پنج‌شنبه، 08 خرداد، 1404

سه‌شنبه با شاهنامه فردوسی: منوچهر- بخش 28؛ منوچهر را سال شد بر دو شست / مرگ و پایان پادشاهی منوچهر + متن صوتی و معنی اشعار

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر سرویس ساعدنیوز، یکی از بزرگ‌ترین حماسه‌های منظوم جهان، کتاب شاهنامه فردوسی، اثر ابوالقاسم فردوسی است. این اثر شامل حدود 50,000 تا 61,000 بیت است و به اساطیر، حماسه‌ها و تاریخ ایران از آغاز، تا حمله‌ی اعراب می‌پردازد. شاهنامه در سه بخش اسطوره‌ای، پهلوانی و تاریخی نگاشته شده و تأثیر عمیقی بر فرهنگ و ادبیات کهن فارسی داشته است. این کتاب به بسیاری از زبان‌های زنده‌ی جهان نیز ترجمه شده است.

درباره‌ی کتاب شاهنامه فردوسی

یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین آثار ادبیات کهن فارسی و یکی از شاهکارهای حماسی جهان، کتاب شاهنامه فردوسی (Shahnameh) است که توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی (Ferdowsi)، شاعر بزرگ ایرانی، در حدود هزار سال پیش سروده شده است. شاهنامه به معنای «کتاب شاهان» است و داستان‌های آن به تاریخ و اساطیر ایران باستان می‌پردازد. این اثر عظیم که بیش از 50,000 بیت شعر را در بر می‌گیرد، به زبان فارسی دری نوشته شده است.

نکوداشت‌های کتاب شاهنامه فردوسی

  • محمدعلی فروغی، شاهنامه فردوسی را از گران‌قدرترین و بزرگ‌ترین آثار موجود در تاریخ ادبیات فارسی می‌دانست و معتقد بود که این اثر نه‌تنها هویت ملی ایرانیان را زنده نگاه داشته، بلکه زبان فارسی را نیز از فراموشی نجات داده است. او فردوسی را به خاطر زنده نگاه داشتن تاریخ ملی و ادبیات کهن فارسی، بسیار مورد تقدیر قرار می‌داد.

  • محمدتقی بهار بر این باور بود که ابوالقاسم فردوسی با شاهنامه‌ی خود، قدرت وعزت‌نفس را به ایرانیان بازگرداند. او معتقد بود که این اثر، ریشه‌ی ایرانیان را قوی و آنان را در راه مردی، مردانگی و غیرت استوار ساخته است.

  • مجتبی مینوی معتقد بود که زبان فارسی وسیله‌ای برای استحکام اتحاد و ارتباط ایرانیان است و شاهنامه فردوسی این زبان را چنان غنی و محکم کرده که از فراموشی و نابودی در امان مانده است. او بر این باور بود که شاهنامه، نقش مهمی در حفظ و تقویت هویت ملی ایرانیان ایفا کرده است.

  • حبیب یغمایی بر این باور بود که اگر تمام ثروت ایران از عصر غزنوی تاکنون در یک کفه‌ی ترازو قرار گیرد و شاهنامه فردوسی در کفه‌ی دیگر، شاهنامه ارزش بالاتری خواهد داشت. او معتقد بود که این اثر ارزش و اهمیت بی‌نظیری دارد که با هیچ ثروتی قابل مقایسه نیست و جایگاه ویژه‌ای در تاریخ و فرهنگ ایران دارد.

  • بدیع الزمان فروزانفر، فردوسی را به‌خاطر اخلاق شایسته و پاکی سخن، برتر از دیگر شعرا می‌دانست. او معتقد بود که فردوسی وطن‌پرست بوده و به ایران، عشق بسیاری داشته است. این عشق و شور در آثار او آشکار است و نشان‌دهنده‌ی تعهد و وفاداری این شاعر به میهن و فرهنگ ایرانی است. فروزانفر بر این باور بود که ابوالقاسم فردوسی با شاهنامه‌ی خود، ارزش‌های والای انسانی و ملی را به نسل‌های آینده منتقل کرده است.

