به گزارش همشهری آنلاین آنان بیهیاهو و بیادعا، با دستانی پینهبسته و لباسهایی خیس از عرق، بر فراز تیرهای بلند برق در گرمایی که گاه به بیش از ۵۰ درجه میرسد، حافظ جریان زندگیاند، نگهبان روشنایی خانهها. عباس عموری یکی از همین سیمبانهاست که بیش از یک دهه از فعالیتش در شهرستان کرخه در خوزستان می گذرد. هر چند از مزایای کار و حقوقش دل خوشی ندارد، اما همین که میداند کارش برای روشن نگهداشتن چراغ خانههاست، هر سختی و مرارت را به جان میخرد. در آستانه ۲۹ فروردین، روز جهانی سیمبان پای قصه سیمبانی در خوزستان مینشینیم.
غیر قابل تعریف!
علاقه به دنیای شگفتانگیز شبکههای برق او را راهی هنرستان کرد و با دریافت دیپلم برق، راهی اداره برق شوش شد. پس از قبولی در آزمون و گذراندن دورههای تخصصی، به دلیل کمبود نیرو به کرخه اعزام شد. عباس عموری در تعریف سیمبانی برای آشنایی بیشتر ذهن با این شغل سخت و زیانآور مختصر و مفید میگوید که سیمبانی قابل تعریف نیست. انگار تمام سختیها را یک لحظه با خود مرور میکند و ادامه میدهد: «سیمبانان بیشتر در شبکههای هوایی فعالیت میکنند تا برق از راه هوایی به خانههای مردم برسد. تمام تلاش سیمبانان این است که برق خانهای خاموش نباشد؛ شب و روز، گرما و سرما نمیشناسد.»
همیشه آمادهایم
فعالیت سیمبانان معمولا در ارتفاع بیش از ۲ متر است. به خوزستان که برسیم کار در این ارتفاع شکل و شمایل دیگری هم به خود میگیرد. عموری میگوید که همین شرایط سبب شده تا هر روز کارش متفاوت باشد و سیمبانان خوزستان آمادگی رویارویی با شرایط بسیار سخت را دارند. او ادامه میدهد: «ما نه تنها با گرمای شدید، بلکه با رطوبت بالای هوا، بادهای شرجی، توفان ریزگرد و خطر برقگرفتگی در این شرایط مواجهایم. این طور نیست که فقط یک سیم قطع شده را تعمیر کنیم. باید در این کوتاهترین زمان جریان برق را به یک خانه یا یک روستا با چند خانوار برسانیم. این مسئولیتمان را بیشتر میکند. وقتی برق قطع باشد، زندگی در خانهها از جریان میایستد.» ساعت کاری عموری از ۶ صبح تا ۶ عصر است، اما اگر حادثهای رخ بدهد، کاری به پایان ساعت کاری ندارد و باید خودش را برساند.
او میگوید: «همه بچههای سیمبان اینگونه هستند. شیفت وساعت کاری در مواقع خاموشی گسترده یا بروز حادثه برای ما بیمعنی است. وظیفه انسانی ما این است که خودمان را برای رفع نقص شبکه برق برسانیم.»
کار در ارتفاع ۱۵ متری
سیمبانان دورههای خاص کار در ارتفاع را میگذرانند. برای آنان ارتفاع ۲ متر اصلا به حساب نمیآید. اینجا حرف از ارتفاع ۱۰ تا ۱۵ متر است. عموری میگوید: «وقتی طناب را دور کمر میبندیم و بالا میرویم تا مشکل شبکه را رفع کنیم، انگار به سمت خورشید میرویم. پایمان روی میلههای ۲۰ سانتیمتری است. نه جایی برای نشستن و نه سایبانی برای امان از آفتاب. گاهی اوقات کار حدود ۲ ساعت طول میکشد. این اتفاق روال معمول سیمبانان خوزستان است. اینجا یا باران نمیبارد یا باران سیلآسا نازل میشود که قطعا به دنبالش قطعی شبکه برق یک منطقه یا چند روستا را به همراه دارد. این طور برای شما بگویم که اگر سیمبانان نباشند، یک استان که سهل است کل کشور خاموش میشود.»
