به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعد نیوز، فَریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری (540 - 618 قمری) یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم است. او در سال 540 هجری برابر با 1146 میلادی در نیشابور زاده شد. وی یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار میرود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبهای بالا برخوردار بودهاست.
منبع ویدیو: کانال یوتیوب آفتاب قصه های فارسی
درباره منطق الطیر عطار
مثنوی منطق الطیر که به مقامات الطیور هم معروف است، یک منظومه عرفانی گرانسنگ از عطار نیشابوری است. شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، عارف و شاعر پرآوازه ایرانی است که در سال 540 هجری قمری در نیشابور دیده به جهان گشود و در سال 618 هجری قمری توسط مغولان به شهادت رسید. از وی آثار مهمی در نظم و نثر بر جای مانده است. یکی از این کتابها، منطق الطیر است که عطار آن را در بحر رمل مسدس محذوف سروده است.
منطق الطیر یکی از شاهکارهای ادبیات فارسی است که به طور تمثیلی روایت می شود و یکی از مراجع مهم عرفان و تصوف در ادب پارسی است. این کتاب به زبانهای مختلف دنیا از جمله فرانسوی ترجمه شده است. نویسندگان گوناگونی بر این اثر شرح نوشته اند که شرح دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی که خود نیز نیشابوری است، مهمترین شرح بر این کتاب است.
منطق الطیر به معنای زبان مرغان است. این نام از یکی از آیات سوره مبارکه نمل وام گرفته شده است. عطار در این اثر تمثیلی مراحل سیر و سلوک را که سالک موظف به طی کردن آنهاست، شرح می دهد. منازل و مراحل سلوک در این کتاب هفت منزل است که عطار آنها را هفت وادی یا هفت شهر عشق نام نهاده است که به ترتیب عبارتند از طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فنا.
منطق الطیر داستان دسته ای از مرغان است که قصد دارند برای خود پادشاهی برگزینند و پس از سخن و بحث بسیار، سیمرغ را شایسته این مقام می دانند. پس هدهد را به عنوان رهبر خود در این مسیر پرخوف و خطر انتخاب می کنند و به راه می افتند، اما هر کدامشان در طول مسیر به یک دلیلی جان می سپارند و تنها سی مرغ، شکسته بال و خسته به قله قاف که جایگاه سیمرغ است، می رسند اما او را پیدا نمی کنند و در آنجاست که متوجه می شوند سیمرغ در واقع وجود عرفانی خودشان است که در طلب وی این سی مرغ، سیمرغ شدند:
چون نگه کردند آن سی مرغ زود بیشک این سی مرغ آن سیمرغ بود
عطار در ضمن روایت داستان اصلی کتاب خود، حکایتهای عرفانی مختلفی را بیان می کند. کتاب با حمد و ثنای خداوند شروع می شود و سپس به ستایش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و مدح خلفای راشدین می پردازد و آن گاه شروع به روایت قصه مرغان می کند.
عطار در شروع داستان سیزده پرنده را توصیف می کند که هر کدامشان بیانگر خصلتی از صفات انسان هستند. این مرغان عبارتند از هدهد، عندلیب، طوطی، طاووس، قمری، شاهین، هما، جغد و ... . او در این اثر باشکوه، بهترین توصیف ممکن را از رابطه حق و خلق ارائه داده است. وی این مسائل بسیار دشوار و پیچیده را به شکل هنرمندانه و با زبان ساده ای بیان کرده است.
حکایت طوطی و هدهد
طوطی آمد با دهان پر شکر
در لباس فستقی با طوق زر
پشه گشته باشهای از فر او
هر کجا سرسبزیی از پر او
در سخن گفتن شکرریز آمده
در شکر خوردن پگه خیز آمده
گفت هر سنگین دل و هر هیچکس
چون منی را آهنین سازد قفس
من در این زندان آهن مانده باز
زآرزوی آب خضرم در گداز
خضر مرغانم از آنم سبزپوش
بوک دانم کردن آب خضر نوش
من نیارم در بر سیمرغ تاب
بس بود از چشمهٔ خضرم یک آب
سر نهم در راه چون سوداییی
میروم هر جای چون هر جاییی
چون نشان یابم ز آب زندگی
سلطنت دستم دهد در بندگی
هدهدش گفت ای ز دولت بینشان
مرد نبود هرک نبود جان فشان
جان ز بهر این به کار آید تو را
تا دمی در خورد یار آید تو را
آب حیوان خواهی و جاندوستی
رو که تو مغزی نداری پوستی
جان چه خواهی کرد، بر جانان فشان
در ره جانان چو مردان جان فشان
گفتگوی خضر(ع) با دیوانهای
بود آن دیوانهٔ عالی مقام
خضر با او گفت ای مرد تمام
رای آن داری که باشی یار من
گفت با تو برنیاید کار من
زانک خوردی آب حیوان چند راه
تا بماند جان تو تا دیرگاه
من در آنم تا بگویم ترک جان
زانک بی جانان ندارم برگ آن
چون تو اندر حفظ جانی مانده
من به تو هر روز جان افشانده
بهتر آن باشد که چون مرغان ز دام
دور میباشیم از هم والسلام