به گزارش همشهری آنلاین، در گذشته، زرگنده سراسر گندمزار بود و گندم هنگام برداشت، طلایی رنگ و چون غذای مردم از گندمکاری تأمین میشد، هنگام برداشت این خوشههای طلایی میگفتند: «زرکندم» که این محل به «زرکنده» و بعدها به زرگنده معروف شد.
در این رابطه روایت دیگری هم وجود دارد؛ گندمزارها به مرور به باغهای میوه، کاج، سرو و صنوبر تبدیل شدند که ابتدا در اختیار روسها و سپس در انگلیسها و بعدها در اختیار هر دویشان قرار گرفت و تفرجگاه آنها بهحساب میآمد. چون در آن زمان بانک وجود نداشت، آنها طلاهای خود را زیر زمین دفن میکردند و با گذشت سالها، یکی از اهالی که چاه حفر میکرد، سر کلنگش به یک خم پر از طلا میخورد و میگوید که زر کندم، یعنی طلا پیدا کردم.
در گذشته باغهای زیادی در زرگنده وجود داشته که یکی از آنها متعلق به فرد ثروتمندی به نام امینالدوله بود. همانطور که از اسمش هم پیداست، او با انگلیسیها روابط خوبی داشت و باغش از تفرجگاههای انگلیسیها بهحساب میآمد، مخصوصاً در تابستان که تهران هوای گرمی داشت و سفارت انگلیس در مرکز شهر قرار داشت.
در همین رفتوآمدها گیاهی رونده را به باغ امینالدوله آوردند و کاشتند و چون نام لاتینش سخت بود، به پیچ امینالدوله معروف شد. این گیاه در باغ امینالدوله تکثیر شد و به سایر نقاط تهران و شهرهای دیگر فرستاده شد.