به گزارش سرویس سرگرمی پایگاه خبری ساعدنیوز، رعد و برق، این پدیده مهیب و در عین حال زیبا و الهامبخش آسمانی، همواره مورد توجه شعرا و نویسندگان بوده است. از دیرباز، نور خیرهکننده برق و غرش مهیب رعد، نمادی از قدرت لایزال طبیعت، خشم آسمان، و در عین حال، بشارتی بر باران و زندگی بوده است. در این مقاله، به زیباترین متون و اشعار فارسی و جهانی در وصف رعد و برق میپردازیم و از جنبههای ادبی و فلسفی این پدیده شگفتانگیز رمزگشایی میکنیم.
زیباترین متن و شعر ادبی در مورد رعد و برق
"Raise your words, not voice.
It is rain that grows flowers, not thunder."
– Rumi
"دایره کلماتت رو بالا ببر نه صداتو.
به خاطر بارونه که گل رشد میکنه نه رعد و برق."
مولانا
⚡️⚡️⚡️⚡️
بعد از تمام ِ نشدن ها ، رفتن ها و از دست دادن ها ،
بعد از تمامِ شکستن ها و زمین خوردن ها ؛
سرت را بالا بگیر ، نفسی عمیق بکش و خودت را برای روزهای بهتر ، آماده کن .
که بعد از هر رعد و برق ، بارانی ست و پشتِ هر ابری ، آفتابی ...
⚡️⚡️⚡️⚡️
یکی از لذت هایی که هنوز نتونستن بگیرن ازمون همین صدای رعد و برقه لامصب امید به زندگی میده به آدم
من برق قبل از رعد بارانم
از حال چشمانم خبر دارید؟
چشمان من یک ابر باران زاست
لطفا کنارم چتر بردارید
⚡️⚡️⚡️⚡️
وقتی رعد و برق می زند ،
نترس،
نرو بغل او..!!
وقتی دلت می گیرد
نخواه ، بغلت کند او..
اجازه نده شب ها
بهت نزدیک شود وقتی..
وقتی..
آخر،
چرا رفتی زن مردم شدی..!
⚡️⚡️⚡️⚡️
بغض کنی اشکت درنیاد
مثل این میمونه ک رعد و برق بزنه بارون نیاد:)
⚡️⚡️⚡️⚡️
چو رعد و برق می خندد ثنا و حمد می خوانم
چو چرخ صاف پرنورم به گرد ماه گردانم
زبانم عقده ای دارد چو موسی من ز فرعونان
ز رشک آنک فرعونی خبر یابد ز برهانم
فروبندید دستم را چو دریابید هستم را
به لشکرگاه فرعونی که من جاسوس سلطانم
نه جاسوسم نه ناموسم من از اسرار قدوسم
رها کن چونک سرمستم که تا لافی بپرانم
ز باده باد می خیزد که باده باد انگیزد
خصوصا این چنین باده که من از وی پریشانم
همه زهاد عالم را اگر بویی رسد زین می
چه ویرانی پدید آید چه گویم من نمی دانم
چه جای می که گر بویی از آن انفاس سرمستان
رسد در سنگ و در مرمر بلافد کب حیوانم
وجود من عزبخانه ست و آن مستان در او جمعند
دلم حیران کز ایشانم عجب یا خود من ایشانم
اگر من جنس ایشانم وگر من غیر ایشانم
نمی دانم همین دانم که من در روح و ریحانم (مواوی)
حسادت میکنم ..... به صــدای رعــــد
و برق آسمــان چـــه راحت
دردش را فریــــاد میزنـــد.....
⚡️⚡️⚡️⚡️
درد ایــن بـــار مـــرا تنــگ در آغـوش گرفت
رعد و برقی شد و تاب از من مدهوش گرفت
چشــم در چشــم تو افتـــــاد ، صدایـی پیچید
گونــــه ام زیر دو چشمـــان تـرم دوش گرفت
⚡️⚡️⚡️⚡️
رعد و برق!