شاهنامه فردوسی: منوچهر- بخش 28

class="r-img-ratio">>

class="r-img-ratio">>

فایل صوتی شاهنامه فردوسی؛ منوچهر- بخش 28

خلاصه شاهنامهٔ فردوسی؛ منوچهر- بخش 28

منوچهر شاه پس از 120 سال زندگی آماده رفتن به دنیای دیگر شد. ستاره‌شناسان به او خبر دادند که زمان مرگ نزدیک است و منوچهر تصمیم گرفت تا امور را به فرزندش نوذر واگذار کند. او نوذر را به نزد خود فراخواند و نصیحت کرد که تخت شاهی ناپایدار است و باید به خداوند و دین درست ایمان داشت. منوچهر همچنین پیش‌بینی کرد که از سوی ترکان و پسر پشنگ تهدیداتی برای ایران به وجود خواهد آمد و نوذر باید برای مقابله با آنها آماده باشد. سپس منوچهر علیرغم اینکه بیمار نبود، درگذشت و داستانی از او به جا ماند.

برگردان به زبان ساده

# منوچهر را سال شد بر دو شست

ز گیتی همی بار رفتن ببست

هوش مصنوعی: منوچهر به سن و سالی رسید که بار مسئولیت و جهان را بر دوش خود احساس کرد و آماده رفتن شد.

# ستاره‌شناسان برِ او شدند

همی ز آسمان داستانها زدند

هوش مصنوعی: ستاره‌شناسان به بررسی او پرداختند و داستان‌هایی از آسمان بیان کردند.

# ندیدند روزش کشیدن دراز

ز گیتی همی گشت بایست باز

هوش مصنوعی: روز او را نمی‌دیدند، دراز کشید و از دنیا دور شده بود و همچنان در حالت ایستادگی به جلو می‌رفت.

# بدادند زان روزِ تلخ آگهی

که شد تیره آن تخت شاهنشهی

هوش مصنوعی: در آن روز تلخ خبر دادند که تخت پادشاهی تیره و بی‌رنگ شد.

# گَهِ رفتن آمد به دیگر سرای

مگر نزد یزدان بِهْ آیدت جای

هوش مصنوعی: گاهی ممکن است که انسان به دنیای دیگری برود، اما تنها در صورتی که نزد خداوند جایگاهی پیدا کند، این رفتن ارزشمند خواهد بود.

# نگر تا چه باید کنون ساختن

نباید که مرگ آورد تاختن

هوش مصنوعی: بنگر که اکنون باید چه کنیم، زیرا ساخت‌وساز و کوشش بی‌مورد می‌تواند به مرگ و نابودی منتهی شود.

# سخن چون ز داننده بشنید شاه

به رسم دگرگون بیاراست گاه

هوش مصنوعی: وقتی شاه سخن را از دانای آن شنید، به شیوه‌ای دیگر آن را تزیین و تنظیم کرد.

# همه موبدان و ردان را بخواند

همه راز دل پیش ایشان براند

هوش مصنوعی: او همه دانشمندان و سزاواری را فراخواند تا رازهای دلش را برشان فاش کند.

# بفرمود تا نوذر آمدش پیش

ورا پندها داد ز اندازه بیش

هوش مصنوعی: نوذر را نزد او فرستاد و به او نصیحت‌هایی کرد که باید از حد و اندازه بیرون نرود.

# که این تخت شاهی فسونست و باد

برو جاودان دل نباید نهاد

هوش مصنوعی: این تخت سلطنت تنها فریب و نیرنگی است و نمی‌توان دل را بر آن قرار داد، زیرا این مقام و موقعیت ماندگار نیست.

# مرا بر صد و بیست شد سالیان

به رنج و به سختی ببستم میان

هوش مصنوعی: من به مدت صد و بیست سال به سختی و رنج زندگی کرده‌ام و اکنون در این شرایط خود را محبوس می‌بینم.

# بسی شادی و کام دل راندم

به رزم اندرون دشمنان ماندم

هوش مصنوعی: من در میدان نبرد، با شادی و رضایت خاطر، دشمنانم را شکست دادم و به پیروزی رسیدم.

# به فر فریدون ببستم میان

به پندش مرا سود شد هر زیان

هوش مصنوعی: به خاطر جایگاه و عظمت فریدون، من خود را به او وابسته کردم و به نصیحت او گوش دادم، و همین موضوع باعث شد که از هر ضرر و زیانی نجات یابم.

# بجستم ز سلم و ز تور سترگ

همان کین ایرج نیای بزرگ

هوش مصنوعی: من به دنبال ستم و ظلم بزرگ هستم، زیرا که این کین و عداوت به ایرج، نیا و جد بزرگ من برمی‌گردد.

