به گزارش خبرنگار ایرنا، عضو هیات علمی پژوشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این نشست، با تبیین تفاوتهای مفهومی میان آزادی بیان در حوزههای دانشگاهی، اجتماعی و رسانهای اظهار کرد:در فضای علمی و دانشگاهی، آزادی بیان به معنای تحریک و ایجاد تنش نیست، بلکه در خدمت حل مسئله و گفتوگوی روشمند است، ازاینرو، لازم است با تدوین کدهای رفتاری و ایجاد مصونیتهای حرفهای، زمینه مشارکت فعال استاد و دانشجو در مباحث حساس فراهم شود.
ضرورت برخورد کریمانه حکومت با آزادی بیان
محمود حکمت نیا افزود:در حوزه آزادی بیان اجتماعی، اگر بیانی واجد توهین یا هتک حرمت افراد باشد، بهویژه در مواردی که جنبه حقالناسی دارد، نمیتوان با تساهل از کنار آن گذشت. در عین حال، حاکمیت باید در برخورد با آزادی های بیان رویکردی کریمانه، همراه با سعه صدر و در چارچوب ضوابط قانونی اتخاذ کند.
وی گفت: در تعریف فقهی، آزادی بیان بهعنوان یک حق یا اصل بنیادین کمتر به صورت مستقیم مورد اشاره قرار گرفتهاست، آنچه در اینجا اهمیت دارد، مرزگذاری و تعیین حدود این آزادی است؛ چراکه در فقه، مواردی وجود دارد که اگرچه حرام یا مکروهاند، اما الزاماً قابل تعقیب و مجازات قانونی نیستند. بنابراین، دولت نمیتواند در همه حوزههای ممنوعه مداخله کند.
وی با اشاره به منظومه فکری مقام معظم رهبری درباره آزادی بیان خاطرنشان کرد: از منظر معظمله ، آزادی بیان امری ضروری برای کشف حقیقت، ارتقاء عقلانیت جمعی و نیل به تمدنسازی اسلامی است، در بیانات ایشان، مشاوره، مناظره و تضارب آرا بسترهای اصلی تحقق این اهداف هستند.
حکمتنیا افزود: تمدن بدون آزادی بیان، شکل نمیگیرد آزادی بیان در این چارچوب، بیش از آنکه تهدید تلقی شود، یک ظرفیت راهبردی برای حل مسئله و توسعه عقلانیت دینی و اجتماعی است.
ضرورت تفکیک بین آزادی بیان دانشگاهی و اجتماعی
حکمتنیا با اشاره به تمایز میان «آزادی بیان» و «آزادی دانشگاهی» توضیح داد: کرسیهای آزاداندیشی که در بیانات مقام معظم رهبری بارها مورد تأکید قرار گرفتهاند، بیشتر ذیل مفهوم آزادی علمی و دانشگاهی قرار میگیرند تا آزادی بیان به مفهوم عام، آزادی علمی تابع تعهدات حرفهای و الزامات ساختاری دانشگاههاست و الزاماً با آزادیهای اجتماعی همپوشانی کامل ندارد. ممکن است سخنی در محیط دانشگاه قابل پذیرش باشد، اما بیان عمومی آن پیامدهای اجتماعی خاصی داشته باشد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به نسبت آزادی بیان با اخلاق اشاره کرد و گفت: نمیتوان انتظار داشت که در همه سطوح آزادی بیان، رعایت کامل اخلاق ممکن باشد. با این حال، مرز آزادی و اخلاق نباید بهمثابه یک تهدید تلقی شود، بلکه باید آن را بهعنوان یک مسئله و چالش نهادینهسازی کرد. در این میان، توجه به معیارهای قانونی، حدود تعزیرات و چارچوبهای قضایی ضروری است.
این مدرس حوزه و دانشگاه، با اشاره به تجارب جهانی نیز افزود:در بسیاری از کشورها، افشای اطلاعات محرمانه توسط خبرنگاران در صورتیکه با هدف تحقق مصلحتی بالاتر انجام شود، بلامانع و حتی حمایتشده است، در مقابل، برخی موضوعات مانند امور جنسی که بیشتر ناظر به عوامل تحریکزا هستند، اصولاً از دایره آزادی بیان خارج تلقی میشود.
وی با اشاره به تفاوت بین ابزارهای بیان، یادآور شد: آزادی بیان در قالب نوشتار با گفتوگوی زنده و مستقیم متفاوت است؛ چراکه در گفتوگو، حرکات بدنی، لحن بیان و دیگر عناصر ارتباطی میتوانند نقش تحریکپذیر ایفا کنند و بر نحوه دریافت پیام تأثیرگذار باشند، از اینرو، ضوابط اخلاقی و قانونی در هر یک از این حوزهها باید بهطور جداگانه تدوین و لحاظ شود.
حکمتنیا بیان کرد: برای شناخت منظومه فکری آیتالله خامنهای در حوزه آزادی بیان، لازم است علاوهبر بررسی دقیق احکام حکومتی و فتاوای فقهی ایشان، به بیانات عمومی و مواضع اجتماعی معظمله نیز توجه کرد. این منظومه باید نهتنها بهعنوان یک چارچوب نظری، بلکه بهعنوان یک دستگاه حل مسئله و نظامسازی مورد تحلیل و بهرهبرداری قرار گیرد.
