به گزارش تجارت نیوز، خشکسالی و کم آبی سیستان و بلوچستان، وضعیت زندگی مردم را در ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی تحت تاثیر قرار داده. در این میان، منطقه سیستان با چالشهای جدی در زمینه خشکی زمینهای کشاورزی و تالابها مواجه است.
مسئولان محلی و رسانهها در روزهای اخیر، در مورد خشکسالی و کم آبی سیستان و بلوچستان هشدار دادهاند و بهویژه وعدههایی را برای تامین پایدار آب شرب در منطقه سیستان مطرح کردهاند. برای مثال، محسن حیدری، مدیرکل هواشناسی استان اخیرا به تسنیم گفته است که حدود 99.5 درصد از مساحت سیستان و بلوچستان تحت تأثیر خشکسالی قرار دارد.
از آن سو، عطاءاله اکبری، معاون استانداری در نشستی با مسئولان محیط زیست کشور، به اقدامات «موثری» که در تامین آب منطقه سیستان انجام شده، اشاره کرده و گفته است که اکنون اطمینان بیشتری برای تامین «نسبتا پایدار» آب شرب منطقه وجود دارد.
او همچنین دیپلماسی محلی را در تامین آب سیستان و بلوچستان موفق میداند.
با وجود این، علیرضا سرورینژاد، پژوهشگر آب و خاک در گفتوگو با تجارتنیوز، تاکید کرده است که اقدام ریشهای برای تامین پایدار آب شرب در منطقه سیستان انجام نشده است و راهحلها موقت بودهاند؛ در عین حال، مسائل اصلی حاصل از کم آبی سیستان نه آب آشامیدنی که «معیشت» و «طوفانهای گرد و خاک» است.
به گفته او، این چالشها تبعانی از جمله آمار بالای بیماریهای آسم، ریوی، چشمی و سرطان، در کنار مسائل اجتماعی؛ چون مهاجرت، فقر و به خطر افتادن امنیت غذایی را در پی داشتهاند.
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
اقدام ریشهای برای تامین پایدار آب شرب در منطقه سیستان انجام نشده است
*مسئولان محلی سیستان و بلوچستان و رسانههای دولتی در روزهای اخیر از تلاشها برای تامین پایدار آب و موفق بودن دیپلماسی محلی در این زمینه سخن گفتهاند. از سوی دیگر، برخی اخبار و شواهد نیز حاکی از خشکسالی شدید در سیستان و بلوچستان هستند. واقعیت زندگی مردم در این میان چیست؟
حقیقت این است که تنها شش درصد از کل منابع آب کشور به آب شرب اختصاص مییابد. بر اساس استانداردهای بینالمللی نیز کل نیاز آبی مردم منطقه سیستان با ۴۰۰ هزار نفر جمعیت شهری و روستایی، در مجموع 22 میلیون متر مکعب است. اما برای همین میزان نیز اقدامی اساسی که به تامین پایدار آب منجر شود، انجام نشده است. برنامهای وجود داشت که آب از مرز پاکستان به زاهدان و در ادامه به سیستان منتقل شود که تحقق پیدا نکرد. اتفاقی که افتاده این است که مسئولان همان میزان اندک حقابهای را که در سالهای اخیر از سمت افغانستان به ایران آمده، در چاهنیمهها ذخیره کردهاند. حجم جمعآوری شده میتواند برای مدتی آب شرب منطقه را تامین کند اما راهحل پایداری نیست.