# جهان ویژه کردم ز پتیاره‌ها

بسی شهر کردم بسی باره‌ها

هوش مصنوعی: دنیا را از زشتی‌ها و بدی‌ها پاک کردم و به جای آن، شهرهای زیبا و خوبی را برپا ساختم.

# چنانم که گویی ندیدم جهان

شمار گذشته شد اندر نهان

هوش مصنوعی: انگار که هیچگاه جهان را ندیده‌ام و تمام چیزهایی که گذشت، در خودم مخفی شده است.

# نیرزد همی زندگانیش مرگ

درختی که زهر آورد بار و برگ

هوش مصنوعی: زندگی انسانی که به اندازه یک درخت سمی حقیر است، ارزش ندارد. آن درخت حتی با وجود خزان و مرگ، می‌تواند به دیگران آسیب برساند.

# ازان پس که بردم بسی درد و رنج

سپردم ترا تخت شاهی و گنج

هوش مصنوعی: بعد از اینکه خیلی درد و رنج کشیدم، من به تو تخت سلطنت و ثروت را سپردم.

# چنان چون فریدون مرا داده بود

ترا دادم این تاج شاه آزمود

هوش مصنوعی: مانند فریدون که مرا تاج شاهی بخشیده بود، من نیز این تاج را به تو دادم تا تو هم آن را تجربه کنی.

# چنان دان که خوردی و بر تو گذشت

به خوشتر زمان بازم بایدت گشت

هوش مصنوعی: به گونه‌ای بیندیش که لحظات خوشی را که تجربه کردی، مانند گذشته‌های شیرین، دوباره برایت تکرار خواهد شد.

# نشانی که مانَد همی از تو باز

برآید برو روزگار دراز

هوش مصنوعی: نشانه‌ای که از تو باقی می‌ماند، در روزگاران دراز نمایان خواهد شد.

# نباید که باشد جز از آفرین

که پاکی نژاد آورد پاک دین

هوش مصنوعی: نباید کسی جز افرادی که از نژاد پاک و اصیل به دنیا آمده‌اند، دین پاک و درست را ارائه دهد و معرفی کند.

# نگر تا نتابی ز دین خدای

که دین خدای آورد پاک رای

هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که از دین خدای دور نشوی، چرا که دین خدای باعث می‌شود تفکر و اندیشه‌ای پاک و خالص داشته باشی.

# کنون نو شود در جهان داوری

چو موسی بیاید به پیغمبری

هوش مصنوعی: حالا در دنیا قضاوت تازه‌ای آغاز می‌شود، مانند زمانی که موسی به پیامبری می‌آید.

# پدید آید آنگه به خاور زمین

نگر تا نتابی بر او بر به کین

هوش مصنوعی: هنگامی که صبح فرا می‌رسد، به سمت شرق زمین نگاه کن تا در تیره‌گی کینه و دشمنی نور امید بر او بتابد.

# بدو بگرو آن دین یزدان بود

نگه کن ز سر تا چه پیمان بود

هوش مصنوعی: به او بگو که این دین یزدان است؛ نگاه کن از سر تا پای او، چه پیمانی با خود دارد.

# تو مگذار هرگز ره ایزدی

که نیکی ازویست و هم زو بدی

هوش مصنوعی: هرگز اجازه نده که به شیطان نزدیک شوی، زیرا خوبی از او دور است و بدی از او ناشی می‌شود.

# ازان پس بیاید ز ترکان سپاه

نهند از بر تخت ایران کلاه

هوش مصنوعی: پس از این، سپاه ترک‌ها خواهند آمد و بر سر تخت ایران تاج خواهند گذاشت.

# ترا کارهای درشتست پیش

گهی گرگ باید بدن گاه میش

هوش مصنوعی: برای دست‌یابی به اهداف بزرگ، لازم است گاهی قوی و محکم برخورد کنی و در مواقع دیگر، آرام و ملایم باشی. در مواقع سختی، باید به خودت جرات بدهی تا از چالش‌ها بگذری.

# گزند تو آید ز پور پشنگ

ز توران شود کارها بر تو ننگ

هوش مصنوعی: اگر خطر از جانب پسر پشنگ به تو برسد، کارهایت در چشم دیگران ننگین خواهد شد.

# بجوی ای پسر چون رسد داوری

ز سام و ز زال آنگهی یاوری

هوش مصنوعی: ای پسر! زمانی که حکومتی از نسل سام و زال برقرار شود، به دنبال یاری و کمک باش.