برای چه فریاد می کشی؟
رعدت،
غریو به جامانده از کدامین جان بی پناه است؟
و برقت،
آتش کدامین آه بی نوا؟
⚡️⚡️⚡️⚡️
رعد و برق!
هان!
غرش کن؛
غرش کن
که طنین نای سوخته ای؛
فریاد زن
که امتداد خشم فرورفته در خود تنیده ای؛
⚡️⚡️⚡️⚡️
رعد و برق!
آی...!
نوری که می زنی،
به کجای تاریکی لحظه های انسداد نفس ها بتابد
و کدام ماهِ در پشتِ سیاهی های شب مانده را
به تابیدن فراخواند؟
⚡️⚡️⚡️⚡️
رعد و برق!
آی...!
نعره های آتشین تو ،
بسان زلزله های سرخوش زمین است
که پر غرور،
هدیه می دهد به آشیانه هر کس و ناکس
ویرانی را !
⚡️⚡️⚡️⚡️
رعد و برق!
هان!
وقت است؛
وقت است
که به نور تقدیم شوند
از جان،
آن غرش های پر التهاب کهکشان های بی صدا؛
بگذار،
بگذار:
نور با تو باشد و تو با نور،
نه تو در انتهای نور!
بگذار ،
بگذار:
بشنوند غریو درخشان آرزوهای ناب بر جای مانده ات را
آن مردمکان درخود مانده در هم لولیده بی اشتیاق
که هیچ گاه نور فریادهایت را ندیده اند
و فریادهای نورت را نشنیده؛
ای رعد و برق!
ابری تر از آسمان،
چشم من
که میباردت خیس.
من از رعد و برق نگاه تو
طوفانی ام،
کمی مهربان تر ببار بر سرِ جان من.
⚡️⚡️⚡️⚡️
پنجره آبی
شیشه ها سرد
هجوم واژه
ریزش اشک...
شب بیدار
آواز دیوانه ای در ته کوچه
مرگ خاموش
حلقه ای شکسته
و اعدام دختری بدست هوا....
⚡️⚡️⚡️⚡️
یقین دارم
آسمان را ستاره ای تنها نیست...
شب هنوز بیدار
پیرمردی تنهایی اش قصه ها دارد...
⚡️⚡️⚡️⚡️
برخیزم!
باران
شلاق میزند
بر پیکر دشت
رعد وبرق هراس
لحظه های گناه...
امشب آسمان گریان است
امشب باران میرقصد
امشب مهتاب پنهان است
امشب خدا زیباتر شد
امشب، شب بیدار است
امشب لحظه ها هشیارند
امشب رعد وبرق دیوانه است
امشب زمین دانا شد
امشب قاصدک آواره است
امشب زمان پیدا شد
امشب خنده ها جاریست
امشب رحمت می بارد
امشب شعر من خوشحال است
امشب احساس من خیس شد
امشب در من غوغا است
امشب دلم شاعرشد ...
⚡️⚡️⚡️⚡️
فضای داخلی - نور کم - شاعری کتک خورده
فضای داخلی - نور کم - گونه ای ترک خورده
فضای داخلی - نور رعد وبرق - یکی پشت صندلی
فضای داخلی - روی میز مطالعه – دفتری کپک خورده
فضای داخلی – بسته از نیمرخ شاعر- با زمینه ی پنجره
و صورتی که معلوم نیست برای چه چک خورده
فضای داخلی - گردش چشم های خسته از روی ناچاری
و سرگیجه از پاتکی که امروز در ونک خورده
فضای داخلی – صدای مبهم هذیان مرد در گوش اتاق
تورم گلو و صدای گرفته از بغضی که نم نمک خورده
فضای دا ...
⚡️⚡️⚡️⚡️
جمعبندی
رعد و برق، این آتشبازی باشکوه آسمان، همواره الهامبخش هنرمندان و متفکران بوده و خواهد بود. درخشش آن، یادآور نور امید در تاریکی و غرش آن، طنین قدرت بیمثال هستی است. آیا شما نیز تجربهای از زیبایی و تاثیر رعد و برق داشتهاید که مایلید به اشتراک بگذارید؟
>>