به گزارش >>خبرگزاری تسنیم از ساری، شهادت سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور مردمی و انقلابی، موجی از اندوه، ناباوری و تأمل در میان ملت ایران برانگیخت. مردی که در میدان خدمت، هیچگاه از مردم فاصله نگرفت؛ در میان آنها نفس کشید، دردهایشان را شنید و تا واپسین لحظه عمر در مسیر گرهگشایی از مشکلاتشان گام برداشت. اکنون که این شخصیت کمنظیر به ملکوت اعلی پیوسته، خاطرات نزدیکترین همراهان او، نوری تازه بر زوایای پنهان اخلاص، سادگی و روحیه جهادیاش میتاباند.
در این میان، سردار مسلمی، فرمانده سپاه کربلا مازندران، از معدود افرادیست که در سفرهای استانی، بهویژه سفر دوم رئیسجمهور شهید به مازندران، لحظهبهلحظه با او همراه بوده است. روایتهای او از آن سفر تاریخی، گویای حقیقتی فراتر از آن چیزیست که در قابهای رسمی دیده شد: مدیری خستگیناپذیر، مردمی بیتکلف، و خادمی که سادهزیستی را نه شعار، بلکه مشی زندگی خود کرده بود.
در ادامه، گفتوگویی صمیمی و خواندنی با سردار مسلمی را میخوانید؛ روایتی از دل، درباره مردی که با دل زیست و با اخلاص رفت...
>>سردار، چگونه شخصیت شهید رئیسی را در مقام یک مدیر انقلابی توصیف میکنید؟
شهید رئیسی حقیقتاً مصداق یک مدیر مؤمن، انقلابی، مردمی، پرتلاش و سادهزیست بود. همان ویژگیهایی که رهبر معظم انقلاب در توصیف ایشان برشمردند، برای من که از نزدیک همراه ایشان در سفر مازندران بودم، کاملاً مشهود بود. نه تنها در رفتار و گفتار، بلکه در سبک زندگی و مدیریت نیز، نمونهای عملی از یک مسئول تراز انقلاب اسلامی بود.
>>در سفر دوم شهید رئیسی به مازندران، چه نکاتی از همراهی با ایشان برایتان ماندگار شد؟
در آن سفر دو روزه، از ابتدای صبح تا پایان شب، لحظهبهلحظه با ایشان همراه بودم. روز اول، مراسمی در سالن الغدیر سپاه کربلا برگزار شد و سپس برنامهها و جلسات تا ساعت 10 شب ادامه داشت. ایشان با انرژی، دقت و خلوصی کمنظیر، مسائل استان را پیگیری میکردند و نسبت به خواستههای مردم حساسیت بالایی داشتند.
>>خاطرهای خاص از آن سفر در ذهن دارید؟
بله، حدود ساعت 11 شب، با نظر شهید رئیسی و پیگیری استاندار وقت، به استانداری رفتم. در مهمانسرا، ایشان روی زمین نشسته بود و با همان ادب و تواضع همیشگی از من استقبال کرد. تیم حفاظت را مرخص کرده بود تا استراحت کنند. با دقت، حوصله و عطوفت به مسائل گوش داد و در پایان گفتگو گفت: «از طرف من از مردم مازندران تشکر کنید، آنها برای انقلاب زحمت کشیدهاند.» این جمله بسیار برایم تأثیرگذار بود.
>>روز دوم سفر چگونه گذشت؟
در مسیر حرکت به خرماکلای قائمشهر، وقتی مردم در حاشیه جاده جمع شده بودند، شهید رئیسی خواستار توقف کاروان شد. بر روی چند بلوک سیمانی، با یک سیستم صوتی ابتدایی، برای مردم سخنرانی کرد. این رفتارها اصلاً نمایشی نبود؛ ریشه در ایمان و باور ایشان به مردم داشت.
>>از روحیه کاری و سبک مدیریت ایشان بگویید.
ایشان با وجود حجم بالای برنامهها، هرگز خسته نمیشدند. پرانرژی، با نشاط، پیگیر و دقیق بودند. سادهزیست، فروتن و بدون تشریفات زندگی میکردند. بارها به تیم حفاظت تأکید میکردند که مردم را دور نکنید. همیشه میگفتند: «بگذارید مردم جلو بیایند.»
>>از سلوک معنوی ایشان چه خاطرهای دارید؟
رهبر انقلاب فرمودند که شهید رئیسی برای رضای خدا کار میکرد. ما این را از نزدیک دیدیم. دور از تشریفات و القاب، میان مردم زیست. خدمت به مردم را عبادت میدانست. چنین روحیهای در کمتر مسئولی دیده میشود.
>>ویژگیهای مدیریتی ایشان چه بود؟
هم در قوه قضائیه و هم در دولت، مدیریتی میدانی و جهادی داشت. اهل اقدام و عمل بود. در سفرهای استانی، مأموریت میداد، بازخورد میگرفت و پیگیر نتیجه بود. قبل از هر سفر، کارگروههایی برای بررسی مشکلات مردم اعزام میکرد و اولویت با نیازهای عمومی مانند آب شرب و اشتغال بود.
>>از لحظه آگاهی از حادثه سقوط بالگرد چه میگویید؟
وقتی یکی از مدیران رسانهای تماس گرفت، هنوز مطمئن نبودم. اما با پیگیریها و شرایط منطقه، بهتدریج عمق فاجعه روشن شد. آن لحظه برایم تداعیکننده خبر شهادت سردار سلیمانی بود. همان اندوه، همان اشک، همان داغ سنگین. واقعاً ضایعهای جبرانناپذیر برای نظام و مردم ایران بود.
>>در پایان، چه نکتهای درباره جایگاه شهید رئیسی دارید؟
اگر ایشان شهید نمیشد، شاید بسیاری از ویژگیهای بینظیر او پنهان میماند. شهادت، حق این مرد بزرگ بود. نام او ماندگار شد، چون از جنس مردم بود، برای مردم کار کرد و با نیت پاک به دیدار معبود رفت. او الگوی یک رئیسجمهور تراز انقلاب اسلامی بود؛ کسی که نه برای قدرت، که برای بندگی و خدمت زیست و رفت.
انتهای پیام/