# وزین نو درختی که از پشت زال

برآمد کنون برکشد شاخ و یال

هوش مصنوعی: از این جوانه که از پشت زال رشد کرده، اکنون شاخ و یالش را برافراشته است.

# ازو شهر توران شود بی‌هنر

به کین تو آید همان کینه‌ور

هوش مصنوعی: شهر توران بی‌هنر می‌شود و به خاطر کینه‌ی تو، همان کسی که از تو کینه دارد به اینجا می‌آید.

# بگفت و فرود آمد آبش بروی

همی زار بگریست نوذر بروی

هوش مصنوعی: او گفت و به زمین آمد و آب بر روی او جاری شد، نوذر بر روی آن آب با اندوه گریست.

# «بی‌آنکش بُدی هیچ بیماریی،

نه از دردها هیچ آزاریی؛

هوش مصنوعی: اگر به کسی محبت نکنیم، هیچ‌گونه بیمار و آزردگی نخواهد داشت.

# دو چشم کیانی به هم بر نهاد،

بپژمرد و برزد یکی سرد باد»

هوش مصنوعی: دو چشم زیبا و با شکوه به یکدیگر نگاه کردند، سپس رنگشان پرید و دمی سرد وزید.

# شد آن نامور پرهنر شهریار

به گیتی سخن ماند زو یادگار

هوش مصنوعی: آن پادشاه معروف و بافضیلت، سخنانش در دنیا باقی ماند و یادش همیشه در خاطرها خواهد ماند.


داستان کامل پادشاهی منوچهر

پیش از این داستان به نقل داستان پادشاهی فریدون، کشته شدن ایرج به دست سلم و تور و انتقام منوچهر به همراه سام نریمان و قارن کاوگان از قاتلان پدربزرگش پرداختیم. در ادامه به داستان به دوران فرمانروایی منوچهر و حمایت سام از او خواهیم پرداخت.

تاج‌گذاری منوچهر، پادشاهی جدید در ایران

منوچهر، نوادهٔ ایرج و نتیجهٔ فریدون، پس از کشمکش‌های فراوان با دشمنان پدری‌اش، به تاج‌وتخت ایران دست یافت. او از کودکی تحت حمایت سام نریمان و بزرگان خاندان ایران بزرگ شد و به‌عنوان جانشین قانونی تاج‌وتخت معرفی گردید.

پس از نبردهای سخت با تورانیان، مخصوصاً با سلم و تور که قاتلان ایرج بودند، منوچهر موفق شد با رشادت و تدبیر، آنها را شکست داده و انتقام خون پدربزرگش را بگیرد. مردم ایران که از پیروزی‌های او شادمان بودند، به نشانهٔ وفاداری و حمایت از او، تاج‌گذاری‌اش را جشن گرفتند.

مراسم تاج‌گذاری منوچهر با شکوه و جلال برگزار شد. بزرگان، سپاهیان و مردم از سراسر ایران برای شرکت در این مراسم به پایتخت آمدند. فریدون، که دیگر خود را آمادهٔ بازنشستگی می‌دید، تاج شاهی را بر سر منوچهر گذاشت و با این کار، انتقال قدرت را به او اعلام کرد. این لحظه برای مردم ایران نشان‌دهندهٔ آغاز دوره‌ای تازه از امنیت، عدل و شکوفایی بود.

منوچهر با سوگند به ارزش‌های پهلوانی و عدالت، عهد کرد که به دفاع از ایران و مردمانش بپردازد و همچنان راه نیاکان خود را ادامه دهد. با پادشاهی او، دوره‌ای نوین از حکومت در ایران آغاز شد و ایرانیان به رهبری او امیدوارانه به آینده نگریستند.

سخنان سام نریمان در مراسم تاج‌گذاری منوچهر

در ادامه مراسم تاج‌گذاری منوچهر، سام نریمان، پهلوان نام‌آور ایران و یکی از نزدیک‌ترین حامیان او، در جمع بزرگان و مردم ایران سخنرانی کرد. او که به‌عنوان یکی از ستون‌های قدرت ایران و محافظ منوچهر در دوران کودکی‌اش شناخته می‌شد، با صدایی محکم و دلگرم‌کننده گفت:

"ای بزرگان و پهلوانان ایران! امروز روزی بزرگ و باشکوه است. منوچهر، این جوان رشید و باایمان، که نسل به نسل از نژاد شاهان و پهلوانان پاک ایران‌زمین است، امروز با یاری اهورامزدا بر تخت پادشاهی می‌نشیند. او همان کسی است که با دلاوری و عقل خود انتقام خون پدربزرگش، ایرج پاک‌نهاد را گرفت و دشمنان این مرز و بوم را به خاک انداخت.