تبعات اصلی کم آبی سیستان، چالش معیشت و گرد و خاک است؛ نه تامین آب شرب
*با وجود این نکته، میتوان گفت که سیستان اکنون مشکل آب شرب ندارد؟
ببینید مساله این است که چالش اصلی مرتبط با کم آبی سیستان، تامین آب شرب مردم نیست و تقلیل موضوع به آب آشامیدنی، نوع انحراف در اذهان عمومی محسوب میشود. خشکسالی شدید، عدم پرداخت حقابه دقیق ایران از سوی افغانستان و خشکی زمینهای کشاورزی و تالابهای منطقه، باعث شده است که اکنون چالشهای اصلی مردم، به معیشت و طوفانهای گرد و غبار مربوط باشد. ۶۰ درصد مردم این منطقه، در حوزه کشاورزی و صیادی فعالیت میکردند اما امروز به دلیل کم آبی سیستان، امکان کار و فعالیت ندارند. دولت باید برای ایجاد مشاغل جایگزین برنامهریزی کند. به ویژه، که از 400 هزار نفر جمعیت سیستان، ۲۴۰ هزار نفر را روستائیان تشکیل میدهند. جمعیت زیادی از اتباع افعانستان نیز در منطقه زندگی میکنند. این شرایط، اهمیت موضوع معیشت را افزایش میدهد و مسئولان نباید روی مساله آب شرب مانور بدهند.
زمینهای کشاورزی رهاشده، به کانونهای گرد و غبار تبدیل شدهاند
مشکل دیگری نیز در این میان وجود دارد که کم آبی سیستان، به خشکی و رها شدن زمینهای کشاورزی منجر شده است. چنین شرایطی، ۲۵۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی را به کانون برداشت گرد و غبار تبدیل کرده. از سوی دیگر، تالاب ۳۸۲ هزار هکتاری هامون نیز خشک شده است و همین شرایط را دارد. به عبارت دیگر، کم آبی سیستان، باعث شده است که حدود 630 هکتار، به کانونهای تولید گرد و غبار افزوده شود. در این شرایط، روستاهای زیادی در حال دفن شدن زیر خاک و شن هستند.
راهحل مساله کم آبی سیستان، تنها دیپلماتیک نیست
*هر زمان که صحبت از کم آبی سیستان میشود، بلافاصله بحث اقدامات افغانستان و ضعف در دیپلماسی آب نیز به میان میآید. آیا میتوان عامل خارجی را تنها دلیل شرایط موجود این منطقه دانست؟
مساله دیپلماسی اهمیت خاص خود را برای مقابله با کم آبی سیستان دارد که باید برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برای آن تعریف شود. با وجود ضعفهایی که در این زمینه وجود دارد، باید موضوع را به وزارت امور خارجه سپرد. واقعیت این است که دستگاههای دیگر مانند محیط زیست، منابع طبیعی، جهاد کشاورزی و شرکت آب منطقهای نیز مسئولیتهایی برای مقابله با کم آبی سیستان دارند که نباید آنها را فراموش کنند و تنها روی موضوع دیپلماسی متمرکز شوند. باید واقعبین بود و وضعیت موجود را پذیرفت. افعانستان در سالهای اخیر، برای استحصال یا انحراف آب، سازههایی را روی رودخانههای هیرمند و فرارود ایجاد کرده است یا در دستور کار دارد؛ در نتیجه حقابه ایران را بر اساس معاهدهای که سال ۱۳۵۱ میان دو کشور منعقد شد، پرداخت نمیکند. حتی اگر این کشور به تعهدات خود پایبند باشد، باز هم حجم آبی که به ایران میآید کفاف همه نیازهای منطقه سیستان را نمیدهد. از سوی دیگر، بر اساس این قرارداد هر زمانی که بارندگی کاهش یابد و سال آبی نرمال نباشد، به همان نسبت سهم ایران نیز کاهش مییابد. «نرمال» به سالی گفته میشود که حجم آب جمع شده در ایستگاه دهراوود، واقع در بالادست سد کجکی، حداقل ۵.۶ میلیارد مترمکعب باشد. در حالی که در سالهای اخیر حجم بارندگی در منطقهای که دو کشور قرار دارند، کاهش یافته؛ هر چند در مقاطعی افغانستان سیلابهای خوبی را تجربه کرده است. در عین حال، ایران حتی در سالهایی که حقابه خوبی را دریافت کرد، مدیریت مناسبی را در بخش منابع طبیعی و محیط زیست در پیش نگرفت؛ در واقع، دستگاههای ذیربط، با این تصور که منطقه شرایط خوبی دارد، اقدامی برای استحصال و حفظ منابع آبی و جلوگیری از کم آبی سیستان انجام ندادند.
