به گزارش ایرنا، حسین جابری انصاری، در ویژه برنامه تصویری «نصر ماندگار» در استودیو ایرنا درباره شخصیت و الگوهای رفتاری سید حسن نصرالله اظهار داشت: این توفیق را داشتم که در یکی دو دهه گذشته بارها و بارها شهید نصرالله را از نزدیک ببینم و در سالیان اخیر و دهه اخیرِ دوران مسئولیتم در وزارت امور خارجه از این توفیق متراکم برخوردار بودم که ساعتهای طولانی و در هر نشستی، دو یا سه ساعت گاه تا ۵ ساعت و گاهی تا ۲ و ۳ بامداد، با ایشان همنشینی و همسخنی داشته باشم. بنابراین، نگاه من به سید نگاه از دور و نزدیک است، یعنی از هر دو زاویه دور و نزدیک سید را دیدهام.
مدیرعامل خبرگزاری ایرنا با بیان اینکه سالها سخنرانیها و نقشآفرینیهای شهید نصرالله را از مسیر دوربینها و رسانهها و از دور دیدهام، و سالیانی هم از نزدیک این فرصت را داشتم که سید را در نشستهای خیلی خصوصی و خیلی کوچک ساعتها مشاهده کنم، گفت: بنابراین، روایت من به یک معنا روایت علمی و موضوعی است که از دور مطالعه کردهام، و به معنای دیگر نیز شهادت عینی از نزدیک است.
جابری انصاری با اشاره به اینکه سید حسن نصرالله، شخصیتی با ویژگیهای استثنایی بود، اظهار داشت: ایشان یک سخنور بسیار زبردست و توانمند، رهبر مقتدر و دارای کاریزما یا فرحایزدی به معنای دقیق کلمه بود. شهید نصرالله یک رهبر هوشمند و سیاستمداری بسیار باهوش، دقیق، نکتهسنج، فرصت شناس و فرصتسنج بود؛ انسانی که ویژگیهای مختلف، و گاه متناقض، یا به ظاهر متناقضی را با یکدیگر جمع کرده بود.
وی ادامه داد: شما از زاویه نگاه ماکس وبری به سهگانه مشروعیت به شمول سنت، کاریزما و قانونیت به موضوع پرداختید. به اعتقاد من هر سه این سهگانهها را هم حزبالله به عنوان یک تشکل و یک نهاد سیاسی و اجتماعی موثر در لبنان و منطقه، و هم شخص سید حسن نصرالله به عنوان نماد برتر این تشکل، با هم جمع کرده است. اما تنها این سهگانه نیست که در وجود او جمع میشود.
جابری انصاری افزود: به اعتقاد من یکی از این جنبههای به ظاهر متناقض، جمع بین سه ویژگی لبنانی بودن تا مغز استخوان، شیعه و پیرو مکتب اهل بیت بودن تا مغز استخوان، و ملتزم بودن به کنش اسلامی تا مغز استخوان بود. ما در منطقهای زندگی میکنیم که گاهی همین موضوعات دستمایه شکافهای عمیق، درگیریها و ستیزههای بسیار خشن و حتی خون آلودی میشود. در حالی که ما در وجود سید حسن، و در نهاد اجتماعی که او رهبری میکرد (حزب الله) همه این به ظاهر متناقضها را در یک مسیر، در یک جهت، در کنار هم و به صورت متراکم و جمعشده با هم میدیدیم.
وی ادامه داد: به اعتقاد من کارِ کارستان سید حسن نصرالله جمع این به ظاهر متناقضات بود. این شخصیت چند بعدی، او را به یک عنصر اساسی و تاثیرگذار در مقیاس تاریخی خودش در لبنان و منطقه عربی و اسلامی تبدیل کرد. معمولا اینگونه تاثیرگذاریها، جزو ویژگی شخصیتهای این چنینی است؛ که امور به ظاهر متناقض را با هم جمع میکنند، و جامع همه این خوبیها در کنار هم، در یک بردار و به یک سمت و سوی مشخص است؛ و سید از اینگونه شخصیتها بود.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه به نظر میرسد سید حسن نصرالله، به خصوص در نقطه بلوغ اجتماعی-سیاسی خود، به یک تلفیق یا راه سوم و یا برداشتن دوگانههای کاذب رسیده بود، گفت: زندگی و عمل سید حرفها و درسهای بسیار دارد. گاهی این دوگانهها و شکافهایی که تصویر میکنیم یا به آن دامن میزنیم -توسط پیروان تندرویی که از معنای دقیق این مکاتب دور میشوند- با واقعیت خود آن شخصیتها منطبق نیست.
جابری انصاری افزود: واقعیت این است، در عین حال که میتوان از دو مکتب و دو مدرسه امام موسی صدر و مدرسه امام خمینی نام برد، اما نقاط التقا و اشتراک این دو مکتب و این دو مدرسه بسیار است. گاه بر نقاط افتراق آنها تکیه شده است. به اعتقاد من اینها اگرچه تمایزهایی از هم دارند، اما بالاترین دلیلِ اینکه این دو با هم متناقض نیستند، جمع آنها در وجود شخصیتی است که به عنوان نمونهای عملی بالیده و در دل این دو مدرسه رشد کرده است. مدرسه اجتماعی که شما نماد آن را امام موسی صدر میدانید و مدرسه اسلام سیاسی که نماد برتر او را امام خمینی معرفی کردید، سید اینها را با هم و در کنار هم جمع کرده است.