منوچهر با بهره‌گیری از خرد، عدالت و شجاعت، راه نیاکان خود را ادامه خواهد داد و به شما، مردم شریف ایران، قول می‌دهم که او حافظ آرمان‌های ایران بزرگ خواهد بود. امروز من، سام نریمان، به نمایندگی از پهلوانان ایران، از شما می‌خواهم تا با تمام وجود از پادشاه جدید خود حمایت کنید. منوچهر نماد عدالت، شجاعت و امید است، و زیر پرچم او، ایران به دوران جدیدی از افتخار و سرافرازی خواهد رسید."

سام نریمان، پهلوان بزرگ ایران‌زمین

سام نریمان یکی از پهلوانان نامدار ایران‌زمین و از تبار نریمان است. او نه‌تنها به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین جنگاوران ایران شناخته می‌شد، بلکه در حوادث مهم کشور، نقش کلیدی ایفا می‌کرد. سام با شجاعت و وفاداری‌اش به سرزمین ایران، توانست دشمنان بسیاری را شکست دهد و به‌عنوان ستون استوار کشور در مقابل دشمنان داخلی و خارجی ایستادگی کند. نقش او در پشتیبانی از منوچهر و تربیت زال، از مهم‌ترین خدمات او به ایران بزرگ است.


زاده شدن زال، پهلوان موی سپید

زال، پسر سام نریمان، از همان لحظه‌ای که به دنیا آمد، سرنوشتی خاص و عجیب در انتظارش بود. او با نشانه‌ای غیرعادی متولد شد؛ موهای سر و روی او سفید بود، گویی از همان کودکی پیر شده بود. این ویژگی غیرطبیعی باعث شد که سام، پدر زال، او را به‌عنوان فرزندی نپذیرد.

سام که به شدت از زاده شدن فرزندی با چنین ظاهر عجیب ناراحت و سرخورده شده بود، تصمیم گرفت تا زال را از خانواده و اجتماع دور کند. او نمی‌توانست تصور کند که فرزندی با چنین نشانه‌ای می‌تواند نام پهلوانی و شرافت خاندان نریمان را حفظ کند. به همین دلیل، با دلی سنگین و ناراحتی عمیق، تصمیم گرفت که زال را به کوه البرز ببرد و او را در آنجا رها کند.

رها کردن زال در کوه البرز

سام، با قلبی شکسته، نوزاد خود را به بالای کوه البرز برد و او را در میان سنگ‌ها و برف‌ها رها کرد. او باور داشت که زال نمی‌تواند در چنین شرایطی زنده بماند و این کار، بهترین راه برای رهایی از شرمساری بود. اما طبیعت سرنوشت دیگری برای زال رقم زده بود.

زال و سیمرغ

در همین هنگام، سیمرغ، پرنده افسانه‌ای و نماد دانایی و خرد، که در کوه البرز لانه داشت، زال را دید. این پرنده بزرگ و باشکوه، با دیدن این نوزاد بی‌گناه، بر او رحم آورد. سیمرغ با بال‌های خود زال را به لانه‌اش برد و او را چون فرزندی خویش پرورش داد. در لانه سیمرغ، زال بزرگ شد و رشد کرد، تا زمانی که زمان بازگشت او به جهان انسان‌ها فرا رسید

بازگشت زال از لانه سیمرغ به جهان انسان‌ها

سال‌ها گذشت و زال که در دامان سیمرغ بزرگ شده بود، به جوانی رشید و نیرومند تبدیل شد. او تحت حمایت و مراقبت سیمرغ، توانست رشد کند و آداب و اصول زندگی را بیاموزد. هرچند زال در ظاهر انسانی بود، اما دنیای او متفاوت از سایرین بود؛ او در میان کوه‌های البرز و در لانه سیمرغ، بدون آشنایی با انسان‌های دیگر پرورش یافت. با این حال، سرنوشت او به گونه‌ای بود که باید به جهان انسان‌ها بازمی‌گشت.

