خاطرات نخستین مدیرعامل شرکت ملی نفت بعد از انقلاب، قسمت سه: شاه چندین بار القاب قوام السلطنه را گرفت/ قوام السلطنه در ۳۰ تیر از شاه رودست خورد/ قوام مثل مصدق نبود و سعی می‌کرد جنبه‌های اشرافی اش را حفظ کند

 خاطرات نخستین مدیرعامل شرکت ملی نفت بعد از انقلاب، قسمت سه: شاه چندین بار القاب قوام السلطنه را گرفت/ قوام السلطنه در ۳۰ تیر از شاه رودست خورد/ قوام مثل مصدق نبود و سعی می‌کرد جنبه‌های اشرافی اش را حفظ کند

  ج - جریان ملاقات به این صورت بود که بعضی از دوستان پیشنهاد کردند که ما قوام السلطنه را ببینیم یک مقدار تبادل نظر کنیم. در مسائل ایران و یک نیم ساعتی ما رفتیم دیدیم، البته دوستان که همدوره دانشکده حقوق بودند و رفتیم با او به بحث نشستیم و این را من اگر اشتباه نکنم درست بعد از حل مسأله آذربایجان بود، که ما واقعاً به این فهم و سیاست و دورنگری این مرد یک اعتقادی پیدا کرده بودیم.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: حسن نزیه (زاده ۱۳۰۰ تبریز – درگذشته ۲۴ شهریور ۱۳۹۱ پاریس) سیاستمدار، حقوق‌دان و مدیر اجرایی بود، که از ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸ در دولت موقت ایران، به‌عنوان مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران فعالیت می‌کرد.وی در دوره شانزدهم کانون وکلا، در نخستین جلسه هیئت مدیره جدید، نزیه عنوان رئیس کانون وکلا انتخاب شد. حسن نزیه در روز جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۱ به علت بیماری آلزایمر، در پاریس درگذشت. خاطرات او توسط تاریخ شفاهی هاروارد جمع آوری شده است.

س-جریان ملاقات شما با قوام السلطنه چه بود؟

ج - جریان ملاقات به این صورت بود که بعضی از دوستان پیشنهاد کردند که ما قوام السلطنه را ببینیم یک مقدار تبادل نظر کنیم. در مسائل ایران و یک نیم ساعتی ما رفتیم دیدیم، البته دوستان که همدوره دانشکده حقوق بودند و رفتیم با او به بحث نشستیم و این را من اگر اشتباه نکنم درست بعد از حل مسأله آذربایجان بود، که ما واقعاً به این فهم و سیاست و دورنگری این مرد یک اعتقادی پیدا کرده بودیم.

س من برای همین هم این سؤال را از شما کردم که شما اگر خاطره‌ای از آن روزدارید برای ما توضیح بفرمائید

ج - قوام السلطنه البته رفتارش مثل دکتر مصدق نبود شخصاً و حتی توی ذوق ما زد، معمولاً در صدر اتاق می‌نشست، عرض کنم در حالی که دکتر مصدق همیشه عادتش این بود که جوان‌ترین آدم هم توی اتاقش می‌رفت دم در می‌نشست خیلی مؤدب پذیرائی می‌کرد ولی قوام السلطنه درست برعکس فوق‌العاده سعی می‌کرد که آن جنبه‌های اشرافی را که از قدیم شاید داشته و خانوادگی را حفظ بکند و قوام السلطنه به معنی واقعی می‌خواست خودش را جلوه بدهد و دیگران را دست کم می‌گرفت، خیلی شخصیت مغرور سیاسی بود و تصور می‌کنم همین غرورش هم سبب شکست او شد در ماجرای سی تیر اصلاً نباید قبول نخست وزیری می‌کرد و با آن صورت آن اعلامیه را صادر می‌کرد که " کشتی‌بان را سیاست دیگر آمد. " و سه روز هم بیشتر دوام نیاورد آنجا اشتباه بزرگی کرد و تصور می‌کنم که رودست خورد از شاه و مردی که آن سابقه را نشان داده بود نبایستی آن رودست را از شاه می‌خورد.

راجع به قوام السلطنه البته این خاطره را هم بگویم که وقتی شاه در سال ۲۸ مجلس مؤسسان اول را درست کـرد و اختیار این‌ها را مجلس را گرفت که باز ما هم خیلی مخالف بودیم. قوام السلطنه در آن تاریخ در پاریس بود. اگر به خاطر داشته باشید از پاریس نامه‌ای به شاه نوشت که شما کار زشتی کردید که مجلس مؤسسان تشکیل دادید و یکی از مهمترین ارکان مشروطیت را زائل کردید که حق انحلال مجلس را گرفتید.

شاه دستور داد بـه حکیم الملک که وزیر دربار بود جواب نامه را بنویسد و بگوید که خیلی ساده ما خیلی خوب کردیم و شما هم دیگر از این حرف‌ها حق ندارید بزنید. ولقبی را هم که داده بودند به عنوان جناب اشرف بعد از نجات آذربایجان آن لقب را هم به موجب این فرمان از تو می‌گیرم.

آخر بعد از حل قضیه آذربایجان شاه لقب جناب اشرف داد به قوام السلطنه و شاه خودش قبول کرد که کار بزرگی قوام السلطنه کرده ولی بعدازاینکه قوام السلطنه انتقاد کرد ضمن نامه‌ای از شاه راجع به دست بردن در قانون اساسی لقب جناب اشرقی را از او گرفت و جالب اینست که در تاریخی هم که دکتر مصدق را عزل کرد و قوام السلطنه را مأمور تشکیل کابینه کرد در همان وقایع سی تیر دوباره خطاب جناب اشرف به او کرد.

این البته مطالبی است راجع به ضعف شاه در هر زمینه بعنوان مثال عرض می‌کنم و خاطره خاطره می‌آورد. باز جالب اینست که مصدق دوباره روی کار آمد دوباره نخست وزیر شد و در مجلس وکلای نهضت ملی طرحی را به تصویب رساندند کــــه قوام السلطنه باید تعقیب بشود و شاه طرح مجلس را ضمن اینکه تأئید می‌کرد دوباره هم لقب جناب اشرفی را هم برای بار سوم از قوام السلطنه گرفت.

برچسب
 

 منبع خبر