وی تصریح کرد: بیتردید سید حسن نصرالله فرزند امام موسی صدر بود. آن روزی را که (با سید حسن نصرالله) در ارتباط با امام موسی صدر و جریانی که برای ایشان پیش آمد صحبت میکردیم، هیچ وقت برق چشمها، و اشکهای جمعشده در چشمهای ایشان را فراموش نمیکنم؛ که از مظلومیت آقای موسی صدر صحبت میکرد و نزدیک بود که به طور کامل به گریه بیفتد و تغییر صدا بر وجود او غلبه کامل پیدا کند.
جابری انصاری خاطرنشان کرد: بیتردید سید حسن نصرالله در دامن چنین مدرسه و چنین نگاهی پرورش و فرصت یافته بود. سید از آغاز نوجوانی و جوانیاش، تا آخر و نیز هنگام شهادت، خود را مدیون شخصیت استثنایی امام موسی صدر و تاثیرات مکتب تربیتی، آموزشی و سیاسی او میدانست.
وی گفت: اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی، گفتمان انقلاب و مدرسه انقلاب اسلامی ایران، در محیط پیرامونی، و در منطقه عربی و اسلامی تاثیرات گستردهای گذاشت. یکی از جاهایی که این تاثیرات متبلور شد و خود را بیش از همه جا نشان داد، محیط شامات و به شکل خاص لبنان، و تجربه حزبالله، -به ویژه از سال ۱۹۸۲ به بعد- بود. حزب الله از دل حزبالدعوه شاخه لبنان، و جنبش امل، که با رهبری امام موسی صدر تاسیس شده بود، شکل گرفت و به نحوی هر دو میراث را با هم ترکیب کرد.
وی افزود: خوبیهای مکتب و مدرسه امام موسی صدر و دستاوردهای آن را با فرصتهای بینظیر و کمهمتای پیروزی انقلاب اسلامی و نوع نگاه امام خمینی (ره) در هم آمیخت و معجون جدیدی ساخت که در حزبالله و پیروزیهای بینظیر و نقشآفرینیهای استثنایی حزبالله در لبنان، در منطقه، در ارتباط با فلسطین و همه تحولات لبنان و منطقه عربی-اسلامی خودنمایی کرد.
جابری انصاری تاکید کرد: جمع این به ظاهر متناقضات و مفاهیمی که پیروان برخی از این مکاتبِ دوگانههای آشتیناپذیر بین آنها تعریف میکنند، نشان داد در وجود حزبالله و شخص سید حسن نصرالله آنگونه که گفته میشود اینها با هم متناقض نیست. در واقع تفسیرهایی بر اساس زمان، مکان و شرایط خاص است.
مدیرعامل خبرگزاری ایرنا افزود: سید، فرزند لبنان بود. استاد شهید مطهری یک جمله تاریخی دارد که میفرماید فتوای مجتهد روستایی بوی روستا میدهد و فتوای مجتهد شهری بوی شهر. زیستبوم لبنان، جامعه موزاییکی رنگارنگ و متنوع از طوایف و مذاهب، احزاب، گروهها و مصائب مختلف، یک تجربه استثنایی هم برای سیاستمداران و هم برای متفکران و هم برای شخصیتهای علمی و دینی در لبنان ایجاد کرد.
وی اظهار داشت: مرحوم علامه فضلالله را نگاه کنید، یک روحانی برجسته شیعی است اما در زیستبوم لبنان نفس میکشد و زندگی میکند، از مدرسه نجف و مدرسه سنتی تاریخی تشیع و اسلام فارغالتحصیل شده، اما در زیستبوم لبنان نفس کشیده، زندگی کرده، با مردم جوشیده و با مسائل و تحولات اجتماعی و سیاسی همراهی کرده است.
وی گفت: بیتردید انسان لبنانی ویژگیهای استثنایی و خاصی هم دارد. آنچه در قالب مقاومت اسلامی لبنان و در قالب حزبالله و شخصیت استثنایی سید حسن نصرالله بروز پیدا کرد، در عین حال که جامع ویژگیها و خوبیهای برخی مکاتب و مدرسههای مختلف است، نماینده روح انسان لبنانی و جامعه لبنانی -با همه ویژگیهایی که دارد- هم هست.
حزب الله یک گروه نظامی نیست، بلکه یک گروه سیاسی-اجتماعی فراگیر است
جابری انصاری با تاکید بر این که حزب الله یک گروه نظامی نیست، بلکه یک گروه سیاسی، اجتماعی و یک گروه فراگیری است که به نوعی بخش مهمی از جامعه لبنان را نمایندگی میکند، ادامه داد: حزبالله بیتردید یک گروه عقیدتی است و رهبر آن هم یک شخصیت عقیدتی است، اما این تنها یک بعد از ابعاد شخصیتی او و از ابعاد گسترده نهاد فراگیر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، دینی و مذهبی به نام حزبالله است.
وی تصریح کرد: اگر حزبالله چنین وضعیتی را نمایندگی نمیکرد و تنها یک گروه نظامی بود و یا آنگونه که در برخی ادبیات سیاسی گفته میشود یک گروه شبه نظامی بود، در برابر طغیان ارتش اشغالگر اسرائیل، -در مراسم تشییع پیکر سید حسن نصرالله و سید هاشم صفیالدین شما دیدید هواپیمای اسرائیلی آمدند و دیوار صوتی را شکستند و میخواستند وحشتآفرینی کنند- در برابر چنین طغیانی اگر یک فئه قلیلهای بود که فقط تفنگ داشت و فقط عملیات نظامی انجام میداد سالها قبل از بین رفته بود و تا امروز به تعبیر عامیانه دهها و صدها کفن پوسانده بود.