وی تصریح کرد:در هندسه آزادی بیان، مفاهیمی چون آزادی اظهار عقیده، آزادی مطبوعات، آزادی تجمعات و آزادی اندیشه، در قالب شبکهای از روابط اجتماعی و حقوقی معنا مییابد و باید با نگاهی سیستمی و تمدنی به آن نگریست.
آزادی بیان؛ مقدس اما پیچده در مبانی و تقنین
عضو هیات علمی دانشگاه تهران نیز در این نشست گفت: برخی بر این اعتقادند که گفتوگو درباره آزادی بیان و عقیده، یک بحث بدیهی و طبیعی در جوامع امروز است در مقابل برخی تاکید دارند که وقتی از آزادی بیان بهعنوان یک مفهوم حقوقی و ساختاری سخن میگوییم، باید میان قداست آن و پیچیدگیهای مبنایی و تقنینیاش تمایز قائل شد.
سید احمد حبیبنژاد، ادامه داد: عدهای نیز معتقدند که آزادی بیان مفهومی دستیافتنی اما دارای ظرایف نظری است.
مرز باریک نصیحت به حاکمیت و تحریک به آشوب
وی با اشاره به ضرورت تفکیک میان «حق شهروندی» و اقداماتی که خارج از این حق تعریف میشود، خاطرنشان کرد: یکی از وظایف مهم دستگاه قضایی، ترسیم مرز دقیق میان «نصیحت به حاکمیت» و «تحریک و آشوبآفرینی» است، ایجاد این تمایز، هم در تأمین حقوق اساسی مردم نقش دارد و هم در تثبیت نظم اجتماعی مؤثر است.
حبیبنژاد در ادامه با تأکید بر مفهوم «آزادی بیان متعالی» تصریح کرد: میتوان گفت هرگاه آزادی بیان در مسیر تعالی اجتماعی و ارتقای عقلانیت جمعی قرار گیرد، میتوان آن را «سقف آزادی بیان» دانست، این نوع از آزادی، ناظر به رشد فردی و جمعی و نه صرفاً ابراز بدون مسئولیت است.
این مدرس دانشگاه با نفی امکان تحقق آزادی مطلق اظهار کرد: آزادی بیقید و بند نه ممکن است و نه بایسته. حیات اجتماعی نیازمند تنظیم، مدیریت و قانونگذاری است و بدون این چارچوبها، آزادی تبدیل به آشفتگی میشود، از همینرو، محدودسازی آزادیها در شرایط خاص، ضرورتی انکارناپذیر است، هرچند باید با رعایت ضوابط و اصول دقیق صورت گیرد.
آزادی مطلق نه مطلوب است نه بایسته
وی سه عارضه یا آسیب مهم در حوزه آزادی بیان را چنین برشمرد: نخست، «سلب آزادی» که طبق اصل ۹ قانون اساسی، تحت هیچ شرایطی مجاز نیست و هیچ مقامی حق ندارد آزادی مشروع شهروندان را سلب کند؛ دوم، «تعلیق آزادی» که هرچند طبق اصل ۷۹ قانون اساسی در شرایط خاص ممکن است، اما در ۴۵ سال گذشته حتی یکبار نیز از این ماده استفاده نشدهاست؛ و سوم، «تحدید آزادی» که اگرچه در برخی موارد مانند تهدید به نظم عمومی یا تضییع حقوق دیگران امکانپذیر است، اما باید با دقت، تناسب و مشروعیت اخلاقی همراه باشد.
حبیبنژاد با تأکید بر اهمیت شیوه محدودسازی آزادیها افزود: مسئله اصلی فقط محدودسازی نیست، بلکه چگونگی و چارچوب این اقدام مهم است، در برخی کشورها اصولی همچون ممنوعیت سوءاستفاده از مقام، تناسب در محدودیت، الزام به توجیه اخلاقی و امکان کنترل قضایی لحاظ میشود. در نظام حقوقی ایران نیز باید مسیر مشابهی طراحی و نهادینه شود.
وی ادامه داد: کسی که آزادی بیانش محدود شدهاست، باید حق شکایت و رسیدگی قضایی داشته باشد. صرف صدور یک دستور اجرایی یا امنیتی نباید منجر به سلب آزادی فردی شود. همچنین یکی از نیازهای مهم کشورها، احصا و شناسایی دقیق موانع آزادی بیان در دستگاههای مختلف و تجمیع و تقنین اصولی این حوزه است تا از برخوردهای سلیقهای و ناهماهنگ جلوگیری شود.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران در بخش پایانی سخنان خود، نسبت آزادی بیان با اخلاق را در قالب مفهوم «رشد» تبیین کرد و گفت: آزادی بیانی که به رشد فکری، اخلاقی و اجتماعی جامعه منتهی نشود، نمیتواند در زمره آزادیهای متعالی باشد، مرجع تشخیص این نوع از آزادی، دولتها نیستند، بلکه عقلانیت و وجدان جمعی است؛ و این وجدان تنها زمانی شکل میگیرد که فضای گفتوگوی آزاد، خردمندانه و منصفانه در جامعه حاکم شود.