گیدعون متناسب با آن به فعالیت پرداختند. در مرحله اول، تمرکز بر حملات هوایی بود و از این رو گروههای مقاومت دست به حملات راکتی علیه شهرکهای صهیونیستنشین اطراف غزه زدند. با شروع آمادهسازیها برای اجرای فاز دوم و حمله زمینی، مقاومت نیز بر تعداد کمینها و عملیاتهای خود افزود. اجرای چنین عملیاتهایی نقش مهمی در افزایش تردیدهای داخلی نسبت به ورود مجدد زمینی به غزه داشت؛ به گونهای که بسیاری با استناد به عملیاتهای اخیر مقاومت تأکید کردند تهاجم جدید صهیونیستها شامل تلفات زیادی در صفوف نظامیان رژیم خواهد بود.
2- انسانی
از نظر انسانی به نظر میرسد وخامت اوضاع در غزه بیشتر از هر زمان دیگری است. صهیونیستها با اتمام بانک اهداف نظامی، بیمهاباتر از گذشته دست به کشتار غیرنظامیان به منظور حذف افراد و خانوادهها میزنند اما به دلیل مخاطرات، نسبت به بروز افزایش تلفات محتاطتر شدهاند. به عبارتی دیگر، صهیونیستها از نظر توجیهی، راحتتر به غیرنظامیان شلیک میکنند اما میزان تلفات کلی، فاصله قابل توجهی با گذشته ندارد. صهیونیستها برای اعمال فشار بر مردم و نابودی زندگی روزمرهشان دو اقدام را در دستورکار قرار دادهاند؛ نخست تشدید گرسنگی و تلاش برای ایجاد قحطی و دوم کشتار عریانتر غیرنظامیان به منظور ایجاد فضای شدیدتری از ترس.
تا پایان سال 2023، طی 15 جنگ تعداد شهدای غزه به 46 هزار نفر رسید که میانگین ماهانه 3 هزار نفر را نشان میدهد. از اوایل سال تا به امروز، تعداد شهدا 7 هزار نفر افزایش داشته است. میانگین تعداد شهدای 5 ماه اخیر، ماهانه 1400 نفر است که نصف میانگین 15 ماه ابتدایی جنگ است. دشمن درصدد جبران این عقبماندگی در کشتار به وسیله سیاست ایجاد قحطی در غزه است تا بتواند بدون شلیک گلوله و به سرعت، بخش بزرگ دیگری از جمعیت این منطقه را نابود کند.
3- سیاسی
دولتهای عربی و اروپایی با فشارهای خود خواهان تقویت نقش تشکیلات خودگردان در قضیه فلسطین و تسری نواحی حکومتی آن به غزه هستند. تشکیلات خودگردان نیز با انجام برخی تحرکات مانند کمک به صهیونیستها در سرکوب گروههای مقاومت در کرانه و همچنین تشدید جنگ لفظی با گروههای مقاومتی درصدد اثبات خود به تلآویو برآمدهاند.
با این وجود تشدید عملیات صهیونیستها در غزه زمینهای برای بازیگری تشکیلات خودگردان و متحدانش باقی نگذاشته است.
منبع: >>فرهیختگان
انتهای پیام/