جابری انصاری ادامه داد: حزبالله توانست از سال ۱۹۸۲ تا ۲۰۰۰ مجموعه یک روند متراکم تاریخی را طی کند که منجر به پیروزی بینظیر و تاریخی برای اولین بار در برابر رژیم صهیونیستی شد. حزبالله به عنوان یک جنبش مقاومت و مجموعه مقاومتی موفق شد عقب نشینی بی قید و شرط را به طرف اسرائیلی و صهیونیستی تحمیل کند. تا آن تاریخ اسرائیلیها از صحرای سینا بیرون رفته بودند، اما با هزار قید و بند سیاسی و امنیتی بر دولت مصر، که تا همین امروز دولت مصر را در قید و بندهای کمپدیوید مقید، محدود و گرفتار کرده است؛ با دولت اردن نیز با هزاران قید و بند و تحمیل شرایط خودشان صلح کردند.
مدیرعامل خبرگزاری ایرنا افزود: سال ۲۰۰۰ حزبالله توانست با رهبری بینظیر سید حسن و شهدای خود و اراده خود و برنامه همه جانبه و متکامل خود، و در هم تنیدگی گستردهاش با جامعه و نخبگان لبنانی و بستر سیاسی، اجتماعی، دینی و مذهبی لبنان پیروزی بینظیر را کسب کند. از آن تاریخ تا تاریخ شهادت نصرالله، حزبالله همچنان به عنوان یک عنصر مستحکم با تاثیرات گسترده سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در عرصه سیاست و حکومت، هم در سطح رسمی و هم در سطح غیر رسمی، در لبنان باقی مانده است.
وی گفت: اینها هیچگاه از یک گروه شبهنظامی یا جمعی تفنگ به دست بیرون نمیآید. حتما حزبالله تفنگ داشت و استفاده از تفنگ و ابزارهای نظامی را خوب بلد بود، تاکتیکهای جنگی، عملیاتی و میدانی بسیار موفقی داشت، اما این تنها یک بعد کوچک از ابعاد این موجودیت و این واقعیتی بود که حزبالله و شخص سید حسن نمایندگی میکرد.
جابری انصاری تصریح کرد: اگر این چند بعدی بودن، تداخل و گستردگی عجیب و غریب در جامعه لبنانی نبود و این لبنان به معنای دولت و ملت، پناهگاه این گروه مقاومت و این جنبش مقاومت و رهبری آن نبود، هیچگاه آن پیروزیهای بزرگ اتفاق نمیافتاد. حتماً نقش این فئه قلیله در پیشتازی، پیشاهنگی و بالاترین درجات شهادت و ایثار نقش مهمی در این پیروزی استثنایی دارد، اما این هاضمه و این پناهگاه اجتماعی و سیاسی و مردمی گسترده در لبنان نه فقط در طائفه و مذهب شیعه و شیعیان، که در گستره بزرگتر اجتماعی لبنان هم نقش استثنایی و بزرگی در این پیروزی دارد.
وی خاطرنشان کرد: شما نگاه کنید سید در بیش از دو دهه پیش از شهادت، در کلیسایی با آقای میشل عون ژنرال سابق ارتش لبنان و یک شخصیت برجسته مسیحی مارونی لبنانی، که حتی در دورهای از تاریخ خود با حزبالله و سوریه -متحد حزبالله- درگیری و اصطکاک مستقیم داشته، همپیمانی میکند و تقریبا تا هنگام شهادت این همپیمانی ادامه پیدا میکند.
جابری انصاری افزود: جریان آزاد ملی لبنان به رهبری میشل عون جزئی از این بنیه مستحکم مقاومت و حزبالله بود. اگر حزبالله فقط یک جریان شبه نظامی و یا به معنای عقیدتی خود یک جریان شیعی یا اسلامی بود، که البته همه اینها بود اما اینها تنها نبود، ابعاد دیگری هم داشت. اگر فقط یکی از این ابعاد بود، چگونه یک رهبر برجسته مسیحی که نماینده روح جمعی بخش مهمی از مسیحیان لبنان است، با همه ستیزههای تاریخی و رقابتهایی که بین اجزای این جامعه موزاییکی لبنان وجود داشته، میآمد و پیمان میبست و این همپیمانی بیش از دو دهه تداوم پیدا میکرد؟
وی گفت: این به دلیل چند بعدی بودن حزبالله و گستردگی نفوذ و حضور حزبالله در ارکان مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی لبنان بود؛ که یک همپیمان بزرگی در این اندازه، در کنار سید در یک قالب مشترک مینشست. یک همپیمانی موضعی و لحظهای هم نبود که بگوییم برای یک ماه و دو ماه و یا یک اتفاق بود.
مدیر عامل ایرنا تصریح کرد: اینکه اینها در کنار هم یک روند و یک امر مداوم بیش از دو دههای را خلق میکند نشان میدهد حزبالله و سید بیش از این که صرفا نماینده شیعیان یا نماینده یک عقیدهای یا یک گروه شبه نظامی محدود باشند، نماینده روح تاریخی و ملت و مقاومت لبنان بود. البته نقش این فئه قلیله و این رهبری استثنایی هم در پیشتازی و پیشاهنگی این پیروزی و موفقیت بسیار بزرگ و تعیین کننده است.
