به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری ساعدنیوز، در روزهایی که پرونده مذاکرات ایران و آمریکا در فضای مبهم و ملتهبی پیش میرود، حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین ایران، با انتشار روایتی تازه از پشتپرده مذاکرات سعدآباد در سال 1382، خاطرهای از وعدههای نادیدهگرفتهشده اروپاییها را بازگو کرده است. این اظهارات در فضایی بیان شده که اروپا بار دیگر ایران را تهدید کرده و ابزار فشار تازهای به نام «مکانیسم ماشه» را مطرح کرده است؛ فضایی که روحانی با بازگشت به دو دهه قبل، بار دیگر از اثر بازدارنده تعلیق فعالیت هستهای سخن میگوید.
روحانی در کانال منتسب به خود، با لحنی افتخارآمیز از دعوت سه وزیر خارجه اروپایی به تهران در سال 82 سخن میگوید و میکوشد آن اقدام را عاملی برای جلوگیری از حمله احتمالی آمریکا به ایران جلوه دهد. او مدعی است که اروپاییها متعهد شده بودند در برابر آمریکا بایستند، اما برخلاف این وعدهها، شورای حکام علیه ایران قطعنامه صادر کرد و مذاکرات سعدآباد برای اجرای این قطعنامه آغاز شد. در این مذاکرات، ایران متعهد شد غنیسازی را تعلیق کرده، پروتکل الحاقی را اجرا و اطلاعات کاملی درباره برنامه هستهای خود ارائه دهد؛ اما در مقابل، اروپاییها به تعهدات خود پایبند نماندند.
این رویکرد، بهزعم بسیاری از تحلیلگران، همان نسخهای است که در برجام نیز تکرار شد. بعد از خروج آمریکا از برجام، روحانی همچنان به اروپا دل بسته بود و بهجای اخذ تضمینهای مؤثر، دلخوش به سازوکاری چون اینستکس شد؛ سازوکاری که صرفاً شامل اقلام بشردوستانه میشد و عملاً بیفایده بود. نهایتاً ایران مجبور شد گامبهگام تعهدات هستهای خود را کاهش دهد و اروپا نیز نهتنها از ایران حمایت نکرد، بلکه با کمک آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مسیر جدیدی از فشارها را باز کرد.
اکنون که فرانسه مجدداً تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه کرده، بازخوانی چنین روایتهایی از سوی روحانی نهتنها کمکی به حل مسئله نمیکند، بلکه زمینه را برای فشار بیشتر غرب فراهم میسازد. بهویژه آنکه روایت روحانی نشان میدهد او هنوز به همان رویکرد قدیمی خود باور دارد: امتیازدهی برای رفع تهدید.
بهنظر میرسد حسن روحانی همچنان بر این باور است که با اعتماد به وعدههای شفاهی اروپا و امتیازدهی یکطرفه، میتوان از بحرانها عبور کرد. اما تجربه مذاکرات سعدآباد و برجام نشان داد که خوشبینی افراطی نهتنها سودی ندارد، بلکه زمینهساز زیادهخواهی بیشتر طرف مقابل میشود. در فضای کنونی که غرب بار دیگر با ادبیات تهدید وارد میدان شده، تکرار همان نسخه قدیمی نه راهحل است و نه ضامن امنیت. سیاست خارجی نیازمند تدبیر، تضمین و توازن است؛ نه تکرار ذوقزدگیهایی که هزینههای سنگینی برای کشور به همراه داشتهاند.