آیا باغ عدن که حضرت آدم و همسرش حوا در ابتدا در آن زندگی میکردند مکانی بر روی زمین بوده است؟ و اگر چنین است، آن مکان دقیقاً کجا بوده؟ این پرسشها قرنهاست که ذهن پژوهشگران کتاب مقدس را درگیر کردهاند.
اکنون مطالعهای تازه با بهرهگیری از تحلیلهای رایانهای، ادعایی بحثبرانگیز را مطرح کرده: باغ عدن در مصر بوده و هرم بزرگ جیزه نیز با «درخت زندگی» پیوندی مستقیم دارد. با این حال محققان هشدار دادهاند که نویسندۀ این پژوهش جدید، از روشهایی نهچندان مرسوم برای رسیدن به نتیجه خود استفاده کرده است.
باغ عدن مفهومی دینی است که با نمادپردازی و معناهای معنوی گره خورده و بهعنوان مبدأ شکلگیری انسان و بهشتی ازدسترفته در نظر گرفته میشود. برخی پژوهشگران معتقدند مفهوم این باغ بر اساس مکانی مطرح شده است، همانطور که بسیاری از شهرها و مکانهای یادشده در متون مذهبی ادیان ابراهیمی بر اساس مکانهای جغرافیایی حقیقی شکل گرفتهاند.
class="r-img-ratio">>
نقاشی «باغ عدن»؛ اثر اراستوس سالزبری، سال 1860 میلادی
در کتاب مقدس عبری و عهد عتیق مسیحی آمده که باغ عدن جایی قرار داشته که چهار رودخانه به هم میرسیدند. در سِفر پیدایش کتاب مقدس، فصل 2، آیات 10 تا 14 میخوانیم:
«و نهری از عدن بیرون میرفت تا باغ را آبیاری کند؛ و از آنجا به چهار شاخه تقسیم میشد.» سپس نام چهار رود ذکر میشود:
پیشون، که گفته میشود دور سرزمین حویله جریان دارد، سرزمینی که در آن طلا، سنگ جزع و صمغ خوشبو یافت میشود؛ گیحون، که در اطراف سرزمین کوش جاری است؛ دجله، که بهسمت شرق آشور میرود؛ و فرات.
از میان این رودخانهها، ما امروزه دو مورد را بهخوبی میشناسیم: دجله و فرات که از ترکیه سرچشمه میگیرند و پس از گذر از سوریه و عراق، به خلیج فارس میریزند. اما دربارهی پیشون و گیحون، هنوز مشخص نیست دقیقاً به چه رودهایی اشاره شده.
در پژوهشی جدید، دکتر کنستانتین بوریسوف، مهندس رایانه، با مطالعه نقشههای قرون وسطایی، متون باستانی، نقلقولهای کتاب مقدس و شبیهسازیهای رایانهای، فرضیهای تازه مطرح میکند.
او معتقد است که رود گیحون احتمالاً به نیل در مصر اشاره دارد؛ ایدهای که در طول قرون، گاه و بیگاه مطرح شده است. بوریسوف مینویسد: «با بررسی بازسازی نقشهی هکاتئوس متعلق به حدود 500 سال پیش از میلاد، مشخص میشود تنها چهار رودخانهای که از اقیانوس احاطهکننده بیرون میآیند، نیل، دجله، فرات و سند هستند».
اما از اینجا، پژوهش به قلمروی شبهباستانشناسی وارد میشود. مقاله میگوید نقشهها باغ عدن را در کنار رودخانهای نمادین به نام «اوشنوس» نشان میدهند؛ رودی آسمانی که منشأ چهار رودخانهی دیگر است. این مفهوم ممکن است به شفق قطبی اشاره داشته باشد؛ پدیدهای طبیعی که در آسمان شب، نوارهایی درخشان به رنگ سبز و بنفش ایجاد میکند.
بوریسوف همچنین حدس میزند که این جریان آسمانی ممکن است با یک مسیر فرضی جهانی از عجایب باستانی، مثل اهرام جیزه، ماچو پیچو، اور و خطوط نازکا که در زاویهای حدود 30 درجه با خط استوا تلاقی میکنند، مرتبط باشد.
او مینویسد: «بهصورت فرضی، این مسیر میتواند نامزد مناسبی برای «رود آسمانی اوشنوس» باشد. منطقی است که فرهنگها بهدلیل اهمیت دینیِ این مسیر، به آن نزدیکتر میشدند».
در ادامه او ادعا میکند همین مسئله نیاز به ساختاری را توجیه میکند که بتواند نوری شبیه به شفق قطبی تولید کند؛ ساختاری که بهزعم او، همان هرم بزرگ جیزه است. او حتی پا را فراتر میگذارد و میگوید شبیهسازیهای انجامشده از «اتاق شاه» درون هرم، الگویی را نشان میدهند که هنگام تابش نور، شبیه درختی درخشان ظاهر میشود. بر اساس همین یافتهها، او ادعا میکند که «درخت زندگی» در باغ عدن، در واقع همان هرم بزرگ جیزه است.
در این پژوهش آمده است: «در فرهنگهای باستانی مصری، اکدی، آشوری، بابِلی، هندی، ایرانی، چینی و یونانی، مفهومی از کوه مقدس وجود دارد که در آن، درخت زندگی جای دارد. این بحث در نهایت به این نتیجه میرسد که کوه مقدس، همان جایی که درخت زندگی در آن قرار دارد، فقط میتواند هرم بزرگ جیزه باشد. همچنین، موقعیت باغ عدن دقیقاً در جیزه تعیین میشود، چون هیچ سازهی دیگری در جهان ویژگیهایی به این شکل ندارد».
البته همهی این گفتهها نیاز به تأمل و تردید جدی دارند زیرا ادعاهای خارقالعاده به شواهد خارقالعاده نیز نیاز دارند؛ شواهدی که به نظر میرسد در این تحقیق وجود ندارند.
این مقاله از مفاهیمی مثل «همراستایی پیشاتاریخی عجایب جهان» بهره میبرد؛ مفاهیمی که در باستانشناسی دانشگاهی جایگاهی ندارند. در حالی که ادعاهای این پژوهش جسورانه و خیالانگیز است، بیش از آنکه بر شواهد تجربی تکیه کند، به پیوندهای نمادین و تفاسیر ذهنی وابسته است.
اینکه هرم بزرگ جیزه «درخت زندگی» باشد، ایدهای جالب برای افزودن به بحثهای همیشگی درباره باغ عدن است، اما فعلاً بیشتر در حوزهی تفسیرهای شخصی جای دارد تا در قلمروی پژوهشهای علمی پذیرفتهشده.