وی در پاسخ به این سوال که اگر انقلاب ۵۷ نبود آیا چیزی شبیه حزبالله یا چیزی شبیه سید حسن نصرالله وجود خارجی در لبنان داشت، اظهار داشت: پاسخ این سوال سهل و ممتنع است. هم به یک معنا میتوان به صورت ساده پاسخهای خطی داد و هم به اعتقاد من موضوع پیچیدهتری است و باید پاسخهای چند لایهای به آن داد. وضعیت لبنان و منطقه بعد از انقلاب اسلامی ایران نشاندهنده اجزائی از تداومِ وضعیت قبل است، و اجزائی از آن نشانه تحول است. ما ترکیبی از تداوم و تحول را شاهد هستیم و به طور مشخص، حکومتهای ایران -حداقل از دوران صفویه به بعد- جدای از اینکه چه حکومتی بودند، یک نگاه خاصی نسبت به مجموعه شیعیان و منطقه اسلامی داشتند.
جابری انصاری افزود: این همان عنصر تداومی است که شما اشاره کردید. قبل از انقلاب اسلامی ایران عناصری از این تداوم را شاهد هستیم، اما آیا معنای آن این است که پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاثیرات گسترده و مشخص و بارزی نداشته؟ خیر اینگونه نیست.
وی گفت: سید حسن نصرالله با همه ابعاد وجودی، شخصیتی و تاثیرگذاریهای او، همانگونه که متاثر از وضعیت پیش از انقلاب اسلامی و بذری که امام موسی صدر در لبنان و در جامعه لبنانی کاشت است، به همان میزان و بلکه بیشتر، متاثر از امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران نیز است، برای اینکه انقلاب اسلامی ایران، این بذرِ کاشته شده که تبدیل به نهال کوچکی شده بود را آبیاری کرد، بارور و بزرگتر کرد.
جابری انصاری ادامه داد: بنابراین، باید از این زاویه هر دو عنصر تداوم و تحول را در کنار هم ببینیم. پایهها و ریشههای سید و حزب الله قبل از انقلاب اسلامی ایران هم شکل گرفته بود. مقاومت شیعیان و مقاومت لبنانیها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفته بود.
وی تصریح کرد: افواج مقاومت لبنانیه، که حرکت امل یا جنبش امل است، خلاصه وصل ابتدای کلمات با یکدیگر است. «امل» به معنای امید و آرزو است، و این مربوط برای دوران امام موسی صدر است. کانونی و محوری بودن مسئله اسرائیل و رویایی با جنبش صهیونیستی و مبارزه با پروژه استعماری، که قدرتهای بینالمللی در فلسطین دنبال میکنند، جزئی از عناصر شخصیتی و مکتب و مدرسه امام موسی صدر هم هست.
مدیرعامل ایرنا ادامه داد: اینجاست که میگویم نقاط اشتراک و همپوشانیها را هم باید دقت کرد. در تحلیل آنچه مدرسه امام موسی صدر و آنچه که مدرسه امام خمینی نامیده میشود، بیتردید در یک جاهایی تمایزهایی وجود دارد، اما همپوشانیها و هستههای مرکزی و کانونی مشترک با هم زیاد هست که بین اینها همپوشانی ایجاد میکند.
جابری انصاری افزود: از زاویه سیاست ایران، جدای از اینکه چه دولتی در ایران بوده است، قرنهاست است که ایران یک نگاه منطقهای و جهانی دارد. این آن چیزی است که در دعواها و منازعات سنگین روزمره سیاسی در ایران که شما وصف کردید، گاهی از سوی پوزیسیون و اپوزیسیون، غفلت میشود.
وی تاکید کرد: روح انسان ایرانی و دولت ایرانی به شکل تاریخی یک نگاه فراگیر داشته است؛ بزرگتر از این هسته مرکزی، که جغرافیایی به نام ایران نامیده میشود، در حقیقت این نگاه فراگیر هم رو به شرق، هم رو به غرب، هم رو به جنوب و هم رو به شمال وجود داشته است. شما اگر در مقیاس تاریخی نگاه کنید، جدای از اینکه چه دولتی، چه خاندانی و چه وضعیت سیاسی در آن لحظه تاریخی بر ایران حاکم بوده، یک حرکت به سمت بیرون، ویژگی تاریخی دولت، ملت یا امت ایرانی به معنای دقیقتر خودش است، و حرکت به سمت مدیترانه همواره وجود داشته است. من معتقدم جدای از فضای تشییع و تدفین سید حسن نصرالله و فضای غمزده و خاصی که امروز در آن صحبت میکنیم، باید در برنامههای جداگانهای به آن پرداخت.
جابری انصاری افزود: من معتقدم بعد از نزدیک به ۵ قرن از شکست ایران در جنگ چالدران، که مرزهای غربی ایران را عراق قرار داد، در عهد انقلاب اسلامی ایران، با نقشآفرینی شخصیتها و جریانات مختلف، و در سردمداری آنها و جلوداری و پیشاهنگی آنها فردی در مقیاس سید حسن نصرالله و جنبش حزبالله لبنان اتفاقاتی در مقیاس تاریخی افتاد. دوباره این روح ایرانی با جمع بین این سهگانه گاه به ظاهر متناقض، یا از دید برخیها متناقض، توانست تا مدیترانه و باب المندب حوزه نفوذ و تاثیرگذاری مستقیم خودش را گسترش بدهد.