روزی سیمرغ که آینده‌نگری خاصی داشت، به زال گفت که زمان بازگشت او به سوی پدرش و زندگی در میان انسان‌ها فرا رسیده است. سیمرغ با محبت و دلسوزی به زال آموزش داد که چگونه در زندگی انسان‌ها به عنوان پهلوانی شجاع و خردمند نقش‌آفرینی کند. همچنین، سیمرغ به او یک پر از بال‌های خود داد تا در لحظات سخت زندگی، با سوزاندن آن، سیمرغ را به کمک فراخواند.

ملاقات دوباره زال و سام نریمان

در همین زمان، سام نریمان که سال‌ها با غمی سنگین از دست دادن فرزندش زندگی می‌کرد، در خواب رؤیایی دید. او در خواب دید که فرزندش زال، که تصور می‌کرد از بین رفته، زنده است و به زندگی بازخواهد گشت. این خواب برای سام نشانه‌ای از سرنوشت بود و او تصمیم گرفت برای یافتن زال به کوه البرز بازگردد.

سام همراه با سپاه و همراهانش به کوه البرز رفت و پس از جست‌وجوی بسیار، با زال که به جوانی برومند تبدیل شده بود، روبه‌رو شد. زمانی که سام او را دید، از دیدن ظاهر سفید موی او شگفت‌زده شد، اما دیگر آن احساس شرمساری و اندوه در دلش وجود نداشت. او به فرزندش افتخار می‌کرد که با وجود شرایط سخت، توانسته بود زنده بماند و به پهلوانی توانمند تبدیل شود.

سام، زال را در آغوش گرفت و او را به‌عنوان پسر خود پذیرفت. بازگشت زال به زندگی انسان‌ها با استقبال گسترده‌ای از سوی مردم همراه شد و او به سرعت به یکی از پهلوانان بزرگ ایران تبدیل شد.

دیدار زال و منوچهر، پهلوان در برابر پادشاه

پس از آنکه زال توسط سام نریمان به جمع پهلوانان ایران بازگشت، آوازه دلاوری‌ها و شجاعت او در سراسر کشور پیچید. زال، جوانی رشید و خردمند که زیر سایه تربیت سیمرغ و سام بزرگ شده بود، نه تنها در میان پهلوانان جایگاه ویژه‌ای پیدا کرد، بلکه توجه منوچهر، پادشاه ایران، را نیز به خود جلب کرد.

منوچهر که در آن زمان بر تخت شاهی ایران نشسته بود، از سام نریمان دعوت کرد تا زال را به دربار بیاورد و او را معرفی کند. زال که به دلیل ظاهر موی سفیدش و ماجرای پرورش او توسط سیمرغ، از شهرت خاصی برخوردار بود، برای اولین بار به دربار شاهی ایران پا گذاشت.

ملاقات زال و منوچهر در دربار

وقتی زال به دربار منوچهر رسید، همه با حیرت به او نگاه می‌کردند. قامت بلند، موهای سفید و رفتار آرام و خردمندانه‌اش باعث شد تا همه متوجه تفاوت او با دیگر پهلوانان شوند. منوچهر با خوشامدگویی گرم به زال، از او خواست تا داستان زندگی‌اش را تعریف کند.

زال با احترامی عمیق، به سخنان پادشاه گوش داد و سپس داستان تولدش، رها شدنش در کوه البرز و پرورش یافتن توسط سیمرغ را برای منوچهر و حاضران در دربار تعریف کرد. منوچهر با دقت و توجه به داستان گوش سپرد و در پایان از خردمندی و دلاوری زال تمجید کرد.

سخنان منوچهر با زال

پس از شنیدن داستان زال، منوچهر به زال گفت: "ای پهلوان موی سپید! سرنوشت تو از همان ابتدا نشانه‌ای از بزرگی و افتخار بود. سیمرغ تو را به ما بازگرداند تا ایران از وجود تو بهره‌مند شود. من به تو اعتماد دارم و ایمان دارم که در آینده، با دلاوری‌هایت در کنار پهلوانان دیگر از ایران دفاع خواهی کرد."

با این سخنان، منوچهر نه تنها زال را به‌عنوان پهلوانی شایسته تأیید کرد، بلکه از او خواست تا در نبردها و مسئولیت‌های کشور به پادشاه و پهلوانان یاری برساند. زال با فروتنی و تعهد، قول داد که همیشه در خدمت ایران باشد.

برای مشاهده سایر بخش های کتاب شاهنامه فردوسی با سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز همراه باشید.
1 روز پیش

دسته‌بندی‌ها