فال حافظ
فالِ حافظ بهمعنی استفاده از دیوانِ حافظ برای برای پیشگوییِ سرنوشت و رفعِ تردید و خوب یا بد بودنِ عاقبتِ کاری یا استعلام از احوالِ شخصِ غایبی است.یکی از باورهای کهن و عمومیِ ایرانیان، فالِ نیک یا بد زدن با دستآویزی به رویدادها و اشیاء گوناگون بودهاست. استخاره یا همان تفأل به قرآن نیز یکی از مرسومترین روشهای تفأل است که پس از ظهورِ اسلام رایج شد و پس از آن نیز به دیگر آثارِ ادبی که تصور میشد نویسندهاش «بهرهای از کلام حق» دارد، گسترش یافت. پس از ظهورِ حافظ، تفأل به دیوانِ دیگر شاعران، بسیار کمتر، و دیوانِ حافظ جانشینِ آنها شده است و نمونههای تفأل به دیوانِ شاعران پس از حافظ بسیار نادر و اندک است.
نحوه صحیح فال گرفتن با دیوان حضرت حافظ
در فال گرفتن و اصولاً در انجام هر کاری ابتدا باید نیت کرد. به قصدی که می خواهید نیت کنید و بعد از آن کافی است که برا شادی روح حضرت حافظ فاتحه بخوانید و بگویید:
حافظ ای حافظ شیرازی، بر من نظر اندازی، من طالب یک رازم، تو کاشف هر فالی، قسم به شاخه نباتت قسم میدهم به قرآنی که در سینه داری، این فال مرا بگشای.
سپس دیوان را بردارید و یکی از انگشتان خود صفحه ای را به دلخواه باز کنید. فال شما در سمت راست صفحه ( بالا ) قرار دارد.
هنگام گرفتن فال حافظ آنلاین، نیت میکنید و برای شادی روح حضرت حافظ فاتحهای قرائت میکنید و سپس باید روی گزینه مربوط به فال حافظ کلیک نمایید. بعد از کلیک فال شما به همراه تعبیر آن قابل مشاهده خواهد بود.
برای گرفتن فال حافظ آنلاین کلیک کنید
>>
>>
فال حافظ امروز 28 خرداد 1404 برای متولدین فروردین ماه
غزل شماره 246 دیوان حافظ :
عید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیاردل برگرفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت پاکان روزه داردل در جهان مبند و به مستی سؤال کن
از فیض جام و قصه جمشید کامگارجز نقد جان به دست ندارم شراب کو
کان نیز بر کرشمه ساقی کنم نثارخوش دولتیست خرم و خوش خسروی کریم
یا رب ز چشم زخم زمانش نگاه دارمی خور به شعر بنده که زیبی دگر دهد
جام مرصع تو بدین در شاهوارگر فوت شد سحور چه نقصان صبوح هست
از می کنند روزه گشا طالبان یارزانجا که پرده پوشی عفو کریم توست
بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیارترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوارحافظ چو رفت روزه و گل نیز میرود
ناچار باده نوش که از دست رفت کار
سمبل | معروف به | شعار | ستاره حاکم | عنصر وجود |
قوچ | نوزاد طبیعت | من هستم | مارس (مریخ) | آتش |
فلز وجود | سنگ خوش یمن | رنگ محبوب | عدد خوش یمن | روز مبارک |
آهن | یاقوت، الماس قرمز | صورتی روشن | 9 | سه شنبه |
صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش استاز صبا هر دم مشام جان ما خوش میشود
آری آری طیب انفاس هواداران خوش استناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش استمرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق
دوست را با ناله شبهای بیداران خوش استنیست در بازار عالم خوشدلی ور زان که هست
شیوه رندی و خوش باشی عیاران خوش استاز زبان سوسن آزادهام آمد به گوش
کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش استحافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلیست
تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است
سمبل | معروف به | شعار | ستاره حاکم | عنصر وجود |
گاو نر | طفل شیرخوار طبیعت | همه چیز مال من است | ونوس (زهره) | خاک |
فلز وجود | سنگ خوش یمن | رنگ محبوب | عدد خوش یمن | روز مبارک |
مس | یاقوت کبود | آبی آسمانی، صورتی، بنفش | 6 | جمعه |
برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست
مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست
میان او که خدا آفریده است از هیچ
دقیقهایست که هیچ آفریده نگشادست
به کام تا نرساند مرا لبش چون نای
نصیحت همه عالم به گوش من بادست
گدای کوی تو از هشت خلد مستغنیست
اسیر عشق تو از هر دو عالم آزادست
اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی
اساس هستی من زان خراب آبادست
دلا منال ز بیداد و جور یار که یار
تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست
برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ
کز این فسانه و افسون مرا بسی یادست
سمبل | معروف به | شعار | ستاره حاکم | عنصر وجود |
دوقلوها | کودک طبیعت | من فکر میکنم | مرکوری (عطارد) | هوا |
فلز وجود | سنگ خوش یمن | رنگ محبوب | عدد خوش یمن | روز مبارک |
جیوه | زمرد کبود | زرد، سبز، آبی | 5 | چهارشنبه |
سمبل | معروف به | شعار | ستاره حاکم | عنصر وجود |
خرچنگ | تازه بالغ طبیعت | من احساس میکنم | ماه | هوا |
فلز وجود | سنگ خوش یمن | رنگ محبوب | عدد خوش یمن | روز مبارک |
نقره | مروارید | سایه ای از رنگهای خاکستری و آبی و سبز | 2 | دوشنبه |
کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش
معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوشالا ای دولتی طالع که قدر وقت میدانی
گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوشهر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریست
سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوشعروس طبع را زیور ز فکر بکر میبندم
بود کز دست ایامم به دست افتد نگاری خوششب صحبت غنیمت دان و داد خوشدلی بستان
که مهتابی دل افروز است و طرف لاله زاری خوشمیی در کاسه چشم است ساقی را بنامیزد
که مستی میکند با عقل و میبخشد خماری خوشبه غفلت عمر شد حافظ بیا با ما به میخانه
که شنگولان خوش باشت بیاموزند کاری خوش
سمبل | معروف به | شعار | ستاره حاکم | عنصر وجود |
شیر | جوان طبیعت | من اراده میکنم | خورشید | آتش |
فلز وجود | سنگ خوش یمن | رنگ محبوب | عدد خوش یمن | روز مبارک |
طلا | یاقوت زرد | رنگهای غروب خورشید | 1 | یکشنبه |
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شدرقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت
مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شدمرا روز ازل کاری به جز رندی نفرمودند
هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شدخدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع از این افسانه بیقانون نخواهد شدمجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم
کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شدشراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی
دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد
سمبل | معروف به | شعار | ستاره حاکم | عنصر وجود |
فرشته | بالغ طبیعت | من تجزیه و تحلیل میکنم | ولکان و مرکوری | خاک |
فلز وجود | سنگ خوش یمن | رنگ محبوب | عدد خوش یمن | روز مبارک |
پلاتین | عقیق سبز | سایهای از خاکستری، سبز، نقرهای | 5 | چهارشنبه |
مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیستاشکم احرام طواف حرمت میبندد
گر چه از خون دل ریش دمی طاهر نیستبسته دام و قفس باد چو مرغ وحشی
طایر سدره اگر در طلبت طایر نیستعاشق مفلس اگر قلب دلش کرد نثار
مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیستعاقبت دست بدان سرو بلندش برسد
هر که را در طلبت همت او قاصر نیستاز روان بخشی عیسی نزنم دم هرگز
زان که در روح فزایی چو لبت ماهر نیستمن که در آتش سودای تو آهی نزنم
کی توان گفت که بر داغ دلم صابر نیستروز اول که سر زلف تو دیدم گفتم
که پریشانی این سلسله را آخر نیستسر پیوند تو تنها نه دل حافظ راست
کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست
سمبل | معروف به | شعار | ستاره حاکم | عنصر وجود |
ترازو | با آرمان ازدواج | من تعادل برقرار میکنم | ونوس (زهره) | هو |
فلز وجود | سنگ خوش یمن | رنگ محبوب | عدد خوش یمن | روز مبارک |
مس درخشان | الماس، اوپال | بژ، قهوهای | 6 | جمعه |
صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد
ور نه اندیشه این کار فراموشش بادآن که یک جرعه می از دست تواند دادن
