به گزارش سرویس حوادث ساعد نیوز به نقل از رکنا، از چندی قبل پلیس با شکایتهای متعدد چند توریست روبهرو شد که مدعی بودند یک عکاس در اماکن تفریحی و تاریخی به آنها نزدیک شده و با این ادعا که مأمور است و باید آنها را بازرسی کند اموالشان را سرقت کرده است.
بدین ترتیب مأموران پلیس وارد عمل شده و محلهای توریستی را زیر نظر گرفتند. از طرفی همزمان با اعلام شکایتها، تصویر چهرهنگاری شده متهم نیز به دست آمد تا اینکه چند روز قبل مأموران پلیس حین گشتزنی به مردی مشکوک شدند که مشغول صحبت با دو توریست بود. از آنجا که تصویر مرد جوان شباهت زیادی با تصویر چهرهنگاری شده سارق داشت، مأموران وارد عمل شده و متهم را که قصد داشت از دو توریست سرقت کند دستگیر کردند.
پول حرام زندگیام را نابود کرد
متهم که به اتهام سرقت بازداشت شده، وقتی در بازداشتگاه پلیس حالش بد شد و او را به بیمارستان بردند، متوجه شد که مبتلا به بیماری ایدز است.
چرا فقط از گردشگران خارجی سرقت میکردی؟
چون خارجی بودند، پول و دلار و اموال باارزش زیادی داشتند و راحتتر میشد از آنها سرقت کرد.
شگرد سرقتت چه بود؟
اولین مرحله به عنوان عکاس ایفای نقش میکردم. به سراغ سوژهها میرفتم و میگفتم میخواهم از شما عکاسی کنم. وقتی مطمئن میشدم آنها ایرانی نیستند، میگفتم من مأمور پلیس هستم و شما مشکوک به حمل مواد مخدر هستید. من خیلی حرفهای هستم. به دو زبان انگلیسی و فرانسوی تسلط دارم و با توریستها هم به انگلیسی و فرانسوی صحبت میکردم. از طرفی با خودم اسلحه و بیسیم میبردم، اسلحهام قلابی بود اما آنها که نمیدانستند و تصور میکردند واقعاً مأمور مخفی هستم در نقش عکاس.
به آنها میگفتم شما مواد مخدر به همراه دارید و باید بازرسی بدنی شوید. گوشی و وسایل باارزش آنها را میگرفتم و به دروغ میگفتم به فلان کلانتری بیایید و اموالتان را تحویل بگیرید.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
حقیقتش را بخواهید چون سوژههایم توریست بودند و معمولاً وقت شکایت ندارند و زمانی که شاکی نباشد پس پلیس هم رسیدگی نمیکند، فکرش را نمیکردم دستگیر شوم.
چطور این ایده به ذهنت رسید؟
زمانی که سرباز بودم، هم خدمتیام با این ایده سرقت میکرد. او لباس سربازی میپوشید و به همین شیوه اموال قربانیانش را میگرفت. بعد از پایان خدمتم تصمیم گرفتم من هم به همین شیوه سرقت کنم که دستگیر شدم.
پس سابقهداری؟
بله به همین اتهام محکوم به 12 سال حبس شدم، اما بعد از 5 سال حبس با ردمال از زندان آزاد شدم. توبه کردم و تصمیم گرفتم کارهای خلاف را کنار بگذارم و زندگی عادی داشته باشم. وارد کارهای خدماتی شدم ولی با دوست ناباب گشتم و معتاد شدم.
اعتیاد باعث شد دوباره سرقتها را شروع کنم اما نه سرقت به این صورت، معمولاً کیفقاپی و وسایل داخل خودرو را سرقت میکردم. ولی از این راه خیلی پول گیرم نیامد و تصمیم گرفتم همان شگرد قبلی را انجام دهم.
در این مدت هم چند بار بازداشت شدم و به زندان افتادم و پس از تحمل حبس دوباره آزاد شدم.
کی فهمیدی ایدز داری؟
وقتی بازداشت شدم، حالم بد شد و به بیمارستان منتقل شدم. آنجا به من گفتند مبتلا به بیماری ایدز هستم. خیلی ناراحتم و فکر میکنم تاوان اشتباهات گذشتهام را پس میدهم.