دوشنبه، 08 اردیبهشت، 1404

هدیه خاص رهبر معظم انقلاب به یک دختر شیرازی که در حضور ایشان از حصر انتقاد کرد!

به گزارش سرویس سیاسی ساعدنیوز به نقل از میزان(سال 97)، ساعت حدود 4:30 است و دانشجویان در انتهای خیابان فلسطین صف کشیده‌اند، بچه‌های زیادی به امید آنکه آنجا دوستی ببینند و یا فرشته‌ای برایشان کارت بیاورد، زیر آفتاب ایستاده‌اند. زبان‌شان روزه است و چشم‌شان مدام پی دانشجویانی می‌چرخد که از سر خیابان به سمت حسینیه می‌آیند.

صف آرام‌آرام جلو می‌رود. بچه‌ها کفشهای‌شان را به کفشداری می‌دهند. یکی از دانشجویان جلوی در ورودی حسینیه شعری به بچه‌ها می‌دهد که همخوانی کنند. انگار از بچه‌های دفتر تحکیم وحدت است.

دانشجویان خودجوش شروع به شعار دادن می‌کنند. «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» ترجیع‌بند شعارهاست، و بعد حسینیه آرام می‌شود. یک شعار دخترانه، اما با بسامد بالا از آن‌طرف خنده حضار را به همراه دارد: «آمریکا آمریکا فکر نکنی ما زنیم/ تو دهنت می‌زنیم»

ساعت 5:15 دقیقه است؛ مسئولین تدارکات مراسم، صندلی رهبری را می‌چینند. یک صندلی معمولی، یک میز کوچک، چند برگ کاغذ و یک خودکار. حالا شیرین‌کاری دانشجویی بعضی‌ها هم گل کرده است. یکی در میان می‌گویند «آقا اومد» جمعیت نیم خیز می‌شود و دوباره می‌نشیند. شعار‌ها هم جنس دیگری گرفته:‌ای پسر فاطمه/ منتظر شمائیم...

بالای صندلی رهبری، حدیثی از امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) نصب شده که آقا بار‌ها در همین دیدار دانشجویی آن را خوانده‌اند: «العِلمُ سُلطانٌ، مَن وَجَدَهُ صالَ بِهِ، ومَن لَم یَجِدهُ صیلَ عَلَیهِ».

رأس ساعت 5:30 پرده‌های جایگاه کنار می‌رود؛ دانشجویان به سمت جلو هجوم می‌برند. دست‌ها رو به آقاست با شعار‌های محکم «ای رهبر آزاده / آماده ایم آماده». بعضی چشم‌شان پر از اشک است. آقا می‌خواهد دانشجویان بنشینند، اما حالا کسی عقب‌برو نیست. همه در یک فشردگی مطلق به سر می‌برند.

قاری شروع می‌کند به خواندن از آیه 24 سوره انفال: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا استَجیبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم»

مجری صحبتش را با این شعر آغاز می‌کند:

«اول سلام و بعد سلام و سپس سلام

با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام

معنای عشق غیر سلام و علیک نیست

وقتی سلام رکن نماز است، پس سلام!»

همان اول کار، مجری چند خط و نشان برای سخنران‌ها می‌کشد: «امسال برای اولین بار یک تریبون مجزا برای مجری در نظر گرفته شده تا مدیریت زمان هم بهتر انجام شود. هر نفر 7 دقیقه!» بعد رو به آقا می‌گوید: «آقا اجازه هست جلسه را با صحبت دانشجویان شروع کنیم؟» آقا با خنده می‌گویند: «این جلسه که اجازه نمی‌خواهد؛ جلسه برای همین تشکیل شده که بچه‌ها صحبت کنند» جمع هم می‌خندد و صلوات می‌فرستد.

سحر مهرابی نماینده نشریات دانشجویی پشت تریبون می‌آید. محور سخنرانی‌اش را گذاشته بر قانون و توجه به قانون اساسی. کنایه‌هایی هم درباره حصر فتنه‌گران می‌زند و آن را نادرست می‌داند. دانشجویان، اما با شعار «مرگ بر فتنه‌گر» همراهیش می‌کنند. او که اتفاقاً ترجیع‌بند سخنانش رعایت مّر قانون است، بر خلاف دیگران به جای 7 دقیقه وقت قانونی، 10 دقیقه صحبت می‌کند و به تذکر مجری هم توجهی ندارد! چند نفر از آن وسط داد می‌زنند «مدعی قانون؛ بیشتر از 7 دقیقه صحبت کردن بی‌قانونی است» آقا دستشان را بالا می‌آورند به نشانه آنکه بگذارید صحبتش را بکند. صحبتش که تمام می‌شود مجری با کنایه می‌گوید: «خوب نیست از قانون صحبت کنید و خودتان بی‌قانونی کنید» جمعیت برای اولین بار جدی جدی به مجری «احسنت» می‌گوید!

مهرابی هم مانند بقیه دانشجویان بعد از صحبتش پیش آقا می‌رود. آقا می‌گویند متنی را که خواندید به من بدهید. متنش را می‌دهد. آقا می‌گویند «دانشجو‌ها همه بچه‌های من هستند». به آقا می‌گوید شیرازی است و درخواست یک هدیه می‌کند. آقا می‌گویند قرآن بهتان هدیه می‌دهم.

برای پیگیری>> اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.

1 هفته پیش

دسته‌بندی‌ها