خاطرات مامور سابق وزارت اطلاعات؛ قسمت سی و سه: کشف چند نمونه از فسادهای اخلاقی در انجمن حجتیه

یکی از اعضای فعال انجمن با خانم معلمی که شوهر داشت، ارتباط نامشروع داشت. یک خانم دیگر هم که همسر سابقش ساواکی بود را صیغه کرده بود. یک بار که با همسر صیغه ایش رفتند مسافرت، به بچه‌ها گفتم که به خاطر ارتباط با آن خانم معلم بازداشتش کنند. یک روز که داشتم با او صحبت می‌کردم یکهو بی مقدمه بدون اینکه من درباره رابطه او با دخترش سؤالی از او پرسیده باشم گفت این خانمی که صیغه‌اش کردم یک دختر داره؛ کلمه‌ای گفت که آلارم‌های من تکان خورد، گفت: ببین من هیچ حال و احوال ویژه ازش نمی‌پرسم بهش دست نمی‌دم و بغلش نمی‌کنم اصلاً و نازش رو نمی‌کشم که مبادا فکر دیگری بکنه گفتم خب اون دخترت محسوب میشه باید ببوسیش و باهاش رابطه عاطفی داشته باشی، تلقی اولیه همه اینه که تو وقتی با مادر دختری ازدواج کنی پدر اون دختری محرمت هست. این جریان گذشت تا بعد‌ها فهمیدم همان چیزی که او نگرانش بود، رخ داد. چند وقت بعد اطلاعاتی به دستمان رسید که این فرد راجع به اعضای خصوصی بدن دختر، دارد با او صحبت می‌کند. این آدم خبیث از مقدسین انجمن بود.

انتقال به متن خبر بعد از سی ثانیه