عبور خطرناک دانش آموزان یک روستا از رودخانه + فیلم

عبور خطرناک دانش آموزان یک روستا از رودخانه + فیلم

 باران‌های سیل‌آسا برای بچه‌های روستاهای لردگان فقط یک معنا دارد: چطور خودمان را به مدرسه برسانیم؟ رگبار باران در سرزمین هزار چشمه، در چشم به هم زدنی آب نهرها و جوی‌ها را به قدری خروشان می‌کند که رد شدن از آن و رسیدن به مدرسه، از قد و قامت دختران و پسران دبستانی برنمی‌آید.

به گزارش همشهری ‌آنلاین اتفاقی که شنبه ۱۸ اسفند بار دیگر در روستای شش‌بهره میانه شهرستان لردگان چهارمحال و بختیاری تکرار شد. ماجرای رد شدن بچه‌ها از پل چوبی نازک و شکننده از سوی پدر یکی از دانش‌آموزان هم در فضای مجازی حسابی پر بازدید شد. محبوبه عمادی، مدیر دبستان روستا می‌گوید که در تماس تلفنی به بچه‌های آن طرف جوی گفتم که اشکالی ندارد اگر مدرسه نیایند، اما دلشان راضی نشد.

راه ناهموار خانه تا مدرسه

دبستان ۱۰ کلاسه «شهید دستغیب» در بلندی قرار دارد. ۲۴۰ دانش‌آموز دختر و پسر در طول سال تحصیلی از دور و نزدیک خودشان را به مدرسه می‌رسانند. روزهای درس و مشق برای بچه‌های روستا شیرین و دوست‌داشتنی است و حاضر نیستند با هر اتفاقی قید یک روز مدرسه رفتن را بزنند. این را نه فقط فیلم رد شدن بچه‌ها از روی پل چوبی نشان می‌دهد که لابه‌لای صحبت‌های مدیر مدرسه هم نشانی از ذوق بچه‌های روستا شنیده می‌شود. محبوبه عمادی، ماجرای روز بارانی روستا را این‌طور تعریف می‌کند: «فاصله مدرسه با جوی پر آبی که باران رد شدن از آن را سخت و ناممکن کرده‌بود، چندان نیست و تقریبا به اندازه ۳ یا ۴ کوچه است. از آنجا که دبستان در بلندی است، روز شنبه (۱۸ اسفند) تردد برای بچه‌های هر دو طرف این جوی پر آب یا گودال پر آب، بسیار سخت بود.»
گوشی تلفن خانم مدیر، مدام زنگ می‌خورد و بچه‌ها درباره تعطیلی مدرسه می‌پرسیدند. عمادی می‌گوید: «به بچه‌ها تاکید کردم اگر برای‌تان سخت است هیچ اشکالی ندارد که امروز مدرسه نیایید. از معلمان می‌خواهم که درس جدید ندهند و هیچ آزمونی هم نگیرند. خیال‌تان راحت! اما مدرسه تعطیل نیست.»
بچه‌ها هم که می‌شنیدند مدرسه تعطیل نیست، حتی با تاکید مدیر مدرسه هم دل‌شان تاب نمی‌آورد که آن روز بارانی را در خانه بنشینند.

