سه‌شنبه، 13 خرداد، 1404

سفر به عصر قاجار / خاطرات دکتر ویلز درباره سربازانی که فلک شدند + عکس

در اینجا گزیده‌ای از خاطرات دکتر ویلز را می‌خوانید که در آن دربارۀ مجازات سربازانی صحبت می‌کند که مامور نگهبانی از منزل شخصی موسوم به «حکیم‌باشی» شده بودند، اما در حین انجام ماموریتشان برای برخی از زنان و دختران همسایه ایجاد مزاحمت کرده بودند:

چند لحظه بعد وکیل‌باشی در حالیکه چوب فلک بلندی در دست داشت به همراه دو نفر سرباز گردن‌کلفت از در وارد شد. چوب فلک عبارت است از یک چوب محکم ضخیم که در وسطش یک حلقه تسمه پهن جهت قرار دادن مچ پاهای محکوم دارد. دو نفر هر یک از دو طرف چوب را می‌چسبند تا پاهای شلاق‌خورنده را بالا نگه دارند. گاهی به جای شلاق از چوب آلبالو استفاده می‌شود . . .

. . . این شلاق زدن توام با التماس و داد و فریاد سربازان خطاکار بود. البته همۀ ترکه‌ها به کف پای آن‌ها نمی‌خورد و مامورین شلاق زننده به محض اینکه توجه حکیم‌باشی را به سمت دیگر می‌دیدند، سر ترکه را به جای کف پا به چوب فلک می‌کوبیدند . . .

سربازان مرتبا فریاد می‌کشیدند . . . در این ضمن من واسطه شدم و حکیم‌باشی هم با اشاره دست شلاق زدن را موقوف کرد. با نگرانی از حکیم‌باشی پرسیدم فکر نمی‌کنید این نوع شلاق زدن باعث چلاق شدن این بیچاره‌ها گردد؟ جواب داد: نه مطمئنم تا دو روز دیگر کاملا خوب می‌شوند و کوچکترین اثری از آن باقی نمی‌ماند. خود من در دوران طفولیت به هنگام تحصیل در مکتب‌خانه بارها به وسیله معلم فلک شده‌ام و ترکه زیادی به کف پایم زده‌اند. نه تنها من، بلکه همه بچه‌های مکتب‌رو کم و بیش از این ترکه‌ها نوش جان کرده‌اند و از طعم تلخ آن مطلعند.

class="r-img-ratio">>

صحبت ما به جریان شلاق زدن محکومین دربار به دستور شاه کشید. حکیم‌باشی می‌گفت فراشهای حکومتی مسئول شلاق زدن هستند. اغلب کسانی که محکوم به شلاق خوردن می‌شوند، قبلا با پرداختن رشوه به فراشان آن‌ها را راضی به آرامتر نواختن شلاق می‌کنند. زیرا فراشان قوی‌پنجه‌ای در دربار ناصرالدین شاه هستند که هیچکس تاب تحمل ده ضربه شلاق کامل و از روی قدرت آنان را ندارد و در صورت محکم نواختن چندین ضربه شلاق احتمال این هست که شلاق خورنده دیگر از جا بلند نشود یا به کلی فلج گردد.

از طرفی پوست کف پای ایرانیان کم‌بضاعت به علت پابرهنه رفتن کاملا ضخیم است و دارای مقاومت بیشتری در برابر شلاق خوردن می‌باشد. حتی بعضی از آن‌ها با وجود داشتن کفش، به منظور صرفه‌جویی و ساییده نشدن کف آن، به محض رسیدن به زمین‌های صاف که سنگلاخ نیستند، کفشهای خود را از پا می‌کنند و زیر بغل می‌زنند.

منبع: فرادید


2 ماه پیش

دسته‌بندی‌ها