یادداشت‌های علم، چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۱: شاه گفت فراماسونری‌ها ادعا دارند که در هر کشوری نسبت به رئیس کشور وفادارند؛ عرض کردم پس چطور لوئی شانزدهم را به کشتن دادند؟ شاه چیزی نفرمود / آیت الله خوانساری برای [عدم] اعدام [چریک ها] وساطت کرده

 یادداشت‌های علم، چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۱: شاه گفت فراماسونری‌ها ادعا دارند که در هر کشوری نسبت به رئیس کشور وفادارند؛ عرض کردم پس چطور لوئی شانزدهم را به کشتن دادند؟ شاه چیزی نفرمود / آیت الله خوانساری برای [عدم] اعدام [چریک ها] وساطت کرده

  یادداشت‌های اسدالله علم: آیت الله خوانساری در مورد اعدام این گریلاها وساطت کرده بود. مدتی در این خصوص صحبت شد، بی اثر نبود. باز در خصوص والاحضرت شهناز، صحبت شد که می‌خواهند به آمریکا تشریف ببرند. شاهنشاه کدر و کسل شدند. خیلی من متأسف هستم. در مورد مسافرت به سویس و انگلیس و برنامه آن صحبت شد که چه جور باید جرائد به ما coverage خوب بدهند. ظهر با سفیر انگلیس و سفیر شاهنشاه در لندن ناهار خوردم. برنامه تشریف فرمایی به انگلیس را تمام کردیم.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.
صبح شرفیاب شدم. کارهای جاری زیاد بود همه را به عرض رساندم. منجمله عریضه ای از دکتر علی امینی تقدیم کردم. که فکر می‌کنم سابقاً درباره او در این کتاب نوشته باشم. خواندند و خندیدند... چون امینی یک وقتی به زور و فشار آمریکایی ها در زمان کندی، برخلاف میل شاهنشاه نخست وزیر شد. اول هم عروتیز کرد، بعد جازد و من نخست وزیر شدم. من معنی خنده را فهمیدم. عرض کردم: گمان می‌کنم حالا در عرایضش صادق باشد. فرمودند: بسته به این است که وضع دنیا چه بشود. اشخاصی مثل تو، اقبال و امثال شما عوض نمی‌شوید. ریاضی رئیس مجلس را که تازه به دوران رسیده، اسم بردند. فرمودند: آدم محکمی به نظر میرسد. ولی امثال امینی و شریف امامی و اینها هیچ معلوم نیست اگر باد مخالف بوزد چه خواهند کرد. وقتی اسم شریف امامی را بردند، عرض کردم: این مسأله دانشجویان را چه طور به شریف امامی می سپارید، با این عقیده که دارید؟ بعد هم که فراماسون است. فرمودند: خوب حالا که کار بدی نمی کند و جرأت نمی کند که بکند. بعد هم بگو معاون تو - باهری - برود آن جا، کار را انجام بدهد. دیگر خجالت کشیدم عرض کنم، این چه شتر گاو پلنگی می‌شود؟ در مسأله ای که باید شب و روز با دقت و دلسوزی و مراقبت و فداکاری کار کرد. دیگر من هیچ نگفتم و عرضی نکردم.
مدتی از فلسفه فراماسونری بحث کردیم که [انترناسیونالیسم] است. فرمودند: خودشان ادعا دارند که در هر کشوری نسبت به رئیس کشور وفادارند. عرض کردم پس چه طور لوئی شانزدهم را به کشتن دادند؟ تاریخچه آن را عرض کردم. شاهنشاه چیزی نفرمودند.
آیت الله خوانساری در مورد اعدام این گریلاها وساطت کرده بود. مدتی در این خصوص صحبت شد، بی اثر نبود. باز در خصوص والاحضرت شهناز، صحبت شد که می‌خواهند به آمریکا تشریف ببرند. شاهنشاه کدر و کسل شدند. خیلی من متأسف هستم. در مورد مسافرت به سویس و انگلیس و برنامه آن صحبت شد که چه جور باید جرائد به ما coverage خوب بدهند. ظهر با سفیر انگلیس و سفیر شاهنشاه در لندن ناهار خوردم. برنامه تشریف فرمایی به انگلیس را تمام کردیم.
بعد از ظهر در هیئت نظار بانک عمران شرکت کردم. شام مهمان سفیر عربستان سعودی که به افتخار من مهمانی داده بود، بودم. سفیر پاکستان و سفیر اردن هم در آن جا به من گفتند که بوتو رئیس جمهور پاکستان و ملک حسین میل دارند به ایران بیایند - مقارن سفر نیکسون.
برچسب
 

 منبع خبر