طوفانهای گرد و خاک باعث مهاجرت اهالی سیستان شده است
*به نظر شما دستگاههای داخلی باید چه اقداماتی را برای مقابله با کم آبی سیستان و رفع چالشهای محیط زیستی منطقه انجام میدادند؟
ابتدا باید توجه کرد عاملی که به مهاجرت گسترده مردم سیستان دامن زده و سرمایههای اجتماعی را از بین برده، مساله طوفانهای گرد و خاک است. این موضوع نیز دلایل آشکاری دارد و در نتیجه راهکارهای آن نیز مشخص است. زمین در این منطقه اکنون چهار ویژگی دارد و «خشک»، «سست و از هم گسیخته»، «عاری از پوشش گیاهی و رطوبت» و «خالی از سنگریزه» است. در چنین شرایطی، وزش باد ممکن است به شکلگیری طوفانهای گرد و خاک منجر شود. راهکارهای مقابله با این پدیده نیز میتواند ساخت بادشکن، استفاده از انواع چسندههای محیط زیستی، ایجاد پوشش گیاهی سازگار با اقلیم و سنگریزه پاشی باشد. این موارد راهکارهایی است که در سراسر دنیا از جمله کشورهای منطقه استفاده میشود.
*۱۵ درصد حوضه آبریز هیرمند متعلق به ایران است؛ استفاده نکردیم
نکته مهمی نیز در رابطه با کم آبی سیستان وجود دارد که ۱۵ درصد حوضه آبریز هیرمند متعلق به ایران است ؛ معادل ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار. بخش قابل توجهای از این حوضه نیز در ارتفاعات قرار دارد که میتواند منشا تولید رواناب باشد اما ایران استفاده چندانی از این ظرفیت برای مقابله با کم آبی سیستان نکرده است. در حالی که میتوان با اجرای انواع طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری، به ویژه در غرب دشت سیستان، آب را استحصال کرد. در این صورت است که هم میتوان چالش کم آبی سیستان را برطرف کرد و هم مشکل طوفانهای گرد و خاک و حرکت شنها روان را.
افزایش انواع بیماریها و چالشهای امنیتی، از تبعات کم آبی سیستان است
*مهاجرت گسترده، یکی از تبعات وضعیت موجود معیشتی و محیط زیستی در منطقه سیستان است. چه مسائل دیگری مردم را تهدید میکند؟
آمار بالای بیماریهای آسم، ریوی، چشمی و سرطان، در کنار مسائل اجتماعی، چون فقر و به خطر افتادن امنیت غذایی از جمله نتایج این شرایط است. از سوی دیگر، این وضعیت با توجه به همان موضوع مهاجرت، تبعات امینی نیز دارد. منطقه سیستان، تنها مرز شرقی میان ایران و افغانستان محسوب میشود که به شکل دشت است. خالی از سکنه شدن این منطقه، از نظر امنیتی میتواند تبعاتی داشته باشد. بر همین اساس دستگاههای مختلف نباید حل چالشها را به اقدامات افغانستان گره بزنند و باید برنامهریزیهای دقیقی برای مقابله با کم آبی سیستان و تبعات آن داشته باشند.
برای اطلاعات بیشتر مطالعه گزارش فاجعه تغییرات اقلیمی در سیستان؛ خشک شدن ۱۵۰ هزار هکتار زمین کشاورزی و خشکی تالاب ها، معیشت مردم محلی را نشانه می رود پیشنهاد میشود.