وی تصریح کرد: به اعتقاد این یک تحول در مقیاس تاریخی است که به دلیل دعواهای تاریخی روزمره و مسائل و مشکلات و حاشیههای متنوعی که ایجاد شده قدر این پیروزی و این موفقیت تاریخی آنگونه که باید دانسته نشد و بیگمان سیدحسن نصرالله یکی از پیشاهنگان نقشآفرینی در چنین عرصهای بود.
مدیرعامل خبرگزاری ایرنا ادامه داد: کاری که ایرانِ بعد از انقلاب اسلامی کرد این بود که منافع ملی ایران را با منافع تشیع و با منافع امت اسلامی و مرکزیت مسئله فلسطین در هم آمیخت و در ترکیبی استثنایی از این سه با هم ارائه کرد. این موفقیت و پیروزی که عرض میکنم، محصول همپوشانی حداکثری مابین این سه هسته کانونی در سیاست ایران بود که بعد از انقلاب معنا پیدا کرد و یکی از جلوههای بروز و ظهور این همپوشانی بینظیر، تاریخی و استثنایی، حزبالله و شخص سید حسن نصرالله بود.
وی در پاسخ به سوالی درباره ویژگیها یا مولفههای خاص درباره حزبالله اظهار داشت: حزبالله در سال ۱۹۸۲، در پی اشغال لبنان از جنوب لبنان تا بیروت و ورود سهمگین ارتش اشغالگر اسرائیل به مناطق وسیعی از لبنان، رسما تاسیس شد. سال ۱۹۹۲ دقیقا ۱۰ سال بعد با شهادت سید عباس موسوی، مرحوم شهید سید حسن نصرالله رهبری را بر عهده گرفت و تا هنگام شهادت این رهبری را ادامه داد.
جابری انصاری گفت: یک ویژگی حزبالله این بود که کار پیرمردها نبود، اساسا این شاکله و این موسسه و این نهاد کار جوانها بود و یکی از آن جوانها سید عباس موسوی و یکی از آن جوانترها سید حسن نصرالله بود. اینها فاصله سنی فاحشی نداشتند، به این معنا که یک نسلی آن را تاسیس کنند و نسلی دیگر تداوم بدهند، یا تغییر بارزی را ایجاد کنند.
وی ادامه داد: به نحوی، تداوم بین اینها در کنار هم وجود دارد. اینها با هم بنیان حزبالله را گذاشتند. موسسین حزبالله، خروجیهای جنبش امل و خروجیهای حزب دعوه شاخه لبنان بودند. در این مقطع، برخی برآمدگان از مدرسه جنبش فتح (جنبش آزادیبخش ملی فلسطین) به دلیل حضور و نقشآفرینی در لبنان هم جزو عناصر شکل دهنده جامعه سیاسی لبنان میشود. ترکیب اینها در کنار یکدیگر حزبالله را ایجاد میکند، البته قدری تفاوت سنی وجود دارد، نه آنچنان فاحش که یک نسل پیرمردها و یا یک نسل جوانها را شاهد باشیم.
جابری انصاری افزود: سید به دلیل همین جمع به ظاهر متناقضات، ابعاد مختلف و شخصیت چند لایه و چند بعدی، که اشارهوار به برخی از ابعاد آن در همین گفت و گو پرداختیم، و همچنین زمانی که پیدا کرد، ویژگیهای استثنایی داشت. اگر بخواهیم مثال آن را در ایران بگوییم، شهید جاودانه حاج قاسم سلیمانی است که حدود ربع قرن فرصت فرماندهی و نقشآفرینی در قالب فرماندهی نیروی قدس را پیدا کرد. علاوه بر ابعاد شخصیتی و ویژگیهای استثنایی و بینظیر یا کم نظیری که داشت و بازه زمانی که پیدا کرد، امکان تاثیرگذاری و نقشآفرینی بیشتری را پیدا کرد. یعنی موضوع را باید از ابعاد مختلف آن دید.
شهید نصرالله و شهید سلیمانی یک روح در دو بدن بودند
وی تصریح کرد: خوب است که در ذیل نام سید، نام حاج قاسم را ببریم که به یک معنا یک روح در دو بدن بودند، بسیار در هم آمیخته و بسیار نزدیک با هم بودند و شهادت توسط شقیترین امتها و رهبران یعنی اسرائیل و آمریکا، سرنوشت آنها را در پایان حیات این جهانیشان در کنار هم قرار داد.
وی ادامه داد: سید هم بازه زمانی قابل توجهی برای نقشآفرینی پیدا کرد. از ۱۹۹۲ تا شهادت حدود بیش از ۳۰ سال میشود، یعنی سه دهه و اندی فرصت نقشآفرینی در لحظات استثنایی در تاریخ لبنان و منطقه را پیدا کرد و این یک جنبه از موفقیت اوست.
