همشهری آنلاین - حوادث: مدعی است از زمانی که با رفقای ناباب معاشرت کرد و معتاد شد، زندگیش هم رو به تباهی رفت. او از سرقتهای عجیبش می گوید؛ از پیدا کردن طلا در گلدان گرفته تا داخل لیف حمام.
چه شد که قهرمان کشتی تبدیل به سارق منزل شد؟
دوستان هر فردی، شخصیت او را میسازند. این را من نمیگویم. روانشناسان میگویند! من با افراد نامناسبی نشست و برخاست کردم و شروع کردم به مصرف تریاک و شیشه. کم کم متوجه شدم که آنها سرقت هم انجام می دهند. چند مرتبه همراهشان رفتم و بعد حرفه ای شدم.
با چه شگردی سرقت می کردی؟
از طریق بالکن وارد خانه ها می شدم و اموال قیمتی را به سرقت می بردم. البته در همه سرقتها خودم تنها بودم.
چرا تنهایی سرقت میکردی ؟
قبلا باندی کار می کردم اما هرچه طلا به دست می آوردم بین اعضای گروه تقسیم می شد. در حالی که اصل کار را خودم انجام میدادم. یعنی بالکن روییو سرقت طلاها وظیفه من بود اما به بقیه یکسان می رسید. همین شد که چند ماه قبل پس از آزادی از زندان، تصمیم گرفتم تنهایی سرقت کنم.
بیشترین پولی که در این سرقتها گیرت آمد، چقدر بود؟
راستش را بخواهید به من می گویند «فرزاد بدشانس». اصلا و ابدا شانس خوبی ندارم. به طلا دست بزنم تبدیل به ذغال می شود. بروم دریا باید با خودم یک سطل آب ببرم! اینبار هم که تصمیم گرفتم تنهایی سرقت کنم، وارد هر خانه ای که می شدم، هرچه می گشتم طلایی پیدا نمی کردم و دست خالی برمیگشتم. در آخرین سرقت، وقتی وارد خانه ای شدم، آنقدر گشتم تا اینکه به گنج رسیدم. صاحبخانه، طلاهایش را در جاهای عجیبی جاسازی کرده بود. داخل لیف حمام و گلدان. فکر می کنم بیش از ۷، ۸ میلیارد طلا و سکه بود و فکر میکردم دیگر دوران بدشانسیام تمام شده اما درست ۲۴ ساعت بعد از اینسرقت گیر افتادم و اصلا فرصت نشد طلاها را بفروشم.
به نظر میرسد که شهروندان طلایشان را هر جایی پنهان کنند، باز هم سارق آن را پیدا میکنند. درست است؟
بله. برای همین به جای قایم کردن طلا باید کاری کنند که دزد وارد خانهشان نشود. اول از همه چراغ خانه هایشان را روشن بگذارند. ما سمت خانه هایی که چراغشان روشن است نمی رویم. به درهای ورودی، بالکن و پنجره هایشان حفاظ بزنند و از دزدگیر استفاده کنند. همه اینها باعث میشود که کار ما سختتر شود و در نهایت بیخیال سرقت از آن خانه شویم.