به گزارش همشهری آنلاین حالا بسیاری از کارشناسان معتقدند اگر هر چه زودتر برای این معضل چارهاندیشی نشود، زبالههای شمال در استانهای مازندران، گیلان و گلستان در آینده نزدیک از بمب شیمیایی که در حلبچه ریخته شد، فاجعه بارتر خواهد بود.
هرچند برخی هم مانند کارشناسان حاضر در گفتوگوی تلویزیون اینترنتی همشهری که روز جمعه، ۲۹ فروردین به همین موضوع اختصاص داشت، معتقدند این بمب مدتهاست منفجر شده و با تبعات آن درگیر هستیم. چند روز پیش هم معاون آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان محیط زیست در اختتامیه بخش شهری جشنواره فرزند ایران، قهرمان زمین در لاهیجان از تولید ۶ هزار تن زباله در استانهای شمالی خبر داده و گفته بود که ۷۰ درصد این زبالهها بدون بازیافت، دفن میشود. به گفته هادی کیا دلیری، طبق آمارها میزان تولید زباله در برخی شهرهای ساحلی به ۳ هزار تن میرسد و این مهم یک فاجعه زیست محیطی تلقی میشود، زیرا ۳۰ درصد از آبهای سطحی و زیرزمینی شمال کشور تحت تأثیر شیرابه زبالههاست. گفتوگوی تلویزیون اینترنتی همشهری درباره کوه زباله در شمال با حضور علیرضا عسگری، عضو هیات مدیره و دبیر انجمن علمی مهندسی و مدیریت پسماند ایران و ابوعلی گلزاری، پسادکتری مهندسی محیط زیست و مدیریت پسماند برگزار شد.

کوه زباله نه، رشته کوه زباله
راه چاره حل معضل پسماند در شمال چیست؟ اینطور که به نظر میرسد این میزان زباله در شمال کشور نه تنها جمع نمیشود، بلکه مدام به آن اضافه میشود تا جایی که گویا مافیایی دست به دست هم دادند تا هیچ وقت شمال کشور روی خوش نبیند.
عضو هیات مدیره و دبیر انجمن علمی مهندسی و مدیریت پسماند ایران درباره دستهای پشت پرده و مافیای پسماند در شمال کشور در ابتدای مناظره میگوید: «از دید من یک بی خردی توسعهیافته و جهالتی ادامهدار موجب این اتفاق شده است. در حال حاضر شاهد این هستیم که نقطه به نقطه شمال زیبای کشور دچار چالشهای اساسی هستند و این چالشها از دیدگاه من تا زمانی که خرد علم و دانش در کنار هم قرار نگیرد و خودراییها و خود سلیقهگیها کنار گذاشته نشود، حل نمیشود. یعنی باید بپذیریم که این مشکل به این بزرگی هست.»
علیرضا عسگری در ادامه به انتخاب شمال کشور از سوی مردم برای نوروز و دیگر تعطیلات اشاره میکند و ادامه میدهد: «شمال هم متعلق به همه مردم این سرزمین و قطعا مردمان بومی شمال هست، اما با این شرایط تخریب در حوزه محیط زیست تا چندی دیگر اصلا جنگل هیرکانی نخواهیم داشت، زیرا برای رفع این معضل خرد جمعی نداریم.» او در پاسخ به این موضوع که خرد جمعی تا اینجا اقدامات متعددی انجام داده، اما چرا به نتیجه نرسیده، میگوید: «در مدیریت پسماند سلسله فرایندی در نظر گرفتهاند که از پیش از تولید بهش فکر کن که کمتر تولید کنی. در حالی که مدیران و متولیان دنبال انتهای کار هستند که قائم به سلیقه است. به عنوان مثال دنبال پسماند سوزی هستند.»

پسماندسوزی؛ آری یا خیر؟
در حالی که پسماندسوزی به عنوان راهکاری برای کاهش پسماند شمال دنبال میشود، علیرضا عسگری، عضو هیات مدیره و دبیر انجمن علمی مهندسی و مدیریت پسماند ایران این راهکار را غیرموثر میداند و میگوید: «فکر میکنیم تمام مشکلات با پسماندسوزی حل میشود. پس نقش مردم محلی چیست؟ چقدر مردم را دخیل کردیم که همراه ما باشند؟ اگر پسماند سوزی راهکار بود، تا الان و بعد از این سالها جواب داده بود. این نکته را هم بگویم که تکنولوژی و فناوری پسماندسوزی اشتباه نیست، اما پسماندسوزی هم جوری است که دست مافیای پشت پرده است.»
ستاد پسماند نداریم
پسادکتری مهندسی محیط زیست و مدیریت پسماند در ادامه این بحث مروری بر آمار تولید پسماند در شمال دارد و میگوید: «هر روز حدود ۶ هزار تن پسماند در شمال کشور تولید میشود و اگر حداقل را در نظر بگیریم روزانه حدود ۶۰۰ هزار لیتر فقط شیرابه وارد دریای خزر میشود در حالی که یک تصفیه خانه شیرآبه هم نداریم که بتواند شیرآبه را کاملاً تصفیه کند. در کل شهرکهای صنعتی استانهای شمالی تصفیهخانه شیرابه نداریم و همه شیرابهها وارد دریای خزر میشود.»