کار در هوای گرم و شرجی با استرس اضافه
از سقوط از ارتفاع و خطر برقگرفتگی به عنوان مهمترین خطرات این شغل که بگذریم، عباس عموری از بالا بودن سطح استرس سیمبانان اینطور میگوید: «بیشترین خطرات به دلیل استرس بالا رخ میدهد. از طرفی باید سریع عیبیابی و رفع نقص را انجام بدهی، از طرفی گرمای ۸۰ درجه حتی از روی دستکش ایمنی هم امانت را میبرد. در تابستان، دمای هوا در خوزستان به بیش از ۵۴ درجه سانتیگراد میرسد. در این شرایط، سیمبانان مجبورند روی خطوط برقدار (خط گرم) که دمایشان به حدود ۱۵۰ درجه میرسد، کار کنند. رطوبت بالا باعث میشود لباسهای ایمنی خیس شوند و خطر برقگرفتگی بیشتر شود. در این شرایط هیچ مسئولی از سیمبان نمیپرسد که امروز روحیه و آمادگی کار در ارتفاع را داری؟ برای همین بیشتر سیمبانان بعد از چند سال کار سلامتشان به دلیل استرس بالا دچار مشکل میشود.»
در جریان گپ و گفت با عباس عموری، هر بار که به سختی کار، نبود مزایا و شرایط رفاهی میرسیم و درد دلی میکند، بلافاصله کلامش رنگ امید میگیرد. انگار حواسش هست که گفت و گو هم از ضرباهنگ نیفتد؛ درست مثل کارش که تامین نور و روشنایی است. او میگوید: «سیمبانان نقش حیاتی در تامین برق پایدار برای مشترکان حساس مانند صنایع نفت، گاز و پتروشیمی دارند. وقفه در تامین برق این مشترکان به معنای تبعات اقتصادی سنگینی است. ما هم بارها با مسئولان وزارت نیرو درباره بهبود شرایط کاری و دستمزدمان صحبت کردیم و همچنان منتظر هستیم.»
با همه این دشواریها، سیمبانها همچنان ایستادهاند؛ بر فراز دکلها. صداقت، جسارت و تعهد سیمبانان، مانند سیمی نامرئی جریان برق سرزمین را روشن نگه داشتهاست. گویی سیمبانی مترادف تابآوری است.
پذیرایی با نان محلی و شیر گاومیش
«مردم به داد ما میرسند.» عباس عموری مرور خاطراتش را با این جمله شروع میکند و میپرسد که خاطره تلخ بگویم یا شیرین؟ انگار وزن خاطرات شیرین بیشتر است. ادامه میدهد: «اینکه میگویم مردم به داد ما میرسند منظورم این است که ما هیچ وقت ساعت مشخصی برای صرف وعدههای غذایی نداریم، غذای گرم که بماند.»بهترین خاطره عموری، در نیمه شب زمستانی است که برای اتصال شبکه برق روستای کاظم حیدر در مسیر رودخانه دز، ساعتها مشغول سیمبانی بودند. گرسنگی و سرما دست به دست هم داده بودند تا با سرعت تمام طاقت آنان را تمام کنند.
عموری میگوید: «نمیدانم چطور یکی از مادران روستا حال ما را فهمید. با نان محلی عربی که تازه پخته بود و شیر گاومیش از ما پذیرایی کرد و به ما گفت شما نباشد نور نداریم. این تعریف او از کار سیمبانی خیلی به دلم نشست. انسانیت و سخاوت را در رفتار او دیدم.» عموری یاد همراهی مردم روستای کعبزیدان میافتد و خاطراتش را پی میگیرد و میگوید: «درست نیمه تابستان بود. هرم آفتاب با شدت بر تن و بدنمان میکوبید. ترانس روستا باید برقدار میشد. اهالی روستا که شرایط کار را دیدند، دست به کار شدند. یکی بادبزن دست گرفت تا قدری از گرما کم کند. دیگری هم برایمان شربت خنک آورد. سخاوت مردم روستا کار آن روز را به سرانجام رساند.»
فیلمی از همکاری روستاییان کعب زیدان با سیم بانان را اینجا ببینید: