یکشنبه، 18 خرداد، 1404

هشدار روزنامه خراسان درباره تأخیر در دیپلماسی راهبردی / «آقای شمخانی، دارد دیر می‌شود!»

به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از روزنامه خراسان، روزنامه خراسان خطاب به علی شمخانی که بنا بر اخبار منتشر شده، در این چند ماه مسئولیت راهبری کمیته هسته ای مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا را به عهده داشته‌ نوشته است:

حالا و پس از مشخص شدن این‎که یک بن‌بست جدی در مذاکرات وجود دارد و آمریکا، غنی‌سازی در داخل ایران را واقعا خط قرمز خود قرار داده، لازم است تا در برخی فرضیه‌های سابق دوباره بازاندیشی شود.

اولین فرضیه این بود که آمریکایی‌ها مشتاق هستند تا به هر صورت، توافقی را به نتیجه برسانند اما به دنبال آن هستند تا به شکلی، یک امتیاز قابل فروش در داخل را به دست آورند. این فرضیه، بدون توجه به امر اقتصادسیاسی ماجرا، معتقد بود که تخفیف لحن خشن آمریکایی پس از جلسه نتانیاهو و ترامپ در واشنگتن و جلوگیری وی از جنگ، صرفا به علت نرمش ایران در پذیرش اصل مذاکره است. نگاهی که کاهش تنش منطقه‌ای را یکی از عوامل بهبود وضعیت مذاکرات می‌دانست و حتی قصد داشت از لابی عربی در واشنگتن برای کمک به مذاکرات استفاده کند.

این نگرش، سعی داشت تا سخن اصلی آمریکایی‌ها را چندگانه نشان دهد و به حرف ویتکاف در جایی که گفته بود به سخنان من در رسانه توجهی نداشته باشید چراکه ما تحت فشار تندروهای داخلی هستیم، دل ببندد. این نگاه، می‌گفت که مسئله ما با آمریکا درباره غنی‌سازی با برخی ایده‌های خلاقانه فنی، قابل حل است و صرفا یک امتیاز گل‌درشت برای مصرف رسانه‌ای آمریکا بس است. در این نگرش، مسئله امتیاز اقتصادی دوطرف اهمیت حاشیه‌ای داشت.

حالا و پس از چند دور تعامل با دولت ترامپ، مشخص شده که فرضیات بالا تا حد قابل توجهی نادرست بوده است. اولا تغییر لحن آمریکا در اوایل فروردین بیشتر از آن که متاثر از پذیرش اصل مذاکره توسط ایران باشد، متاثر از شرایط اقتصاد داخلی آمریکا بوده. وضعیت در 7 آوریل و آن سقوط تاریخی به حدی وخیم بود که امکان افتادن اقتصاد آمریکا در یک رکود بی‌سابقه به حداکثر خود رسیده بود. اما به محض آن که وضعیت در اقتصاد آمریکا بهبود یافت و از آن لبه‌ شدید رکودی، فاصله گرفت، لحن هم در رسانه و هم درون مذاکرات تغییر کرد.

وقتی مشکل در اقتصاد آمریکا و نیاز به پایین نگه داشتن ریسک قیمت نفت وجود داشت، لحن آرام و مذاکرات در ریل بود؛ اما به محض کاهش تنش و تایید سعودی برای جبران کاهش فروش نفت ایران، به متغیرها اضافه شد، لحن تشدید شد. ایران بدون توجه به واقعیت بیرونی و اقتصادسیاسی ماجرا، بازی‌ای را پیش برد که به این بن‌بست رسید.

حال هم که طرف مقابل دوباره به تنظیمات قبلی بازگشته و سعی دارد با تهدید جنگ و استفاده از شرطی‌سازی اقتصاد ایران، غنی‌سازی را از ما بگیرد، تصور برخی بزرگواران همان است که می‌شود با پیشنهاد خلاقانه فنی یا کنسرسیومی، به نتیجه مطلوب رسید. حال این که طرف مقابل به دنبال گرفتن امتیاز ابهام هسته‌ای از ایران است و قصد دارد برای همیشه این کارت بازی را از دست جمهوری اسلامی بگیرد.

راه درست اما چیست؟ حالا که یک دیوار بزرگ و بتنی پیش روی ماست، چگونه باید با آن برخورد کنیم؟ باید یک مهندس فنی بیاوریم تا شاید بتواند با یک دریل شارژی این بتن را بشکافد؟ یا این‎که برگردیم و به پشت سر خود نگاه کنیم و از مسیر آمده درس بگیریم و اتفاقا مسیرهای دیگر را امتحان کنیم.

فهم کنیم که افزایش تنش در این لحظه که ترامپ ناتوان از پایان دادن به جنگ اوکراین بوده و اتفاقا تنش بالا گرفته و همچنین جنگ تجاری با چین بی‌نتیجه و درواقع شکست خورده است، چه ظرفیت‌هایی برای ایران وجود دارد. فهم کنیم که تنش کنترل شده یا حتی نمایشی در خاورمیانه و افزایش ریسک قیمت نفت برای بازارهای آمریکا چه بلیه‌ بزرگی است و ما ممکن است بتوانیم از این ابزار برخی استفاده‌ها را داشته باشیم. فهم کنیم که ایران نیاز دارد تا از شکاف بین قدرت‌های بزرگ استفاده کند و حتی اروپا را در این فهرست قرار دهد.