ابوعلی گلزاری آمار بیشتری درباره معضل تولید شیرابه میدهد و اشاره میکند: «هر ثانیه حدود ۱۵ لیتر شیرابه در شهرهای شمالی تولید میشود و به دریای خزر میریزد. نگاهی به آمار سلامتی نشان میدهد یکی از ۳ استان شمالی همواره در ردهبندی بیماریهای کشور جزو ۵ استان اول هستند. پس شاهد هستیم که عدم مدیریت پسماند چقدر به سلامت مردم آسیب وارد میکند. یکی از پروژههایی که ما برای تصفیه خانه شیرابه در رشت در نظر گرفتیم، پس از ۱۰ سال هنوز یک لیتر آب هم تصفیه نکردهاست.»
او علت این ناکارآمدی را سادهانگاری در حوزه مدیریت پسماند میداند و توضیح میدهد: «همه فکر میکنند متخصص پسماند هستند و میگویند تفکیک پسماند انجام شود. این در حالی است که در کشور ستاد پسماند نداریم. یعنی یک اتاق فکر مدیریت پسماندی که بداند ماجرا بحرانی است. ما واقعاً به عنوان واجبتر از نان شب بحران پسماند شمال را احساس نکردیم. پس یعنی ما هنوز بحران را درک نکردیم. اگر بخواهیم ستادی تشکیل شود و ردیف بودجهای باشد، باید ستادی یا شخصی از سوی رئیس جمهوری متولی امر شود و کمتر از ۳ سال مسئله پسماند شهرهای شمالی حل کند.»
عسگری به عنوان دبیر انجمن پسماند ایران درباره پیگیریهایی انجام شده است، میگوید: «یک اصطلاحی به وجود آمده به نام دور انداختن. هر آنچه که در واقع دور میاندازیم به ما نزدیک است و وارد فرایند و چرخه غذایی من و شما میشود. بیش از ۱۰۰ هزار مورد جدید در سال سرطان در کشور وجود دارد. بخشی از این بیماری به سبک زندگی ما برمیگردد که شامل پسماند است. پس دور انداختنی نداریم. بعد از آن باید بدانیم که بخشی مردم هستند و بخشی سیستم حاکمیت. در سیستم با روی کار آمدن آدمهای ناکارآمد، تفکر غلطی به نام طلای کثیف شکل گرفت. طلای کثیف هم پسماند خشک است. کوه پسماند خشک به دنبال پیمانکار برای دریافت پول است. پس پسماند تر چه میشود؟ نه فقط در شمال بلکه در کل کشور چقدر روی پسماند تر فکر شدهاست. پسماند خطرناکتر با شیرابه را چه فکری کردیم؟ تفکیک از مبدا هم همان تولید پسماند خشک است.»
عسگری ادامه میدهد: «ایراد اینجاست که مشکل ریشهای حل نشده. این مشکل با پول هم حل نمیشود. شهرداریها هنوز نتوانستند مشخص کنند که شهروند چقدر پسماند تولید میکند. اگر تفکیک کردم که به من جایزه میدهند، اگر تفکیک نکردم جریمه من کجاست؟ چرا متولیان این موارد را مشخص نکردند؟ چون من ناچارم پسماند را دم در بگذارم. بعد کسانی هستند که تفکیک میکنند و گردش مالی در پسماند خشک شکل میگیرد. فرهنگ شهرنشینی در روستاها هم در حال شکلگیری است. هر چقدر هم بدون برنامه درست از سوی سازمانهای ناظر مثل سازمان حفاظ محیط زیست، وزارت کشور و شهرداریها تلاش کنیم، به نتیجه نمیرسیم. به نخالههای ساختمانی کنار جاده ها و پسماند صنایع نگاه کنید که چه اتفاقی رقم میزنند.»
با پسماندهای شمال چه کنیم؟
در همه این سالها استفاده از زبالهسوز یا آموزش تفکیک زباله از مبدا، انتقال زباله و مواردی از این دست به عنوان راهکار معضل زبالههای شمال مطرح شده است. اما عضو هیات مدیره و دبیر انجمن علمی مهندسی و مدیریت پسماند ایران معتقد است ابتدا باید به ارزش زمین فکر کرد. علیرضا عسگری درباره راهکارهای عملیاتی حل معضل زباله در شمال میگوید: «من شخصا معتقدم ارزش شهرهای شمالی زمین اینقدر زیاد هست که یک گرم پسماند نباید دفن بشود. این نظر شخصی من است که پسماند باید جابه جا شود. سیستم حمل و نقل قطار میتواند کمک کند. در شمال صحبت از جنگلهای چند ده میلیون ساله است که هر مترش ارزش بالاتری از طلا دارد.» او معتقد است نقاطی که پسماند باید به آنجا رود، جای بحث و مطالعه دارد.