جابری انصاری افزود: اما ویژگیهای منحصر به فرد و بیشترین استفاده از لحظات زمانی توسط او، رهبری استثنایی، و جمع بین مشروعیت انقلابی و مشروعیت انتخابی و مشروعیت کاریزماتیک، که در آغاز سخن به آن اشاره کردید و برخی ویژگیهای دیگر، یک سیاستمدار تراز یک و بازیگر درجه یک، فرصتشناس، لحظهشناس و زمانشناس با یک رهبر عقیدتی، با اراده مستحکم است؛ کسی که در واقع قرآن را در یک مفهوم کلیدی آن، که جمع بین ایمان و عمل صالح است، در زندگانی خودش نشان میدهد. یعنی بعد عقیدتی در منتهای آن، لطافت و عمق عقیدتی، پیوند مستحکم و استثنایی با خالق و پروردگار جهان و جهانیان دارد که قوت قلب همراه میآورد و اجازه میدهد کارهای بسیار بزرگ و ماندگاری انجام دهد. اما این تنها نیست، در کنار آن هوشمندی استثنایی و بینظیر، سیاستمداری تراز یک، تحلیلگری سیاسی و استراتژیک با فهم عمیق و چند لایه از تحولات لبنان و منطقه و جهان است.
وی تصریح کرد: هر یکی دو ماهی که توفیق پیدا میکردم با شرایط حفاظتی و امنیتی خاص و ترتیباتی انجام میشد خدمت ایشان بروم، که شاید حدود نیم ساعت طول میکشید این ترتیبات طی شود تا ما به آنجا برویم و گفت و گویمان را آغاز کنیم، شاید برای مخاطبین جالب باشد ما ساعتها و ساعتها بیش از اینکه با هم گپ و گفتهای عادی بزنیم، اخبار و تحولات لبنانی و منطقهای و بینالمللی را معمولا یک مرور عمیقی میکردیم.
سیدحسن نصرالله، ذهن چند لایه بسیار پیچیدهای داشت
جابری انصاری افزود: آنچه ما از اخبار، تحلیلها، برداشتها، تماسها، ارتباطات سیاسی و دیپلماتیک داشتیم را ارائه میکردیم و بعد ایشان شروع میکرد و صحنهها و چیدمان نقشه را تکمیل میکرد و تاثیر بینظیری داشت. وقتی انسان بعد از دو ساعت یا چهار ساعت گفت گو بلند میشد، با آخرین تحولات لبنان و منطقه و جهان روزآمد شده بود.
وی گفت: سیدحسن نصرالله، ذهن چند لایه بسیار پیچیدهای داشت و تحلیلگر عمیق سیاسی بود و فقط هم به مسائل لبنان توجه نداشت، بلکه به صورت چند لایه، تحولات لبنان و منطقه و جهان را در کنار هم میدید و یک انسان و رهبر استثنایی بود.
مدیرعامل ایرنا ادامه داد: اینها را از باب مجامله و مرده پرستی، آنگونه که گاه در فرهنگ شرقی مرسوم است نمیگویم، بلکه واقعا به عنوان یک انسان کوچکی که فرصت دیدار از نزدیک با ایشان را داشتم شهادت میدهم که سید حسن نصرالله یک انسان چند بعدی و یک تحلیلگر درجه یک و سیاستمدار هوشمندِ فرصتشناس بود. در عین حال، یک انسان با ایمان و صاحب عقیده مستحکم و پیوند استثنایی با مکتب اهل بیت و پیامبر گرامی اسلام و خالق جهانیان بود. جمع اینها با هم شخصیتی را میساخت که سید بود و نتیجه آن هم تاثیرات دنیایی است که او در لبنان، منطقه و جهان داشته است که به آن اشاره کردم. به معنای دقیق و واقعی، باید لبنان و منطقه را به قبل از سید حسن نصرالله و بعد از سید حسن نصرالله تقسیم کرد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا با این گزاره موافق هستید که دور شدن از رادیکالیسم و عقلانیت معطوف به حوزه عمل موفقیت سید حسن نصرالله در حزب الله را در پی دارد، بیان کرد: حتما اینگونه است. این یکی از جنبههای پندآموز برای همه ما، بهویژه کسانی که در ایران جریانهای فرهنگی -فکری و سیاسی-اجتماعی را نمایندگی میکنند، است. به اعتقاد من این بعد از شخصیت چند جانبه و همه جانبه سید حسن نصرالله و تجربه حزبالله آموختنی و پندآموز و عبرت آموز است.
جابری انصاری افزود: اگر حزب الله و سید حسن نصرالله در ارائه یک الگوی فکری و عملی، به معنای الگویی از انقلابی بودن و ارزشی بودن موفق شد، چون تحولات زمانه، جامعه، رنگارنگی جامعه خودش و تنوع جامعه موزاییکی لبنان و منطقه عربی و اسلامی را به رسمیت شناخت و با آن تعامل کرده است. در واقع، راهنمای خود را گم نمیکند، انسانی هدفمند است، برای زندگی خودش برنامه دارد و بسیار هم موفق است، اما زمانه خود، جامعهای که در آن زندگی میکند، تنوع فرهنگی، سیاسی و اجتماعی لبنان را درک میکند. روح تاریخی ملت لبنان را، که در این نقطه از جغرافیای عربی و اسلامی دارای ویژگیهای تاریخی است، نمایندگی میکند و همه اینها در وجود سید جمع میشد.
وی خاطرنشان کرد: دوباره تکرار میکنم؛ اینکه سید به عنوان یک رهبر و سیاستمدار شیعه مسلمان، و اسلامگرای موفق انقلابی، بافت اجتماعی لبنان، بدنه اجتماعی و موزاییک لبنانی را درک و فهم میکند و حتی آن را نقطه موفقیت و پرشگاه خود قرار میدهد، همه اینها نشاندهنده شخصیت چند بعدی سید است که همه ما نیاز داریم بیاموزیم. به نظر من این جمع به ظاهر متناقضات بر شخصیت سید حسن نصرالله از آن جنبههای بسیار آموختنی است.