عبور خطرناک دانش آموزان یک روستا از رودخانه + فیلم

نه به تعطیلی مدرسه

مدیر مدرسه وقتی بچه‌های آن سوی نهر را می‌بیند که در حیاط مدرسه منتظرند تا سر صف حاضر شوند، تعجب می‌کند. محبوبه عمادی می‌گوید: «صبح آن روز حدود ۱۰ تا ۱۲ دانش‌آموز با من تماس گرفتند و بالا آمدن آب نهر خبر دادند، اما تک‌تک‌شان را در حیاط می‌دیدم. وقتی داشتم جواب سلام رها، دانش‌آموز پایه سوم را می‌دادم و می‌گفتم پدرت تماس گرفت و گفت نمی‌توانی امروز بیای مدرسه، ابوالفضل گفت خانم من هم آمدم در حالی که خانواده او هم خبر داده بودند شدت باران زیاد شده و ابوالفضل نمی‌تواند مدرسه بیاید.»
او توضیح می‌دهد که اصرار بچه‌ها به مدرسه رفتن در آن روز بارانی سبب شد تا پدر یکی از والدین، دست تک‌تک بچه‌ها را بگیرد و آنان را از روی پل چوبی شکننده روی جوی پر آب رد کند. عمادی می‌گوید: «خود بچه‌ها به مرخصی آن روزشان نه گفتند در حالی که سلامتی و جان بچه‌ها برای من در اولویت است. با وجودی که امکانات مدرسه روستا به روز و مجهز نیست، اما معلمان شیوه‌های نوین آموزشی را اجرا می‌کنند که همین اتفاق مدرسه را برای بچه‌ها دوست‌داشتنی کرده‌است و سختی راه هم حریف بچه‌ها نمی‌شود.»
روستاهای زاگرسی در دل و میانه کوه پر از فراز و نشیب هستند. گودال و جوی‌هایی که گاهی فقط با یک بار بارش شدید باران سخت‌گذر می‌شود در فصل‌های بعدی آبگیر نمی‌شود. با وجود این رفت و آمد را برای اهالی به ویژه دانش‌آموزان ناممکن می‌کند.
مدیر مدرسه روستا می‌گوید: «از ابتدا تا انتهای همین جوی آب محل زندگی مردم روستاست، اما هنوز یک پل روی آن نیست که در فصل پر بارش، رد شدن از آن دغدغه دانش‌آموزان نباشد.»

شوق و درس مدرسه زیر باران

پدری که دست بچه‌ها را می‌گیرد و با احتیاط تمام آنان را از این طرف پل به آن سو می‌رساند تا از درس و مشق جا نمانند، «صادق نوروزی» است. یکی از اهالی روستا که دخترش «رها» در پایه سوم دبستان درس می‌خواند. او به همشهری می‌گوید: «صبح همان روز رها گفت بابا اگر مدرسه نروم از درس عقب می‌مانم. من و دوستانم را به مدرسه برسان.»
همین جمله سبب شد تا نوروزی ۱۳ نفر از بچه‌ها را از روی پل چوبی رد کند تا به مدرسه برسند. او درباره تکرار این اتفاق می‌گوید: «هر بار که بارندگی زیاد می‌شود این مشکل برای بچه‌ها پیش می‌آید و حتما باید با کمک یک بزرگتر از پل رد شوند. هیچ یک هم حاضر نیستند در روز برفی یا بارانی از مدرسه غیبت کنند. من هم خوشحالم که کاری از دستم برمی‌آید انجام دهم تا بچه‌ها با شور و شوق مدرسه بروند.»
او خاطره‌ای هم از سال تحصیلی گذشته دارد. نوروزی می‌گوید: «در بارندگی سال گذشته، هنگام عبور از پل دخترم در آب افتاد و اگر کمک همسایه‌ها نبود، جانش به خطر می‌افتاد.»
نوروزی درباره تقاضای اهالی برای ساخت پل مقاوم و ایمن در روستا می‌گوید: «چند بار از طریق شورا و دهیاری تقاضا دادیم، اما خبری نشد و مسئولان می‌گویند ابتدا باید زیرساخت و اعتبار فراهم شود.»


پل یا نردبان چوبی؟

سعید بویری، یکی از معلمان لردگان است که مشاهده‌های خود از روستای شش‌بهره میانه را این‌طور برای ما می‌گوید: «این پل را از نزدیک دیده‌ام. نگوییم پل بهتر است. بیشتر شبیه یک نردبان چوبی است که برای تردد روی نهر گذاشته‌اند. اطرافش هم مسیر خاکی است. گاهی به بچه‌ها می‌گویم رد شدن از این پل، مثل رد شدن از روی پل صراط است. بچه‌ها به مدرسه علاقه دارند. این جور وقت‌ها به کمک یکی از پدرها یا معلمان خودشان را به مدرسه می‌رسانند.» اهالی روستاها هم برای ساخت پل ایمن درخواست دارند.

 

 منبع خبر