به گزارش سرویس سرگرمی پایگاه خبری ساعدنیوز، گندمزار، این تابلوی زندهی طبیعت، جایی است که زمین و آسمان در هم میآمیزند و قصهای از زندگی و امید را روایت میکنند. در میان ساقههای طلایی که با هر نسیم به رقص درمیآیند، انگار روح طبیعت نفس میکشد و هر خوشه، وعدهای از برکت و پایداری را فریاد میزند. این مطلب، سفری است ادبی و احساسی به قلب گندمزار، جایی که خاک و خورشید با هم عاشقانهای بیصدا میسرایند.
زیباترین متنهای احساسی با مضمون گندم و گندمزار
می چرخم و می رقصم
در بین گندم زاری زیبا
می چرخم و می رقصم
مو هایم در هوا آزادانه درپروازند
دست هایم رها در زمان
چشم هایم خیره به آسمان
می چرخم و می رقصم
آزادم و رها
پاها در تکاپو
به این سو و آن سو
صدای برخورد نسیم را با تک تک تارهای گیسوانم می شنوم
و صدای فریاد گندم هایی را که زیر پاهایم له می شوند نیز
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
می چرخم و می رقصم
دستانم ، به بالا ، پایین
گاهی در چرخش ، گاهی بدون حرکتند
چشمانم ، بسته
می بویم
بوی شادی می آید
بوی ...
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
بوی نان از لا به لای گندم زار به گوش می رسد
و جوان در خاطرات
تکیه زده به همرا همیشگی خود
در جوب همیشه در گذر دهکده
رودی از پاکی را
گندم زار هدیه می کند
بوی نان همچنان جاریست.....
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
محبوب من
باد خودش
نزده می رقصد
من خودم
تمام دست های جهان را
قرض می گیرم ،
تا گندم زار موهایت را
شانه بزنم ...
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
گندم زار سوخته بود این شب
پرواز شور دُرنایی
بر تن آسمان
نشست
نسیمکی وزید
دختری در حجم آن
به طرف خاکستر شکوفه زد ..
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
گندم زار را می مانم به فصل درو
طلایی، مواج، عطرآگین، مترنم
گندم زار را می مانم به فصل درو
غمگین، ترسیده، بی دفاع در برابر برق نگاه داسها
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
با من از دست هایت
از پیشانی ات
و از آفتاب تندی که بر آن می تابد
از پیراهنت بگو
که باد
به سینه ات می چسباند آن را
وقتی در میان خوشه های گندم ایستاده ای
و فکر زمستان پیش رو
که به گرمای آغوش من می کشاندش.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
من
صدای نفست را
سلامی می دانم
که آفتاب
اولین بار
به دانه ی گندم داد….
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
وقتی که با تو به رقص برمی خیزم
پاهایم سنبله های گندم می شوند
و گیسوانم
طولانی ترین رودخانه ی جهان!
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
مرا یارای آن نیست که بی طرف بمانم
نه دربرابر زنی که شیفته ام می کند
نه در برابر شعری که حیرتزده ام می کند
نه در برابر عطری که به لرزه ام می افکند…
بی طرفی هرگز وجود ندارد
بین پرنده… و دانه ی گندم!
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
سکوت آب
می تواند خشکی باشد و فریاد عطش؛
سکوت گندم
می تواند گرسنه گی باشد
و غریو پیروزمند قحط؛
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
بوی گندم مال من،
هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من،
هر چی می کارم مال تو
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
زمین ادامه دستی است
که به گندم می رسد
زمین ادامه یک عشق است
که سرخ ترین پیراهن را بر تن دارد .
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
بهشتی شد مرا نظاره آن روی گندم گون
اگر گندم برون انداخت از فردوس آدم را
ندارد حاصلی سامان عشرت در کهنسالی
که نتواند نشاط عید برد از ماه نو خم را
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
ابنای زمان مثال گندم
وین دور فلک چو آسیابست
سعدی تو نه مرد وصل اویی
تا لاف زنی و قرب جویی
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
با سینه چاک همچو گندم
گرد تو روان چو آسیاییم
بر در زده ای چو حلقه ما را
ما رقص کنان که در سراییم
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
بهر گندم از بهشت آدم اگر بیرون فتاد
دیده ما در بهشت از روی گندم گون فتاد
خون زسیما می چکد شمشیر زهرآلود را
الحذر از چهره سبزی که ته گلگون فتاد
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
ما همچو خرمن ریخته گندم به کاه آمیخته
هین از نسیم باد جان که را ز گندم کن جدا
تا غم به سوی غم رود خرم سوی خرم رود
تا گل به سوی گل رود تا دل برآید بر سما
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
جمعبندی
گندمزار، فراتر از یک پهنهی کشاورزی، آیینهای است از صبر، عشق و چرخهی بیپایان حیات. هر ساقه، هر خوشه، و هر موج طلاییاش، یادآوری میکند که زیبایی در سادگی است و زندگی در دل سختیها شکوفا میشود. گندمزار، نه تنها نان به سفرهها میآورد، بلکه شعری است که قلب را سیراب میکند و روح را به سوی آرامش پرواز میدهد.
class="r-font-large">>برای مشاهده سایر مطالب مرتبط با >> class="r-font-large">>سرگرمی class="r-font-large">> اینجا کلیک کنید