مدیرعامل خبرگزاری ایرنا افزود: از سید تجلیل میکنیم و وظیفه ما است از سید تعریف کنیم چون که بازگویی جزئی کوچک از واقعیت است. اما مهمتر از همه اینها باید از چنین شخصیتها و انسانهای بزرگی مانند امام موسی صدر، امام خمینی، سید حسن نصرالله در مسیر زندگی عملی و نظری، و از ابعاد مختلف عملی و نظری آنها آموخت.
وی تصریح کرد: من فکر میکنم درسهای بسیاری از تجربه موفق سید و حزبالله در لبنان وجود دارد؛ هم در ارائه یک الگوی مبارزاتی کمنظیر که بالاترین پیروزیها و موفقیتها را در قالب پیروزی استثنایی سال ۲۰۰۰ بدست آورده است؛ همچنین پیروزیهای بعدی و قبلی در برابر رژیم طغیانگر اشغالگر مسلح به همه تسلیحات و پشتیبانی جهانی. بنابراین، یک جنبش مبارزاتی موفق انقلابی است، از سوی دیگر به شدت یک جریان ارزشی و عقیدتی است و تفسیری از اسلام به عنوان راهنمای زندگی عملی ارائه میدهد. با ترکیبی از آنچه که اسلام اجتماعی گفته میشود و شما به جنبههایی از آن پرداختید و آنچه که اسلام سیاسی گفته میشود، این به ظاهر متناقضات را با هم جمع میکند و از سوی دیگر یک سیاستمدار و یک بازیگر تراز اول است، مثل یک شطرنجباز قهار مهرهها را میچیند، جابجا میکند و به جای خود بازی میکند.
جابری انصاری افزود: جنبش حزبالله به یک معنا از دل جنبش امل درآمد و ظاهرا نقیض جنبش امل بود و یا جایگزین او تصور میشد. در ابتدای تاسیس، درگیریهای خونین بین دو جنبش بود اما در دوران رهبری سید حسن نصرالله درهم تنیدگی با جنبش امل و با رهبر جنبش امل نبیه بری ایجاد میشود.
وی تاکید کرد: نبیه بری یک سیاستمدار تراز اول در لبنان و منطقه عربی و اسلامی است. این را هم به واسطه شناخت از راه دور و هم از شناخت از راه نزدیک میگویم. من با آقای نبیه بری ملاقاتهای طولانی و متعددی داشتم هم از نزدیک ایشان را دیدهام و هم از دور ایشان را دیدهام.
مدیرعامل خبرگزاری ایرنا اظهار داشت: این یک توانایی استثنایی است که شما یک رهبر درجه یک عقیدتی، یک رهبر کاریزماتیک و یک رهبر انقلابی پر جوش و خروش هستید و به دنبال اقدامات بزرگ انقلابی هستید، در عین حال هوشمند و سیاستمدار درجه یک هستید، از ظرفیتهای سیاسی لبنان استفاده میکنید. از شخصیتی مثل نبیه بری، در چارچوب برنامه بزرگ و هدفمند که دارید استفاده میکنید، و البته جنبش امل و آقای نبیه بری متقابلاً و به شکل معکوس از همین ظرفیت بینظیر و رهبری حزبالله استفاده میکند و همپوشانی ایجاد میکنند.
وی گفت: اینکه چگونه این همپوشانیها و این تنوعها با هم جمع میشوند و در مسیر پیروزی، یک موفقیت و به عنوان یک الگو قرار میگیرد، به اعتقاد من همه اینها، هم برای ارزشیها، هم برای انقلابیها، هم برای سیاستمداران، هم برای اصولگرایان و هم برای اصلاحطلبان در صحنه سیاست و جامعه ایران درسهای آموختنی بسیاری دارد.
وی در پاسخ به سوالی درباره ادعای برخیها که میگویند ایران دست و پای نصرالله را بست و نصرالله به همین دلیل ترور شد، گفت: فکر میکنم خیلی از تفسیرها و تحلیلها در ایران در دو سویه افراطی و تفریطی سیاست در ایران از سیدحسن نصرالله و از تجربه حزب الله و صحنه لبنان و جنگ غزه با واقعیتها، فاصلههای ملموس و قابل توجه دارد.
جابری انصاری ادامه داد: شناخت دقیقی از نوع رابطه سید با ایران در دست نیست و تفاسیر مختلفی مطرح میشود، مثلاً اینکه شما از زبان برخی در ایران در برخی تحلیلها به آن اشاره میکنید، به نحوی از سید تصویرسازی و روایت میکند که گویی شهید نصرالله «امربر ایران است» که به اعتقاد من دقیق نیست.
وی تصریح کرد: البته حزبالله یک جنبش عقیدتی است و صراحتاً و رسماً سید پشت بلندگوها اعلام میکند که پیوند عقیدتی با ایران و رهبر انقلاب اسلامی دارد. این امری مکشوف است و پنهانی نیست، اما این رابطه را از یک بعد و به شکل خطی تحلیل میکند. رابطه بین ایران و حزب الله بسیار پیچیدهتر و چند بعدیتر از اینها است.
وی ادامه داد: شاید معکوس خیلی وقتها، نقشآفرینی و نگاه و سیاست سید، و قرائت و خوانش او از تحولات و روند تحولات در ایران مورد توجه قرار میگرفت و دنبال میشد. اگر هم تبعیتی بود دوسویه بود، اگر هم تاثیرگذاری بود، که بود، باز هم دوسویه بود.
