یکشنبه، 28 اردیبهشت، 1404

غزل جاودانه‌ سعدی با صدای زیبا و نافذ رشید کاکاوند در توصیف درد جدایی و فراق + ویدئو / ای ساربان! آهسته رو کآرام جانم می‌رود...

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، رشید کاکاوند (زادهٔ 1346 در نیشابور) دکتر ادبیات فارسی، شاعر، داستان‌نویس، ترانه‌سرا، پژوهشگر ادبیات فارسی، مجری رادیو و تلویزیون و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی است. دوره کارشناسی ادبیات را در دانشگاه علامه طباطبایی، فوق لیسانس در دانشگاه آزاد کرج و دکتری ادبیات فارسی را دردانشگاه کردستان در سنندج خوانده و اکنون عضو هیئت علمی و مدرس دانشگاه آزاد کرج است. کاکاوند به تفأل حافظ و قصه‌گویی نیز معروف است.

ای ساربان! آهسته رو کآرام جانم می‌رود

وآن دل که با خود داشتم، با دل‌سِتانم می‌رود

من مانده‌ام مهجور از او، بیچاره و رنجور از او

گویی که نیشی دور از او، در استخوانم می‌رود

گفتم، به نیرنگ و فسون پنهان، کنم ریشِ درون

پنهان نمی‌ماند که خون، بر آستانم می‌رود

مَحمل بدار ای ساروان! تندی مکن با کاروان

کز عشق آن سرو روان، گویی روانم می‌رود

او می‌رود دامن‌کشان، من زَهرِ تنهایی‌چشان

دیگر مپرس از من نشان‌، کز دل، نشانم می‌رود

برگشت یار سرکشم، بگذاشت عیش ناخوشم

چون مجمری پرآتشم، کز سر دخانم می‌رود

با آن همه بیداد او، وین عهد بی‌بنیاد او

در سینه دارم یاد او، یا بر زبانم می‌رود

بازآی و بر چشمم نشین، ای دلسِتان نازنین!

کآشوب و فریاد از زمین، بر آسمانم می‌رود

شب تا سحر می‌نَغنَوَم، واندرز کس می‌نَشنَوَم

وین ره نه قاصد می‌روم، کز کف عنانم می‌رود

گفتم بگریم تا اِبِل، چون خَر فرو ماند به گِل

وین نیز نتوانم که دل، با کاروانم می‌رود

صبر از وصال یار من، برگشتن از دلدار من

گر چه نباشد کار من، هم کار از آنم می‌رود

در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن

من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم می‌رود

سعدی! فغان از دست ما, لایق نبود ای بی‌وفا!

طاقت نمی‌آرم جفا، کار از فغانم می‌رود


9 ساعت پیش

دسته‌بندی‌ها