استفاده از این شکاف یعنی، امتیاز گرفتن از همه طرف‌ها و بازی با کارت‌های مختلف از جمله همکاری با رقیب، برای کشاندن طرف اصلی به میز مذاکره؛ گرچه این اتفاق بعد از بن‌بست کنونی در مذاکرات با دشواری مواجه است اما هنوز هم به خاطر شرایط مابین قدرت‌های مذکور، ممکن است.

پافشاری به مذاکرات با آمریکا، دست ایران را پایین‌تر و پایین‌تر آورده است. همان گونه که رخدادهای متعددی از توافقات منطقه‌ای و جهانی بدون حضور ایران در حال پیش رفتن است و عملا ایران و جبهه مقاومت را از نظم آینده منطقه دور می‌کند. جرئت نه گفتن به آمریکا در این لحظه و ایجاد یک طرح ایجابی برای مدیریت کشور و قراردادهای بین‌المللی‌اش بدون توافق، یک اهرم بزرگ برای افزایش احتمال توافق در آینده نزدیک است. درحالی که تداوم مذاکرات، ایران را ضعیف نشان داده و امکانات و ظرفیت‌های موجود را یک به یک می‌سوزاند.

همچنین عدم استفاده از کارت تنش کنترل شده برای اثرگذاری در محیط داخلی کاخ سفید و گروه‌های متضاد آن کشور، اشتباهی است که باید سریعا جبران شود. درحالی که گروه انزواگرا مانند ونس به دنبال تحذیر ترامپ از ورود به جنگ با ایران هستند، برخی دیگر از گروه نئوکانی به دنبال آن هستند تا ایران را ضعیف نشان دهند.

توئیت اخیر کارلسون -مجری مشهور و نزدیک به ترامپ- در حمله به مارک لوین همین درگیری را نشان می‌دهد. او به وضوح تاکید دارد که جنگ با ایران به افزایش قیمت نفت، کشته شدن هزاران آمریکایی و رکود گسترده منجر خواهد شد و تصریح می‌کند که لوین و دیگر همراهان نئوکانی او، هدفشان نه توقف غنی‌سازی بلکه تغییر نظام در ایران به علل ایدئولوژیک است. کارلسون می‌گوید که اینان با وجود آن که می‌دانند ایران حذف غنی‌سازی را قبول نمی‌کند، بازهم این درخواست را روی میز گذاشتند تا مذاکرات شکست بخورد و ترامپ به سمت جنگ برود.

راه درست در ادامه مسیر ایران و آمریکا، تقویت استدلال همین گروه انزواگرا در کاخ سفید است. یعنی باید تلاش کرد تا ترامپ به این نتیجه برسد که حمله به ایران ولو توسط رژیم، به معنای جنگ منطقه‌ای گسترده، افزایش شدید قیمت نفت و سرانجام حرکت ایران به سمت بمب یا تشدید همکاری با چین و روسیه است.

این عناصر و متغیرها، منجر به کاهش احتمال جنگ خواهد شد و وقتی جنگ در کار نباشد، ترامپ مجبور خواهد بود خط قرمز عدم غنی‌سازی در ایران را از روی میز بردارد. این ها یعنی شکستن بن‌بست کنونی نه از مسیر مذاکره بیشتر فنی، بلکه از مسیر پاسخ سیاسی و ایجاد ریسک اقتصادسیاسی می‌گذرد.

این ها نیاز به یک مذاکره جدی و واقعا راهبردی با چین و روسیه دارد. چیزی که در تمامی این سال ها مورد خواست برخی دلسوزان نظام بوده اما هیچ وقت رخ نداده. مذاکرات با این دو کشور معمولا بخشی یا منوط به آینده دور است و هیچ زمان واقعا راهبردی و روی زمین نبوده است. مذاکره راهبردی یعنی یک مذاکره یکپارچه که امر توسعه، اقتصاد، فناوری، امنیت، نظامی، سیاست و... را به هم می‌دوزد و یک تصویر کلان و واقعی از همکاری استراتژیک ایجاد می‌کند.

نقش مهم و اثرگذار آقای شمخانی در این لحظه، می‌تواند تولید این طرح ایجابی و اجرایی ساختن آن با مذاکره واقعی با دولت‌های مذکور باشد. این کار اساسی و حیاتی، زمینه را برای هرگونه توافق مطلوب با آمریکا نیز مهیا خواهد ساخت. ظرفیت سفر تیرماه آقای رئیس جمهور، در این مسیر حیاتی است و زمان در حال گذر است. آقای شمخانی دارد دیر می‌شود.

برای دریافت آخرین اخبار سیاسی خوشه خبر کلیک کنید

9 ساعت پیش

دسته‌بندی‌ها