پسادکتری مهندسی محیط زیست و مدیریت پسماند هم درباره جبران تمام کمکاریهای سالهای قبل و جبران آن در سالهای پیشرو میگوید: «افراد زیادی در بحث مدیریت پسماند ذینفع هستند. تمرکز را بر زباله سوزی گذاشتهاند. ببینید در رشت ۸۰۰ تن پسماند تولید میشود که رطوبت طوبتش بالای ۹۵ درصد دارد. ۷۰ درصد آن پسماند تر است. زباله سوز ۶۰۰ تنی هم قرار است همه این موارد را با هم بسوزاند. بعد از آن میخواهیم چه چیزی تولید کنیم؟ همین الان باید ۴ هزار میلیارد تومن هزینه کنیم تا زباله سوز داشته باشیم. در نوشهر زباله سوز راه انداختیم، میگویند این زباله سوز را نمیخواهیم. پس نه بحث پول است و نه زبالهسوز.»
ابوعلی گلزاری با تاکید بر مسیرهای اشتباه در گذشته توضیح میدهد: «بهترین راهکار فقط انتقال پسماند و فقط هم با قطار است. در گیلان ۲۰۰۰ تن پسماند تولید میشود، ۱۲۰۰ تن در سمت سراوان دفن میشود. ایستگاه قطار هم داریم. ترافیک هم نداریم. در حال حاضر پسماند از فومن، شفت، صومعه سرا و ... به سمت سراوان میآید و در مسیر باران میخرود، شیرابهها بیشتر میشود و آلودگیها هم بیشتر میشود در حالی که انتقال هزار تا ۲ هزار تن پسماند با قطار آسان است.»
عضو هیات مدیره و دبیر انجمن علمی مهندسی و مدیریت پسماند ایران هم مانند گلزاری درباره زبالهسوز نظر منفی دارد و معتقد است خروجی گازهای حاصل از زباله سوزی روی اکوسیستم جنگلهای شمال تاثیر دارد. او میگوید: «در کشورهای اروپایی هم پسماندسوز است اما سیستمهای کنترلی نظارتی به قدری دقیق است که خروجی آن روی مردم اثری نمیگذارد. نکته دیگر اینکه ترکیب پسماند کشور ما ۷۰ درصد تر است، اما در کشور اروپایی ۷۰ درصد خشک است.»
ابوعلی گلزاری، پسادکتری مهندسی محیط زیست و مدیریت پسماند درباره مقصد پیشنهادی برای انتقال پسماند شمال میگوید: «مرز قزوین و گیلان با منطقه مسکونی فاصله دارد. سطح آبهای زیرزمینی به شدت پایین است. مثلا روزی ۲۰۰۰ تن پسماند در این محل انباشت و شهرک بازیافت میشود. جایی که ۲ هزار تن پسماند باشد، شرکتهای خصوصی برای سرمایهگذاری میآیند. شهرک باید جایی باشد که آسیب محیط زیستی نداشته باشد. آسیبهایی که دقیقاً در جنگل هیرکانی هست را نداشته باشد.»
علیرضا عسگری، عضو هیات مدیره و دبیر انجمن علمی مهندسی و مدیریت پسماند ایران هم درباره محل انتقال پسماند می گوید: «دانشگاه علم و صنعت درباره همین محل انتقال پسماند سمت لوشان مطالعاتی هم انجام داده است، اما اینکه چرا پسماند منتقل نمیشود، واقعا سوال است.»
جمعبندی بحث به انتقال پسماند در شهرک پسماند رسید، اما اینکه این روش هنوز به اجرا درنیامده علتهایی دارد که علیرضا عسگری به عنوان جمعبندی میگوید: «پسماند در شمال هم از سوی مردم محلی و هم از سوی گردشگر تولید میشود. لازم است اتاق فکر با حضور افراد آگاه و دلسوز تشکیل شود و گردشگر هم در مدیریت پسماند مشارکت کند. وقتی صحبت از آموزش است، باید همه مدیریت پسماند را آموزش ببینند تا آموزش از کودکی برای بچهها نهادینه شود.»
مردم چطور میتوانند در این مسیر همراهی کنند. گلزاری میگوید: «واقعیت ماجرا این است که من به آینده پسماند امیدوار نیستم، زیرا بچههایی را میبینم که زباله در جوی آب میاندازند و والدین هم واکنشی ندارند. مدیریت پسماند از کودکی با تمرین و ممارست ایجاد میشود. پیگیر نوشتن برنامه ملی راهبردی پسماند برای شمال بودیم که نوشته شود، اما نشد. این برنامه باید فراتر از استانهای شمالی باشد.»
عسگری میگوید: «دانش مدیریت پسماند دانش بین بخشی است. اگر قرار است اتاق فکری ایجاد شود، قطعا به حضور روانشناس، مردم شناس و طیفی از تخصصهای مختلف کنار هم نیاز داریم که برنامه راهبردی بنویسند.»
بیشتر بخوانید:
راهکارهای فوری نجات دریاچه | در مناظره تلویزیونی همشهری درباره دریاچه ارومیه چه گذشت؟