یکشنبه، 18 خرداد، 1404

اگر از معشوقت دوری این شعر زیبای سلیم تهرانی با زمزمه رشید کاکاوند برای توست؛ کاش آینه بودیم و دیده‌ها را فراموش میکردیم + ویدئو / صورت نبست در دل ما کینه ی کسی...

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، رشید کاکاوند (زادهٔ 1346 در نیشابور) دکتر ادبیات فارسی، شاعر، داستان‌نویس، ترانه‌سرا، پژوهشگر ادبیات فارسی، مجری رادیو و تلویزیون و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی است. دوره کارشناسی ادبیات را در دانشگاه علامه طباطبایی، فوق لیسانس در دانشگاه آزاد کرج و دکتری ادبیات فارسی را دردانشگاه کردستان در سنندج خوانده و اکنون عضو هیئت علمی و مدرس دانشگاه آزاد کرج است. کاکاوند به تفأل حافظ و قصه‌گویی نیز معروف است.


محمدقلی بیگ طرشتی تهرانی متخلص به سلیم (وفات 1057 قمری) شاعر ایرانی و از شاعران فارسی‌زبان دربار مغولان هند در نیمهٔ اول سدهٔ یازدهم هجری قمری بود.

محمدقلی طرشتی تهرانی در سالی نامعلوم در تهران زاده شد. او تحصیلات منظمی در مدرسه نگذارند «ولی چنان‌که از شعرش دریافته می‌شود، گذشته از استعداد فطری از دانش‌های زمان خود بی‌اطلاع نبود». نخستین دورهٔ شاعری او در لاهیجان گذشت، آنجا همراه ملا واصبا (واصب قندهاری) و ملا حسینا (متخلص به صبوحی) ملازم میرزاعبدالله وزیر بود.

سلیم در دههٔ 1020ق چندسالی در اصفهان بسر برد سپس به شیراز کوچید، آنجا مدتی در خدمت امام‌قلی‌خان ، والی فارس بود. سپس به روزگار شاه‌جهان پیرامون سال 1632م به هندوستان مهاجرت کرد و نزد او و میر عبدالسلام مشهدی جایگاهی یافت. به سبک هندی سرود و سلیم تخلص گرفته. «در سرودن اقسام شعر و آوردن مضامین بکر و تازه دستی داشته‌است.» در هند، نخست نزد اسلام خان وزیر اعظم خدمت نمود، «در مدح او شعر بسیار گفته، اگرچه شهرتی در اخذ معنی مردم دارد اما معانی غریب و لطیف هم زادهٔ طبع خود دارد». در وصف کشمیر یک مثنوی تمام سرود.

سلیم تهرانی در سال 1057ق/1647م در کشمیر درگذشت.

شعر او را به «نازکی خیال، خلق مضمون‌های دقیق تازه و سعی در ارسال مثل و تمثیل» وصف کرده‌اند. به دیدگاه ذبیح‌الله صفا، زبانش در شعر ساده و گاه (به‌ویژه در قصیده و مثنوی) تا حدی سست و نزدیک به زبان عامیانه است «و این بیشتر از آنجاست که سلیم تحصیل مدرسه‌ای کافی نداشت و گویا تتبع او هم در دیوان‌های استادان گذشته کم بود و بیشتر به نیروی استعداد شاعری می‌کرد.»

رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند

نامت نمی برم که دلم گوش می کند

آیینه را وصال تو خوش روی داده است

عشرت همیشه رند نمدپوش می کند

بال هما به شهپر مصرع نمی رسد

دولت ازان طلب که سخن گوش می کند

صورت نبست در دل ما کینه ی کسی

آیینه هرچه دید، فراموش می کند

خواهد سلیم چید گلی از وصال او

خمیازه سخت خدمت آغوش می کند
( سلیم تهرانی )


این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و اندوه ناشی از دوری معشوق است. شاعر به عشق و زیبایی‌های وصال معشوق اشاره می‌کند و بیان می‌کند که در گفت‌وگو با او خاموش می‌شود و دلش را نسبت به نامش محافظت می‌کند. همچنین، شاعر به تأثیر زیبایی معشوق بر زندگی‌اش و دشواری‌های رسیدن به آن اشاره کرده و نشان می‌دهد که هر آنچه در آینه دیده، به فراموشی می‌سپارد. در نهایت، او آرزوی وصال دارد و از این میل شدید به عشق و خدمت به معشوق صحبت می‌کند.


برای مطالب سبک زندگی در خوشه خبر کلیک کنید

13 ساعت پیش

دسته‌بندی‌ها