دست با شاهد مقصود در آغوشش بادپیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش بادشاه ترکان سخن مدعیان میشنود
شرمی از مظلمه خون سیاووشش بادگر چه از کبر سخن با من درویش نگفت
جان فدای شکرین پسته خاموشش بادچشمم از آینه داران خط و خالش گشت
لبم از بوسه ربایان بر و دوشش بادنرگس مست نوازش کن مردم دارش
خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد
سمبل | معروف به | شعار | ستاره حاکم | عنصر وجود |
عقرب | با آرمان ... | من آرزو میکنم | پلوتو | آب |
فلز وجود | سنگ خوش یمن | رنگ محبوب | عدد خوش یمن | روز مبارک |
آهن | سیلیس | قرمز تیره | 9 | سه شنبه |
ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل
سلسبیلت کرده جان و دل سبیلسبزپوشان خطت بر گرد لب
همچو مورانند گرد سلسبیلناوک چشم تو در هر گوشهای
همچو من افتاده دارد صد قتیلیا رب این آتش که در جان من است
سرد کن زان سان که کردی بر خلیلمن نمییابم مجال ای دوستان
گر چه دارد او جمالی بس جمیلپای ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
سمبل | معروف به | شعار | ستاره حاکم | عنصر وجود |
تیر و کمان | با آرمان کسب اطلاعات | من میبینم | ژوپیتر (مشتری) | آتش |
فلز وجود | سنگ خوش یمن | رنگ محبوب | عدد خوش یمن | روز مبارک |
قلع | فیروزه | ارغوانی | 3 | پنجشنبه |
شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وصال
بیا که بوی تو را میرم ای نسیم شمالاَحادیاً بجمالِ الحبیبِ قِف وانزِل
که نیست صبر جمیلم ز اشتیاق جمالحکایت شب هجران فروگذاشته به
به شکر آن که برافکند پرده روز وصالبیا که پردهٔ گلریز هفت خانه چشم
کشیدهایم به تحریر کارگاه خیالچو یار بر سر صلح است و عذر میطلبد
توان گذشت ز جور رقیب در همه حالبه جز خیال دهان تو نیست در دل تنگ
که کس مباد چو من در پی خیال محالقتیل عشق تو شد حافظ غریب ولی
به خاک ما گذری کن که خون مات حلال
سمبل | معروف به | شعار | ستاره حاکم | عنصر وجود |
بز | با آرمان تجربه کردن | من به کار میگیرم | ساترن (زحل) | خاک |
فلز وجود | سنگ خوش یمن | رنگ محبوب | عدد خوش یمن | روز مبارک |
سرب | عقیق رنگارنگ | سیاه، قهوهای | 8 | شنبه |
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داندنه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داندتو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داندغلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گداصفتی کیمیاگری داندوفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داندبباختم دل دیوانه و ندانستم
که آدمی بچهای شیوه پری داندهزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داندمدار نقطه بینش ز خال توست مرا
که قدر گوهر یک دانه جوهری داندبه قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد
جهان بگیرد اگر دادگستری داند
سمبل | معروف به | شعار | ستاره حاکم | عنصر وجود |
دلو | با آرمان ایدهآلیستی | من میدانم | اورانوس | هو |
فلز وجود | سنگ خوش یمن | رنگ محبوب | عدد خوش یمن | روز مبارک |
اورانیوم | یاقوت کبود | آبی آسمانی | 4 | شنبه |
زان می عشق کز او پخته شود هر خامی
گر چه ماه رمضان است بیاور جامیروزها رفت که دست من مسکین نگرفت
زلف شمشادقدی ساعد سیم اندامیروزه هر چند که مهمان عزیز است ای دل
صحبتش موهبتی دان و شدن انعامیمرغ زیرک به در خانقه اکنون نپرد
که نهادهست به هر مجلس وعظی دامیگله از زاهد بدخو نکنم رسم این است
که چو صبحی بدمد در پی اش افتد شامییار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش ز من ای پیک صبا پیغامیآن حریفی که شب و روز می صاف کشد
بود آیا که کند یاد ز دردآشامیحافظا گر ندهد داد دلت آصف عهد
کام دشوار به دست آوری از خودکامی
سمبل | معروف به | شعار | ستاره حاکم | عنصر وجود |
ماهی | با آرمان تفویض | من باور دارم | نپتون | آب |
فلز وجود | سنگ خوش یمن | رنگ محبوب | عدد خوش یمن | روز مبارک |
تشعشعی از فلزات مصنوعی | زمرد | سایه آبی و سبز دریایی | 7 | پنج شنبه |