به گزارش همشهری آنلاین، صابر گلعنبری روزنامهنگار و کارشناس روابط بینالملل: موشک بالستیک یمنیها دیروز پس از عبور از چند لایه پدافندی به فرودگاه بینالمللی اسرائیل اصابت کرد و متعاقب آن، چند هواپیمای عازم این فرودگاه در آسمان منطقه به مبدا بازگشته و چندین شرکت هواپیمایی نیز پروازهای خود را موقتا به حالت تعلیق درآوردند. این هفدهمین حمله موشکی حوثیها پس از نقض آتش بس در جنگ غزه توسط اسرائیل از دوم مارس است که اصابت آن به منطقه فرودگاه بن گوریون ریسک این نوع حملات را برای اسرائیل در مناطق حساس و راهبردی افزایش میدهد.
این حمله در وهله نخست نشان میدهد که دو ماه حملات شدید آمریکا و انگلیس از یک طرف تاثیری در تصمیم حوثیها و از دیگر سو توانایی موشکی آنها برای حمله به اسرائیل نداشته است. با آغاز حملات آمریکا به یمن نیز گفته شد که این حملات به دو دلیل نمیتواند در تحقق هدف خود موفق عمل کند؛ نخست این که حوثیها فارغ از خصوصیات فکری و ایدئولوژیک آنها با وجود این که بر بخش بزرگی از یمن حکومت میکنند و دولت صنعا را تشکیل دادهاند، اما همچنان منطق «نهضت» و «تشکیلات چریکی» بر آنها حاکم است و به عبارتی دیگر «دولتی» و بر اساس منطق سود و زیان مادی نمیاندیشند و با همین منطق هم 7 سال در مقابل ائتلاف عربستان و امارات دوام آوردند. اما دلیل دوم این است که آمریکا و اسرائیل اندوخته اطلاعاتی و امنیتی قابل توجهی درباره حوثیها ندارند و اساسا اسرائیل تصور نمیکرد که روزی از سمت یمن در فاصله دو هزار کیلومتری هدف حمله موشکی قرار گیرد و به همین خاطر موساد تمرکزی روی آن نداشت و در این 19 ماه جنگ غزه هم نتوانست این نقص را جبران و اطلاعاتی دقیق درباره مکان رهبران و سایتهای موشکی آنها به دست آورد.
اما بر خلاف حوثیها، الگوی تصمیمگیری و رفتاری حزب الله لبنان از یک سو تشکیلاتی ـ دولتی بود و از دیگر سو هم رخنه و نفوذ امنیتی مسبب ضربات سنگین و وضعیت کنونی آن شد. به تبع آن، نیمه تشکیلاتی و نهضتی حزب الله موجب ورود آن در سطح محدودی در جنگ غزه شد و نیمه دولتی آن مانع افزایش این سطح شد تا این که طرف اسرائیلی با کاربست حفرههای امنیتی جنگ تمام عیار غافلگیر کنندهای به راه انداخت. بر این اساس گفته میشود که حزب الله یا باید کاملا دولتی رفتار میکرد و از ابتدا قید ورود به جنگ در هر سطحی را میزد که البته با توجه به حجم نفوذ اطلاعاتی باز تضمینی نبود که دچار این وضعیت نشود و بعید بود که اسرائیل این فرصت را در آینده برای راهاندازی جنگی تمام عیار از دست بدهد.
اکنون پرسش این است که پس از حمله موشکی امروز چه اتفاقی میافتد؟ این حمله در وهله اول در کنار تلفات چند روز اخیر در غزه پس از گذار تدریجی از بمباران فشرده دو ماهه به درگیری زمینی تدریجی با نیروهای حماس، دردسرهای داخلی نتانیاهو را تشدید میکند که برنامه خود برای «تغییر خاورمیانه» را در سایه تداوم بن بست در جنگ غزه، حملات یمن و دیپلماسی ترامپ با ایران در وضعیتی قفل شده و محاق میبیند. از این رو، احتمال حمله مستقیم و شدید اسرائیل به یمن در ساعات آینده با تمرکز بر اهداف اقتصادی وجود دارد؛ البته این حمله هم منوط به موافقت دولت ترامپ است. اما حملات احتمالی اسرائیل به علت مسافت زیاد بعید است که بتواند فراتر از نتایج حملات آمریکا و انگلیس عمل کند. به نظر میرسد که خود اسرائیل و آمریکا به این جمع بندی رسیدهاند که حملات هوایی به یمن باعث توقف حملات آنها نمیشود و آمریکا هم بسیار بعید است که نیروی زمینی را درگیر جنگ کند و عربستان هم دیگر قصد درگیر شدن دوباره در جنگ یمن را ندارد.
بنابراین برای تحقق هدف خود در یمن به تهدید و فشار بر ایران روی آوردهاند. هشدار چند روز قبل وزیر دفاع آمریکا به ایران در رابطه با حمایت از صنعا و درخواست بنیگانتز برای حمله به خود ایران در واکنش به حمله موشکی در این راستاست. نتانیاهو که فعلا ناراضی از رویکرد خاورمیانهای ترامپ است، احتمالا تلاش بیشتری کند که ترامپ را به تشدید تنش با تهران مجاب کند؛ اما رئیس جمهور آمریکا به ویژه در آستانه سفر خود به منطقه بعید است که «فعلا» بخواهد تنشها را تشدید کند. در مقابل باید دید که رهبران شیخنشینهای عرب در خلیج فارس در دیدار خود در ریاض با ترامپ میتوانند او را مجاب کنند که کلید حل چالش یمن و مهار تنشها در منطقه و پیشبرد سیاستهایش مجبور ساختن نتانیاهو به پایان جنگ غزه است یا خیر. به نوعی چشمانداز کنترل و تشدید تنش در منطقه بسته به سفر ترامپ و ما حصل کشمکش غیر مستقیم نتانیاهو و رهبران این کشورها به ویژه قطر برای تاثیرگذاری بر او است. تا ببینیم چه میشود؛ اما در حال حاضر احتمالا اسرائیل بیشتر بر خرابکاری و اقداماتی دیگر در ایران تمرکز کند.