مدیرعامل خبرگزاری ایرنا تصریح کرد: سید و حزبالله اینگونه نبودند که کسی یک جایی نقش کنترلی داشته باشد و کلیدی را بزند، روشن کند یا خاموش کند. سید هرکاری در سال منتهی به شهادت کرد نتیجه خوانش مشترک بین متحدین بود، به این معنا که در این لحظه تاریخی چه کاری باید کرد.
وی گفت: این تحلیلهای خطی که فکر میکنند سید میتوانست یک کلیدی را فشار بدهد و یک واقعه یا رخدادی را معجزهوار خلق کند خیلی دقیق نیست و تحلیلهایی دور از واقعیت است. سید جمع بین عقیده و عقلانیت را با هم داشت، سید نگاه مکتبی داشت، اما نگاه هوشمندانه و سیاستمدارانه همراه با عقلانیت و تدبیر هم داشت.
وی ادامه داد: اینکه اجتهاد سید چگونه بود، چه کرد و چه باید میکرد و چقدر نزدیک یا دور شد، همه اینها میتواند محل بحث باشد، زیرا تجربه دنیایی است. حتی کسانی میتوانند انتقاد کنند و بگویند اگر سید کار دیگری انجام داده بود ممکن بود به نتایج دیگری منجر شود، اینها قابل بحث است.
جابری انصاری افزود: وقتی از این رویداد شهادت فاصله میگیریم، همه اینها زیر ذرهبین گذاشته میشود، اما اینکه فکر کنیم کسی به سید تحمیل کرد و یا به سید دستوری دادند و او را در تنگنا قرار دادند، نتیجه عدم شناخت درست رابطه و نوع رابطه استثنایی میان ایران، حزب الله و سیدحسن نصرالله است.
وی در پاسخ به این سوال که با توجه به شکوه و بزرگی مراسم تشییع شهید نصرالله شاهد برگشت تمام عیار و قدرتمند حزبالله به صحنه سیاسی لبنان هستیم، اظهار داشت: به نظر من اینگونه تحلیلها ناشی از یک خطای مشخص و همان تحلیلهای نقطهای است. من همیشه میگویم اگر بناست تحلیل نزدیک به واقعیت باشد، باید به صورت «روندی» باشد.
مدیرعامل ایرنا گفت: تحلیل نقطهای ناظر به یک لحظه، یک پرانتز و باکس کوچک است، و صرفا لحظه ترور و شهادت سید حسن نصرالله را نگاه میکند، یا در فلسطین لحظاتی را قاب میگیرد و همان قاب را مبنای تحلیل خود قرار میدهد. در حالی که اگر روندی نگاه کنید، اتفاقات و مسائل دیگری را میبینید که قضیه را بسیار دقیقتر میکند. بنابراین اساسا این تحلیلها، تحلیلهای دقیقی نیست.
وی تصریح کرد: وجه شبه بین اینها و این مشابهتسازیها که فلانی ترور شد و فلان اتفاق افتاد، به این دلیل که این شخصیتها مانند هم نیستند و از لحاظ ابعاد مختلف شخصیتی فاصلههای کهکشانی دارند نمیتوان مشابهتسازی کرد و الگوهای واحدی درآورد.
جابری انصاری ادامه داد: حزب الله یک جنبش مقاومتِ موثر و پیشاهنگ در صحنه مبارزه در لبنان بود. نقش سید حسن نصرالله در این پرانتز تاریخی که رهبری حزبالله را به عهده گرفت، بیتردید یک نقش استثنایی و اساسی بود و بعد از او در لحظهای که اتفاق میافتد این نقش وجود ندارد تا زمانی که یک مقدار این زخم جبران و پوشانده شود و این طبیعت تحولات اینچنینی است.
وی تصریح کرد: اما اگر روندی به موضوع نگاه کنیم، یک جنبش گستردهای با امتدادی بسیار بزرگ و عمیق در صحنه سیاست و حکومت و جامعه لبنان، با یک فرد شکل نگرفته، و با یک فرد هم پایان پیدا نمیکند. این یک جنبش گسترده بوده و ناظر به وضعیت و واقعیتهای جامعه لبنان، با همه تنوعها و ویژگیهایی که دارد، است.
جابری انصاری گفت: درست است که این جنبش در وجود شخصیتی به نام سید حسن نصرالله اوج میگیرد، اما این هم یک پرانتز از وجود نقشآفرینی جنبش گسترده سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی است و شهادت رهبری حزب، طبیعتاً به معنای این نیست که این پرانتز بسته شد.
وی تاکید کرد: این یک مکتب مداوم و یک مکتب زندگی و یک مکتب عملی و نظری است و بر بستر واقعیتهای جامعه و سیاست و حکومت تداوم پیدا خواهد کرد، فراز و نشیب خواهد داشت، لحظات متفاوتی دارد، اوجگیریها و موفقیتهای درخشانی مانند ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ دارد و لحظاتی هم دارد که به ظاهر این پرچم قدری پایینتر خواهد آمد، اما اگر نقطهای به موضوع نگاه نکنیم، واقعیتها دلالت بر این میکند که اتفاقات دیگری در پیش خواهد بود و صحنه تشییع پیکر گسترده و مردمی و کمنظیر در لبنان یکی از جلوهها و نموداری از این واقعیت است که باید در تحلیلهای ما مورد توجه دقیق قرار بگیرد.