به گزارش خبرنگار تئاتر ایرنا، «خونه مادر بزرگه» که این روزها در سالن سایه تئاتر شهر روی صحنه رفته است، در نگاه اول نوستالژی دهه شصتیها را به ذهن مخاطب متبادر میکند اما آنچه میبینید بسیار متفاوتتر از چیزی است که تصورش میرفت.
حیواناتی که در کنار یکدیگر و در خانه مادر بزرگ مسالمتآمیز با هم زندگی میکنند اما اتفاقی منجر به بروز اختلافهای شدیدی میان آنها میشود که داستان به گونهای دیگر رقم میخورد.
نمایش «خونه مادر بزرگه» مصداق بارز جوامعی است که در آن حرص و طمع، نیرنگ و فریب و خیلی دیگر از خصوصیات نازیبای افراد با نقاب حیوانی نمود عینی پیدا میکند. خصوصیاتی که باعث میشود برای بقای جانشان مرگ را میان یکدیگر به قرعه میگذارند و در نهایت پیروز میدان چیزی جز شرافت و صداقت نیست.
محسن آزاد کارگردان نمایش «خونه مادربزرگه» به خبرنگار تئاتر ایرنا میگوید: نمایشنامه، برداشتی از سریال کودک و نوجوان «خونه مادربزرگه» است و تاکید نکردیم که بازآفرینی میکنیم و آن را دوباره برای اجرا میبریم. ما صرفا برداشت آزاد کردیم.
او درباره دلیل انتخاب «خونه مادربزرگه» برای اجرا اظهار داشت: از دوران کودکی این سریال برای من خیلی جالب بود که چگونه هر کدام از حیوانات که در طبیعت میتوانند شکار کنند در کنار هم زندگی میکنند. سالها که گذشت جوابها و دلایلی پیدا کردم تا خودم را قانع کنم.
آزاد گفت: در ابتدای نمایش نشان میدهیم که حیوانات در کنار همدیگر زندگی میکنند تا این که رازی برملا میشود و آن اتفاق میافتد و باعث میشود بنیان آنها به هم میریزد.
به گفته او «خونه مادر بزرگه» نماد جامعه است و حیوانات مصداق بارز افراد داخل آن افراد جامعه هستند.
آزاد، انتقاد از انسانها با نقاب حیوانها را تم اصلی نمایش عنوان کرده و میگوید: شخصیتهای داستان از سر حرص و طمع، از این که موقعیت خوبی برایشان اتفاق بیفتد که سود و منفعتی داشته باشد، حتی به کسی که به آنها پناه داده خیانت میکنند.
این کارگردان تئاتر همچنین درباره چالشهای کار گفت: دعواها در «خونه مادربزرگه» هم بود. سعی کردیم در ابتدا، این روابط بین حیوانات باشد که مقداری روند درگیریها و قهر و آشتی نیز باشد تا این که چاه آب کنده میشود و بحث بر سر منافع است که با هم تیم میشوند و زد و بندهایی پشت پرده میکنند تا سهم بیشتری ببرند.
کارگردان نمایش «خونه مادربزرگه» در عین حال درباره بازخوردهای نمایش گفت: میگفتم یا مثبت است یا منفی و حد وسط ندارد. اکنون برخی به عشق «خونه مادربزرگه» که با آن خاطره دارند میآیند تا دوباره آن خاطرات تکرار شود اما وقتی میآیند داستان چیز دیگری است. یک سری غافلگیر می شوند و برخی هم خوششان نمیآید.
او درباره انتخاب بازیگران هم خاطرنشان کرد: همگی از دوستان قدیمی بودند و روی آنها شناخت داشتم و با برخی هم چند کار کرده بودیم. برخی هم چون از دوستان قدیمی بودند و شناخت داشتم وارد کار شدند.
او تاکید کرد: اگر مخاطبان اهل تلنگر خوردن و اندیشه هستند این کار را ببینند. فضای کار، جدی و دارک است اما کلی حرف برای گفتن از حیث سیاسی، اجتماعی و روانشناسی دارد.
سودابه جعفرزاد بازیگر نقش گل باقالی در نمایش «خونه مادربزرگه» هم گفت: این شخصیت همان گل باقالی سریال کودک و نوجوان نیست. در «خونه مادربزرگه» داستان متفاوتتر از نوستالژی ماست. داستان تغییر کرده و مقداری دارک شده است و گل باقالی هم طبیعتا همان گل باقالی مهربان نیست و مقداری خودخواهتر و خاکستریتر شده است.
او افزود: همیشه وقتی نقشی به من پیشنهاد میشود نگاه می کنم ببینم چقدر من را میتواند به چالش بکشد و چون این شخصیت مقداری از من دور است و نوع اجرا رئال نبود، جالب بود که ببینم چقدر میتوانم خودم را به چالش بکشم، محک بزنم و با همفکری کارگردان به تعاملی برسم.
جعفرزاد اضافه کرد: من همیشه منتقد سختی برای خودم هستم و خودم را همیشه نقد میکنم و از خودم راضی نیستم. هر کسی دیده نقد خوبی نسبت به این نقش داشته است. خیلی سختگیرانه بخواهم نگاه کنم ۵۰ درصد از عهده کارم برآمدم.
او درباره بازخورد تماشاچیها هم گفت: دو دستهاند؛ یا دوست دارند و یا کلا دوست ندارند. کسانی که دوست دارند نظرات و نقدهایشان را میگویند و ما میپذیریم. برخی هم میبینند و نظراتشان محترم است و اگر ایراد یا کمبودی هست برطرف شود. هیچ کاری بدون عیب و نقص نیست. هر کاری برای اجرا میرود بی عیب نیست و از دید تماشاچی و آنچه از دید ما پنهان بوده روتوش میکنیم.